تراجنسیت و تراجنسینگی
تراجنسینگی[1] اصطلاحی است برای توصیف افرادی که مایلند جنس یا سیمای جنسیتی[2] خود را تغییر دهند. همچنین یک تراجنسی ممکن است خود را در یکی از این دسته ها قرار دهد: تراجنسی مردبه زن (امتیاف[3])، تراجنسی زن به مرد (افتیام[4])، تراجنسی پیشاجراحی، تراجنسی پساجراحی، یا تراجنسی جراحی نشده. مثلاً ممکن است تجربه و سطح رؤیت پذیری تراجنسی های امتیاف و تراجنسی های افتیام با یکدیگر کاملاً فرق کند، زیرا آنها پا را از مرزبندی های جنسیتی متفاوتی فراتر می گذارند . از اواخر دهۀ 1980، تراجنسیتی به عنوان اصطلاحی فراگیر در خصوص افرادی به کار بسته شد که تراپوش[5]، تراجنسی، دگرباش جنسیتی[6] و بیجنسیت یا چندجنسیتی شناخته می شدند. گرچه برخی تراجنسی ها تراجنسیتی شناخته می شوند این دو هویت را نمی توان به جای هم به کار برد؛ در واقع افرادِ تراجنسیتی پیش از یافتن هویت جدیدشان در اجتماعات سیاسی و اجتماعی مردان و زنان همجنسگرا و دوجنسگرا بهسر میبردند. مشکلات اجتماعی پیش روی تراجنسی ها و تراجنسیتی ها ممکن است از این قرار باشند: دشواری به رسمیت شناخته شدن تغییر جنس یا جنسیتشان نزد دولت؛ تبعیض شغلی؛ دسترسی به بیمه و مسکن؛ مواجهه با خشونت، و خودکشی.
بیشتر دشواری های پیش روی تراجنسی ها و تراجنسیتی ها از ابهام قانونی و اجتماعی تغییر وضع جنسیت یا جنس مایه می گیرد، ابهامی که از کشوری به کشوری و از فرهنگی به فرهنگی فرق دارد. مثلاً در ایالات متحده، در بسیاری از ایالت ها یا تغییر مدارک حقوقی مستلزم پشت سر گذاشتن رویه های پزشکی پرهزینه است یا به افراد این اجازه را نمی دهند که جنس ثبت شده در گواهی تولّد یا گواهینامۀ رانندگیشان را تغییر دهند. ازآنجاکه بسیاری از تعاملات و ساختارهای اجتماعی براساس جنسیت سازماندهی شده اند، اگر جنسیت تراجنسی ها و تراجنسیتی ها مبهم پنداشته شود آنان ممکن است با تبعیض روبه رو شوند. این تبعیض روزمره ممکن است شامل راندن آنان از سرپناههای عمومی، خشونت در خیابان، و سخنان نفرت پراکن شود. برخی فرهنگ ها جایی برای «جنسیت سوّم» یا نقش های جنسیتی دگرگونشونده باز می گذارند نظیر سنّت بردش[7] در میان بومی های امریکایی یا هیجراس[8] در هند که ممکن است این تبعیض را تخفیف دهند. فرهنگ های دیگر ممکن است دربردارندۀ نقش هایی مانند روسپیگری برای افراد تغییرجنسیت داده باشند که ممکن است به این تبعیض دامن بزنند.
در دو دهۀ گذشته، فعالان حامی تراجنسی ها و تراجنسیتیها از طریق گروه های پشتیبان سازمان یافته اند و جنبش های روبه رشد تراجنسی ها و تراجنسیتی ها مدافع عدالت اجتماعی اند. پس از جنگ جهانی دوّم، تراجنسی های مشهوری نظیر کریستین یورگنسن[9]، و بازیگر بریتانیایی یان موریس[10]، و تنیس باز امریکایی رنی ریچاردز[11] مسائل پیشِ رویِ تراجنسی ها را بیش از پیش به رؤیت عمومی رساندند. فعالان معاصر نظیر پت کلافیا[12]، کیت بورنستاین[13] و لسلی فاینبرگ[14] این آموزش و عمل باوری را ادامه دادند. عمل باوری تراجنسیتی در درون جنبش زنان و مردان همجنسگرا و دوجنسگرا و تراجنسیتی ها (الجیبیتی) به افزایش مصونیت های محلی و ایالتی در برابر تبعیض برای تراجنسی ها و تراجنسیتی ها انجامیده است. هم فعالان تراجنسی و هم فعالان تراجنسیتی در فعالیت های محلی و ملّی گوناگون پیرامون دسترسی به بیمه درمانی و سلامتبانی، خشونت خیابانی، آزار پلیس، و سرپناه هایی برای تراجنسیتی های بیخانمان مشارکت داشته اند.
و نیز ببینید: دوجنسگراها؛ جنسینگی؛ گرایش جنسی
بیشتر بخوانید
Califia, Patrick. 2003. Sex Changes: The Politics of Transgenderism. 2nd ed. San Francisco: Cleis
Meyerowitz, Joanne. 2002. How Sex Changed: A History of Transsexuality in the United States. Cambridge, MA: Harvard University Press
Rubin, Henry. 2003. Self-Made Men: Identity and Embodiment among Transsexual Men. Nashville, TN: Vanderbilt University Press
[1]. transgender and transsexuality
[2]. gender presentation
[3]. MTF
[4]. FTM
[5]. transvestites
[6]. gender queer
[7]. berdache
[8]. hijras
[9]. Christine Jorgenson
[10]. Jan Morris
[11]. Renee Richards
[12]. Pat Califia
[13]. Kate Bornstein
[14]. Leslie Feinberg