تعقیب آزارنده
تعقیب آزارنده [1] ، برای نخستینبار، طی دهة 1980 میلادی به منزلۀ جرم شناخته شده است. پس از تعقیب آزارنده و قتل پر سروصدای هنرپیشه تلویزیون ربکا شافر[2] در سال 1989 و نیز چندین مورد دیگر از قتل، اقدام به قتل همراه با تعقیب آزارنده، تعقیب آزارنده مورد توجه عموم قرار گرفت. قانونگذاری برای جرم دانستن تعقیب آزارنده پس از این رویدادهای غمانگیز و بهطور بالقوه قابل پیشبینی صورت گرفت. کالیفرنیا نخستین ایالتی بود که قوانینی را برای جرمانگاری تعقیب آزارنده، به منزله تخلف جنایی در سال 1990 تصویب کرد. ایالتهای دیگر، به سرعت از آن پیروی کردند. از سال 1994، همه 50 ایالت امریکا، دارای طبقهبندیهای مشابه در اعلام جرم این عمل هستند.
مرکز ملی قربانیان جرم[3]، برآورده کرده است که یک نفر از هر 12 زن و 1 نفر از هر 45 مرد، در طول زندگی خود قربانی تعقیب آزارنده شدهاند؛ بنابراین، در طول یک سال، تقریباً یک میلیون زن و 400 هزار مرد، شکلی از تعقیب آزارنده را تجربه کردهاند.
بهرغم شیوع سرسامآور تعقیب آزارنده، تنها به تازگی این پدیده مورد توجه قرار گرفته و حتی پس از آن، تعریف این مفهوم برای سیاستگذاران دشوار بوده است. بدون شک، بخشی از این دشواری، ناشی از نوع نگرش نظام قضایی بوده است: اینکه فرد بیگناه است تا زمانی که گناهکاری وی اثبات شود و اینکه وی را بدون علت موجه نمیتوان بازداشت کرد.
پیش از تصویب قوانین مرتبط با تعقیب آزارنده، اگر یک قربانی وقوع تعقیب آزارنده را به پلیس گزارش میکرد، به وی گفته میشد که آنان نمیتوانند کاری انجام دهند، «زیرا فرد مزاحم (هنوز) کاری انجام نداده است». اکنون، گرچه ویژگیهای تعقیب آزارنده در ایالتهای مختلف است، تعریف تعقیب آزارنده در قوانین بیشتر ایالتها شامل این موارد است: الف) این عمل نوعی طرز رفتار است که ناخواسته و آزاردهنده است و سبب فشار عصبی قابل توجهی میشود و هیچ هدف مشروعی را دنبال نمیکند و ب) ایجاد تهدید فرد آزارنده نسبت به امنیت قربانی، خانواده یا دوستانش باید باورکردنی باشد. به تازگی، قانونگذاران «تعقیب آزارنده سایبری»[4] را به شیوههای رو به رشدی افزودهاند که طی آن مزاحمان، قربانیان خود را تهدید میکنند و میترسانند. مشکل تعریف
تفسیر تعاریف و رفتارهای تعقیب آزارنده مسئلهساز است. از یک طرف، چه تعداد عمل برای تعیین اینکه رفتارهای معین «الگو» یا «طرز» رفتار را خلق میکنند، لازم است؟ بهعلاوه، اصطلاحات «باورکردنی» و «تهدید» پیچیده هستند. برای مثال، تعقیب آزارنده تا چه میزان باید جدی باشد تا بتوان آنرا باورکردنی یا معقول درنظر گرفت؟ تصور میشود که معیارهای ترس معقول برای زنان و مردان متفاوت است؛ در این صورت، از چه معیاری باید استفاده کنیم یا آیا آنها باید متفاوت باشند؟ گذشته از این، آیا تهدیدها باید به شکل کلامی بیان شوند؟ آیا تهدیدها میتوانند به شکل نوشتاری باشند؟ آیا آنها باید به شکل صریح و مستقیم باشند یا بهصورت ضمنی هم امکانپذیر است؟
به همان نحو، واکنشهای عادی یا معمول (و کاملاً قابل درک) قربانیان، اغلب ادعاها و نیز موقعیت و نیز اهمیت آنها به منزله «قربانی» درنظر نظام قضایی را به مخاطره میاندازد. برای مثال، بسیاری از قربانیان به روشی متوسل میشوند که «راهبردهای تسلیمشدن»[5] نامیده شده است. یعنی تا حدود اندکی، به خواستههای فرد مزاحم رضایت میدهند تا او را آرام نگه دارند. متولیان اجرای قانون، ممکن است قربانی را به منزله فردی تلقی کنند که مطمئن نیست چه چیزی میخواهد یا اینکه میخواهد فرد آزارنده را گمراه کند. مثال دیگر این است که بسیاری از این افراد به رفتارهایی همانند «عشقبازی»[6] دست میزنند (یعنی فردی یک شاخه گل رز را روی شیشه اتومبیل قربانی میگذارد، به عشق اعتراف میکند و به قربانی التماس میکند تا برگردد). گرچه قربانی از معنای واقعی و ماهیت تهدید این نمایشهای «رمانتیک» آگاه است، اما دیگران، از قبیل کارکنان دستگاه قضایی، ممکن است این رفتارهای به ظاهر بیاهمیت را دلیلی برای نگرانی تلقی نکنند. این مسائل در ارتباط با تعریف تعقیب آزارنده، ممکن است بر مواجهۀ قربانیان با نظام قضایی و نیز توانایی کارکنان دستگاه قضایی برای مراقبت کافی از قربانی تأثیر منفی بگذارد. درنتیجه، بسیاری از قربانیان ناراحتی خود را به پلیس گزارش نمیکنند یا اینکه فقط به شکل محدود این کار را میکنند.
مرتکبان تعقیب آزارنده
بیشتر محققان، تعقیبکنندگان را در سه دسته قرار میدهند: دارای وسواس فکری ساده[7]، دارای وسواس فکری عشقی[8] و دارای جنون شهوانی[9]. در «وسواس فکری ساده»، فرد مزاحم همسر سابق، معشوقه یا رئیس سابق خود میشود. فرد دارای «وسواس فکری عشقی»، معمولاً مردی است که مزاحم یک غریبه میشود (احتمالاً یک فرد مشهور) و تصورات رمانتیک نامناسب را بیان میکند. درنهایت، فرد دارای «جنون شهوانی» بهنوعی زنی است که مزاحم مردی میشود که تصور میکند او را دوست دارد. این زن واکنشهای مرد عاشق را به خود تفسیر میکند تا توهمهای او را تأیید کنند. گونهشناسیهای دیگر تعقیبکنندگان آزارنده عبارتاند از: آزاردهندگان «نزدیک» که تمایل دارد تا یک پیوند رمانتیک دائمی را (دوباره) ایجاد کند؛ آزاردهندگان «طردشده» که قربانیان خود را تعقیب میکنند تا طردشدگی (از قبیل طلاق، جدایی و خاتمه رابطه) خود را معکوس کنند یا از قربانیان انتقام بگیرند و آزاردهندگان «شکارگر»[10]، کسانی هستند که از طعمه خود جاسوسی میکنند تا بتوانند نوعی حمله -معمولاً جنسی- به قربانی را برنامهریزی کنند. آزاردهندگان از انواع متنوعی از راهبردها استفاده میکنند. بسته به نوع فرد آزاردهنده، او میتواند از رفتارهای عشقبازانه همانند اعتراف به عشق یا اعتراف به قربانی برای بازگشت استفاده کند. فرد مجرم میتواند از فناوریهای نظارت، همانند تعقیب قربانی، رانندگی در اطرف خانه یا محل کار قربانی، جاسوسی از او، شنود تلفن او یا شکلهای دیگر گوشدادن به مکالمههای قربانی استفاده کند. بیشتر مزاحمان از تهدید به شکل مستقیم و ضمنی علیه قربانیان استفاده میکنند که میتواند به شکل تهدید به کشتن قربانی، شکستن یا خرابکاری در ماشین، خانه یا اموال وی؛ ورود به خانه قربانی بدون اجازه او؛ سوءاستفاده کلامی از قربانی؛ تهدید به آسیبزدن به قربانی؛ تهدید قربانی با اسلحه؛ یا تهدید به خودکشی در صورت تسلیمنشدن قربانی باشد. تعقیب آزارنده، اغلب به رفتارهای خشونتآمیز از قبیل حمله فیزیکی، جلوگیری از خروج قربانی از یک مکان، حمله جنسی به قربانی یا قتل منجر میشود. انواع دیگر رفتارهای معمول آزاردهندگان، شامل ظاهرشدن در محل زندگی یا محل کار، تلفنزدن مکرر، برقراری تماس با خانواده قربانی و گذاشتن یادداشت است.
قربانیان تعقیب آزارنده
زنان هدفهای اولیه تعقیب آزارنده و مزاحمانشان معمولاً همسران سابق هستند که نتوانستهاند نتیجه رابطه را بپذیرند. بهنوعی، رفتارهای مبتنی بر تعقیب آزارنده بلافاصله پس از پایان رابطه آغاز میشوند، رابطهای که معمولاً به شکل سوءاستفاده است. بر اساس برآوردهای اداره تحقیقات فدرال امریکا، تقریباً یکسوم از زنانی که به قتل رسیدهاند، قاتل پیش از وقوع قتل برایشان تعقیب آزارنده ایجاد کرده است.
قربانیان تعقیب آزارنده، نسبت به بسیاری از انواع دیگر قربانیان جرم منحصربهفرد هستند. آنها یک جنایت مداوم را تجربه میکنند که با جرمی که آغاز و پایان معین دارد، متفاوت است. بسیاری از آنها سردرگمیهای زیادی را تجربه میکنند؛ زیرا تعقیب آزارنده اغلب شامل ژستهای عاشقانه همراه با اظهارات تهدیدآمیز است و حتی امکان دارد، قربانی زمانی عاشق مزاحم خود بوده است. اما تعقیب آزارنده، جرمی است که سبب فشار عصبی شدید، ترس و آشفتگی میشود. ممکن است این فرد در همهجا ظاهر شود. قربانی خود را پنهان میکند، اما فرد تعقیبکننده او را پیدا میکند. فرد مزاحم امکان دارد در گوش قربانی، حرفهای عاشقانه زمزمه کند؛ اما ممکن است از سوءاستفاده نیز سخن به میان آورد. قربانیان میکوشند تا از دیگران کمک بگیرند، اما اغلب نتیجه خاصی ندارد و معمولاً وی به تعقیب آزارنده ادامه میدهد. قربانیان ممکن است انکار و گناهکار دانستن خود، شوک و آشفتگی، تحریک عصبی، ترس، تشویش، هراس، حملات وحشتآمیز، خشم، افسردگی، توجه به مسائل گذشته، دشواری در تمرکز، اختلال عصبی پس از حمله، مشکلات سلامتی، آشفتگی در خواب یا مصرف یا سوءمصرف مواد مخدر و الکل را تجربه کنند.
الیزابت ارهارت ماستین[11]
و نیز ببینید: جرم؛ خشونت خانگی؛ خشونت؛ جرم خشونتآمیز
بیشتر بخوانید:
Dunn, Jennifer. 2002. Courting Disaster: Intimate Stalking, Culture, and Criminal Justice. Hawthorne, NY: Aldine de Gruyter
Minnesota Center against Violence and Abuse Annotated Stalking Bibliography. (http://www.mincava.umn.edu)
Mullen, Paul E., Michele Pathe, and Rosemary Purcell. 2000. Stalkers and Their Victims.New York: Cambridge University Press
Tjaden, Patricia and Nancy Thoennes. 1998. Stalking in America: Findings from the National Violence Against Women Survey.In the National Institute of Justice and the Centers for Disease Control and Prevention Research in Brief,April. Retrieved January 4, 2008 (http://www.ncjrs.gov/txt/files/169592.txt)
[1] . Stalking
[2] . Rebecca
Schafer
[3] . The National Center for Victims of Crime
[4] . cyberstalking
[5] . acquiescent strategies
[6] . courtship
[7] . simple obsessional
[8] . love obsessional
[9] . erotomania
[10] . predatory
[11] . Elizabeth Ehrhardt Mustaine