تعطیلات دینی به مثابۀ مشکلی اجتماعی

   تعطیلات کریسمس به مشکلی جهانی بدل شده است، چراکه برانگیزندۀ تروریسم و دیگر اشکال خشونت است. درواقع، خشونت یکی از اجزاء بسیاری از تعطیلات دینی [1]است. به‌عنوان مثال، در سال 1996، در جشن پوریم[2]، تروریست‌های فلسطینی، 13 نفر را کشتند و 125 نفر را مجروح کردند. در رمضان سال 2006، شمار زیاد کشته‌های ارتش ایالات متحده نشان داد که چگونه تعطیلات دینی می‌تواند برانگیزندۀ خشونت باشد. مردم سراسر جهان، خشونت زمان کریسمس -در ایالات متحده، اندونزی، فیلیپین، تبت، مکزیکو، رومانی، الجزایر، بریتانیا، بوسنی، پاکستان، عراق و اسرائیل- را به یاد می‌آورند.

  پاک‌دینان ماساچوست استعماری اصرار داشتند که هیچ مدرکی دال بر تولد عیسی در 25 دسامبر وجود ندارد و در نیمۀ دوم سدۀ هفدهم کریسمس را غیرقانونی اعلام کردند. از این گذشته، آن‌ها به آنچه شادخواری کفرآمیز و هرج‌ومرج کریسمس می‌انگاشتند معترض بودند. در جای دیگر، یادبودها اغلب به وضع هنجارهای ملایم برضد تندروی عمومی و شورش‌های کارگری انجامید. بین دورۀ استعمار و دورۀ جنگ داخلی می‌گساری و ایمایش مراسم‌های اصلی یادبود بودند. ایماگران گروه‌های پرسروصدایی از مردان جوان فقیر بودند که ترانه می‌خواندند یا فریاد می‌زدند و از ثروتمندان خوراک و پوشاک طلب می‌کردند و با سروصدا وارد خانه‌هایشان می‌شدند. کافی‌نبودن «هدایا»، سبب می‌شد که ایماگران در خانۀ ثروتمندان بلوا به راه بیاندازند؛ بنابراین، این یادبودها مناسبات خشونت‌آمیز طبقاتی را برگرداند و استمرار بخشید.

با ظهور صنعتی‌شدن، برگزاری تعطیلات کریسمس تغییر کرد. افسانه‌سازانی چون واشینگتون ایروینگ[3] و کلمنت مور[4] از مهاجران آلمانی، تصویر بابانوئل را اقتباس کردند و داستان‌ها، اشعار و نقاشی‌ها بابائول، درخت کریسمس، هدایا و تعطیلات خانوادگی را رواج دادند. در اواخر سدۀ نوزدهم، مراسم کریسمس در قانون به‌رسمیت شناخته شد و تعطیلات خانوادگی تجاری‌شده جای مراسم‌های پرسروصدای کریسمس را گرفت.

در سدۀ بیستم، مسیحیان اعتراض زمان کریسمس را ادامه دادند و با سکولاریسم و تجارت‌گرایی مخالفت کردند. در ایالات متحدۀ معاصر، انسان‌دوستی زمان کریسمس افزایش یافت، اما تضاد همچنان وجود دارد. گرچه عالمان دربارۀ اینکه در زمان تعطیلات، خشونت افزایش می‌یابد یا نه تردید دارند، اما فمنیست‌ها به خشونت خانگی در تعطیلات توجه کرده‌اند و فعالان خودکشی‌ستیز مدعی هستند که ایام کریسمس خودکشی‌زاست. مسیحیان از حذف سرودهای کریسمس از برنامه‌های گردهمایی مدارس آزرده شده‌اند، حال آنکه غیرمسیحیان با نمایش تولد مسیح از محل اموال شهرداری که با مالیات تأمین می‌شود، مخالف‌اند.

 به تازگی، گویندگان غیرمحافظه‌کار شبکۀ خبری فاکس نیوز، بیل اُریلی[5] و جان گیبسون[6] و مبلغان تلویزیونی، جری فالول[7] و پت رابرتسون[8] کارزار کریسمسی دوشاخه به راه انداختند. نخست، گروهی حقوقی که با شوروحرارت از مراسم‌های کریسمس ممنوع‌شده، دفاع می‌کردند. دوم، گروهی فرهنگی که تجارت‌گرایی را سیاسی کردند. کارزار پیشین این مبلغان تلویزیونی «مسیح را در کریسمس زنده نگه دارید» نام داشت؛ کارزار جدیدتر خواستار آن بود که مسیح در تبلیغات تجاری حفظ شود و از تحریم فروشگاه‌هایی که تبلیغات یا خوشامدگویی‌های داخل فروشگاه را از «تعطیلات مبارک» به «کریسمس مبارک» تغییر نمی‌دادند، حمایت مالی می‌کردند. در سال 2005، کارزارها با موفقیت ورزه‌های تبلیغاتی و فروشگاهی را تغییر دادند و بنا به نظرسنجی گالوپ، تغییرات مهمی را در افکار عمومی ایجاد کردند.

  مسیحیان ایالات متحده ممکن است در کریسمس دست به اعتراض صلح‌آمیز بزنند، اما در جاهای دیگر محتمل‌تر است که مسیحیان کریسمس را با خشونت عریان پیوند زنند. در سال 2000، با انفجار بمب در اثنای برگزاری مراسم نیایش شب کریسمس در کلیساهای کاتولیک و پروتستان در جاکارتا و پنج شهر دیگر اندونزی، تروریسم کریسمس در خاور دور ظهور کرد و به کشته‌شدن ده‌ها نفر و زخمی‌شدن صدها نفر دیگر و وخیم‌ترشدن مناسبات دینی در این کشور (به‌ویژه با مسلمانان) انجامید. در سال 2004، در بازار شهری بندری در فیلیپین که از فروشندگان کالاهای کریسمس آکنده بود، بمبی منفجر شد و 15 کشته و 58 زخمی به‌جای گذاشت. در این کشور غالباً مسیحی که اعمال تروریستی چندانی به خود ندیده بود، مقامات تروریست‌های مسلمان فیلیپین جنوبی را مقصر دانستند. در کریسمس 1997، در پایتخت تبت، بمبی منفجر شد که در قیاس با اعمال تروریستی نادیده‌گرفته‌شدۀ سابق، بزرگ‌ترین انفجار بود. بااین‌حال، این بمب‌گذاری کریسمس، توجه بین‌المللی را برانگیخت و پکن دیگر نتوانست مشکل تروریسم بودائیستی را نادیده بگیرد.

  خشونت زمان کریسمس در مکزیک، در سرنگونی دولت نقش داشت. سرکوب معترضان زاپاتیستا[9]، پیش از این رخ داده بود، اما «کشتار اکتیال»[10] به‌طور خاص ددمنشانه بود. در سال 1997، در روز کریسمس در چیاپای اکتیال، سرخ‌پوست‌ها اجساد 45 نفر از هم‌نژادان خود، ازجمله 15 کودک، را که به‌دست شبه‌نظامیان دولت کشته شده بودند، به خاک سپردند. سیاست‌مداران در آغاز خود را به بی‌خبری زدند و این کشتار را دعوایی خانوادگی تعریف کردند و ترتیب دستگیری عاملان‌شان را دادند و قول پیگیری و تفحص دادند. بااین‌حال، سرکوب کریسمس، آتش خشم اهالی را شعله‌ور کرد. اعتراضات، دولت را وادار کرد که برخی از مقامات رده‌بالا را اخراج کند، اما خشم عمومی ادامه داشت. دو هفته بعد، هزاران نفر به کشتار روز کریسمس اعتراض کردند؛ معترضان سنگ پرتاب می‌کردند و پلیس در مقابل آتش گشود و یک زن را کشت و کودکش را مجروح کرد. کشتار روز کریسمس و رخدادهای پس از آن، آتش خشم عمومی را شعله‌ورتر کرد و سبب شد مردم با انتخابات به کار این رهبران فاسد پایان دهند.

  در سال 1989، تغییر رژیم در مجارستان، لهستان، آلمان شرقی، چکسلواکی و بلغارستان، دیکتاتورهای کمونیست را به زیر کشید. در هیچ‌یک از این کشورها، تغییر رژیم با خشونت همراه نبود، حال آنکه در کشور غالباً مسیحی رومانی، مبارزۀ شهروندان برای آزادی و انقلاب پس از کشتار روز کریسمس که صدها قربانی به‌جا گذاشت، به ثمر نشست. رومانی‌ها کریسمس سال 1980 را به‌عنوان روزی آکنده از خشونت که به سرنگونی دیکتاتوری شریر انجامید، به یاد می‌آورند.

اسلام‌گراهای الجزایری در تروریسم روز کریسمس متخصص هستند. بین سال 1991 و سال 1994، رادیکال‌های الجزایری در حمله‌ای ناگهانی، تلاش کردند که مهاجران مسیحی را بیرون کنند و حکومتی اسلامی را بر سر کار بیاورند. در شب کریسمس سال 1994، آنان یک جت ایرفرانس را ربودند؛ خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند؛ سه مسافر را کشتند؛ اجساد را روی باند پرواز رها کردند و راهی فرانسه شدند با این قصد که هواپیما را به برج ایفل بزنند. وقتی از بهر سوختگیری فرود آمدند، پلیس به هواپیما یورش برد و تروریست‌ها را کشت. در کریسمس سال 2000، مردی الجزایری-فرانسوی که قصد داشت کلیسای اعظم استراسبورگ فرانسه را منفجر کند، دستگیر شد.

 در بریتانیا، تروریسم مسیحی از تروریسم اسلامی پیشی گرفت. «ارتش جمهوری‌خواهی ایرلند (آی.آر.اِی)[11]» یا گروه‌های انشعابی آن مانند «ارتش رهایی ملی ایرلند» یا «ریئل آر.آی.ای»[12] با وجود اینکه تعهد کرده بودند در روز کریسمس دست به آتش نبرند، اما دهه‌های متمادی هرساله در فصل کریسمس برنامۀ بمب‌گذاری داشتند. آر.آی.ای عهد بسته بود که تا زمانی که ایرلند از حاکمیت انگلستان رها نشود، دست از حمله نکشد. تعهد آتش‌بس در روز کریسمس، تحت‌الشعاع افزایش خشونت در فصل تعطیلات قرار گرفت. بمب‌گذارها مراکز خرید را هدف قرار دادند و نظام اقتصادی را مختل کردند. فروشنده‌ها در خانه ماندند. سربازان مسلح از مراکز خرید محافظت کردند. بمب‌گذاری‌ها ادامه یافت. این الگو بیش از 20 سال ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال 1998، صلح برقرار شد. سال بعد، مأموران پلیس شش مرد را که قصد داشتند در فصل کریسمس شش خودرو را منفجر کنند، دستگیر کردند. بمب‌گذاری‌های موفق همچنان ادامه داشت؛ در سال 2002، چهار عضو ریئل آر.آی.ای را که قصد بمب‌گذاری در ایام کریسمس را داشتند، دستگیر کرد.

مسلمانان بوسنی، سردار ناصر اوریچ[13] را قهرمان دفاع از مسلمانان این کشور می‌انگاشتند، حال آنکه صرب‌ها (که 90درصدشان مسیحی بودند) او را در کشتار «کریسمس خونین» ژانویۀ سال 1993 مقصر می‌دانستند. مردان اوریچ، بسیاری از رهبران صرب را به قتل رساندند و در بسیاری از روستاهای صرب‌ها، دست به پاک‌سازی قومی زدند. از همه بدنام‌تر، حمله به مراسم کریسمس ارتدکس‌ها بود که در آن، مردان اوریچ دست‌کم 30 صرب را کشتند و شهر را تاراج کردند و به آتش کشیدند. خشونت این حمله، کم از حمله‌های دیگر نداشت، اما نمادین‌بودن این کشتار مقابله‌به‌مثل گستردۀ صرب‌ها و درنتیجه ایجاد نخستین منطقۀ غیرنظامی امن در این جنگ را به دنبال داشت. پس از جنگ، «مجاهدین» مسلمان پی‌درپی به کرواسی‌های کروات کاتولیک حمله کردند؛ یکی از مجاهدان، اعضای خانوادة کرواتی را که خود را برای رفتن به مراسم شب کریسمس آماده می‌کردند، کشت.

بیشتر جهادگراها، تحصیل‌کردۀ دانشگاه بودند، اما در پاکستان کمتر این‌گونه بود. القاعده و گروه‌های دیگر برای اخراج اقلیت مسیحی از پاکستانی‌های بی‌سواد نیرو جذب می‌کردند. در روز کریسمس سال 2002، دو تروریست، در جامۀ زنان، دو بمب دستی را به کلیسایی پرتاب کردند، بمبی که 11 نفر را زخمی کرد و 3 نفر را کشت. در سال 2003، تروریست‌های اسلام‌گرا تلاش کردند که در روز کریسمس رئیس‌جمهور پاکستان را به قتل رسانند.

در عراق، پیش از شروع جنگ در سال 2003، مسیحیان (که کمتر از 5درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دادند) در برگزاری رمضان، مسلمانان را یاری می‌کردند و مسلمانان نیز بارها کریسمس را به‌عنوان تعطیلاتی سکولار و دینی جشن می‌گرفتند. مسلمانان عیسای پیامبر را گرامی می‌داشتند و در نمایش‌های کریسمس که ولادت حضرت مسیح را به تصویر می‌کشیدند، شرکت می‌کردند. مراسم‌های مسلمانان، معمولاً نمادهای سکولاری چون درخت‌های کریسمس، داد و گرفت هدیه و نسخۀ اسلامی بابانوئل (که بر گوزنی سوار است و تنها در خانۀ مسلمانان خوب توقف می‌کند) را در برمی‌گرفت. بااین‌حال، کلیساها هر از چند گاهی گرفتار انفجار می‌شدند و بسیاری از مسیحیان از کشور گریختند و مراسم کریسمس عراقی‌ها نیز به فراموشی سپرده شد.

یاسر عرفات پس از آنکه در سال 1995 جای خود را در رهبری حکومت فلسطین محکم کرد، مرتب در مراسم‌های کریسمس در بیت‌اللحم شرکت می‌کرد. بااین‌حال، وی نتوانست رادیکال‌ها را مهار کند؛ بمب‌گذاری‌ها و هواپیماربایی‌های هرسالۀ آن‌ها در ایام کریسمس، سفر زیارتی به بیت‌اللحم را مختل کرد. در سال 2002، اسرائیل بار دیگر بیت‌اللحم را اشغال کرد و عرفات را از شرکت در مراسم‌های بیت‌اللحم منع کرد. حمله‌های فلسطینی‌ها ادامه یافت و در روز کریسمس سال 2003، اسرائیل یکی از مقام‌های ارشد نظامیان جهادگر را در نوار غزه کشت و از حملۀ تروریستی بزرگی در روز کریسمس جلوگیری کرد. در سال 2004، فلسطینی‌های رادیکال، مسئولیت قتل چهار نفر در بمب‌گذاری انتحاری روز کریسمس در تل‌آویو را برعهده گرفتند.

تروریست‌ها در تعطیلات دینی حمله می‌کنند، چراکه مترصد لحظه‌ای هستند که از سوی قربانیان ترور مقدس انگاشته می‌شود. خشونت‌ورزی در ایام کریسمس، نقشۀ تروریست‌ها برای ورود به جنگی بیکران را تقویت می‌کند. وقتی تروریست‌ها در تعطیلات مقدس به بی‌گناهان حمله می‌کنند، در چشم مردم شرورتر، راسخ‌تر، خطرناک‌تر یا قدرتمند می‌نمایند و این‌گونه قدرت بیشتری می‌گیرند. تعرض به تعطیلات مقدس، تا اندازه‌ای به‌دلیل واکنش‌های ما، سطح هراس عمل بالقوه خشونت‌آمیز را افزایش می‌دهد. تعطیلات دینی را باید به‌گونه‌ای محافظت کرد که معنای مقدس‌شان را حفظ کنند و از رهگذر نمایش عمومی، آزاد برگزار شوند. اینکه این محافظت چگونه باشد، محل مناقشه است، اما راه‌حل نهادی یکی از راه‌حل‌های امیدبخش است. رهبران بایستی نهادهای سیاسی، دینی، فرهنگی و اقتصادی را به‌گونه‌ای اداره کنند که اقلیت‌های دینی را به‌رسمیت شناسند، قدرت بخشند و با جامعه یکپارچه کنند. مردم باید تقاضا کنند که رهبران نهادها را به‌گونه‌ای دگرگون کنند که پذیرای اقلیت‌های دینی باشند. اگر نهادها نتوانند اقلیت‌های دینی را در خود بگنجانند، احتمال دارد که تعطیلات دینی به مشکلی اجتماعی بدل شوند.

و نیز ببینید: دین و تضاد؛ افراط‌گرایی دینی؛ تروریسم

بیشتر بخوانید

- Juergensmeyer, Mark. 2004. Terror in the Mind of God. Berkeley, CA: University of California Press

- Nissenbaum, Stephen. 1997. The Battle for Christmas. New York: Vintage Books 

 [1] religious holidays as social problems

[2]  Purim: یکی از جشن‌های یهودیان است که به یاد نجات قوم یهود از دست هامان که قصد کشتن یهودیان را داشت، برگزار می‌شود. [م]

[3] Washington Irving

[4] Clement Moore

 [5] Bill O’Reilly

[6] John Gibson

[7] Jerry Falwell

[8] Pat Robertson

[9] Zaptatista protesters

[10] Acteal massacre

[11] Irish Republican Army (IRA)

[12] Real RIA

[13] Naser Oric

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید