پیرشدن جمعیت
طبق سرشماری سال 1870 در ایالات متحده تعداد سالخوردگان – کسانی که 65 سال و بیشتر دارند - در حدود 1.2 میلیون نفر (3 درصد از کل جمعیت 40 میلیونی) بود. با وجود این، در طی قرن بیستم همراه با صنعتیشدن و تغییر در الگوهای زادوولد و مرگومیر، ساختار سنی جدیدی در ایالات متحده ظهور کرد. 28 میلیون نفر در طی دهه 1950 به این جمعیت افزوده شدند؛ در بحبوحه عصر انفجار زادوولد که بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد و در سال 1964 خاتمه یافت. سالهای بین 1960 و 1980 بهطور ویژه نقش چشمگیری در افزایش جمعیت داشت: اگرچه جمعیت کل تا حدود 19 درصد افزایش یافت، جمعیت افراد 65 سال و بیشتر به 34 درصد افزایش یافت (در حدود 25 میلیون نفر در سال 1980). زمانی که در سال 1935 سن 65 سالگی بهعنوان آستانه دریافت مزایای تأمین اجتماعی تعیین شد، متوسط امید به زندگی پیشبینیشده از هنگام تولد به سختی به بالای 60 سال می رسید. در مقایسه، متوسط امید به زندگی هم اکنون در حدود 78 سال است. این رشد و تغییر منجر به «پیرشدن[1]» جمعیت ایالات متحده شد و این پدیده از آن زمان هنوز کاهش نیافته است.
در سال 1986، 12 درصد از ترکیب جمعیت را شهروندان مسن تشکیل می دادند، یا در حدود 29 میلیون بالای سن 65 سال بودند. پیشبینی شده است که تا سال 2030، نسبت سن 65 سال یا بالاتر آمریکایی ها به حدود 20 درصد، یا حدود 72 میلیون نفر از افراد سالخورده افزایش یابد. در سال 2000 میانه سنی کل جمعیت 35.3 سال بود؛ یک قرن پیش به سختی میانه سنی به 22.9 سال میرسید. در سال 2030، بر طبق پیش بینی های فعلی اداره سرشماری، میانه سنی ما 39.0 سال خواهد بود. ما از آنچه جمعیت کشور ما تاکنون بوده، از همه پیرتر هستیم اما از پیش بینی های انجامگرفته در مورد جمعیت آینده جوانتریم.
بهطور خاص گسترش جمعیت سالمند برای «پیرترین پیرها[3]»، آن بخش از افراد که 85 سال و بیشتر دارند، اعلم شده است. نسبت پیرترین پیرها در کل جمعیت ما چنان به شکلی چشم گیر افزایش یافته است که دیگر مواجهه با مردمی که 100 سال یا بیشتر دارند غیر عادی نیست. تا حدود سال 2050، پیشبینی متوسط اداره سرشماری حاکی از آن است که نسبت آمریکایی های 85 سال و بالاتر به همان بزرگی نسبت 65 سال و بالاتر در سال 1930 است.
جمعیت شناسان پیش بینی می کنند که اگر رشد جمعیت ایالات متحده ادامه پیدا کند، برنامههای مربوط به سالمندان سهم بیشتری از دلارهای مالیاتی فدرالی را مصرف کند. در سال 1980، هزینه فدرالی سالمندان در حدود یک سوم بودجه فدرالی بود و ممکن است در سال 2015 به حدود نیمی از بودجه فدرال برسد. مشکل آتی ناشی از هزینههای تأمین اجتماعی، با نزدیکشدن نسل انفجار به بازنشستگی، در مقایسه با افزایش مداوم هزینههای سلامت بانی و تجویز داروها کمرنگ خواهد شد؛ انتظار می رود که هزینه برنامههای مدیکید[4] و سلامت بانی مدیکیر[5] تا سال 2015 سه برابر شود.
این دادهها نشان می دهد که پیرشدن جمعیت اثر مهمی بر جامعه دارد. میانه سنی افزایش یافته، همانگونه که امید به زندگی بالا میرود؛ مردم مدتزمان بیشتری زندگی میکنند، و بنابراین سالمندان بیشتری برای رقابت با جوانان بر سر منابع جامعه وجود دارند. در مورد معمای پیرشدن جمعیت دو پرسش مطرح میشود: با افزایش هزینههای مدیکید و سلامتبانی مدیکیر، تأمین اجتماعی و چالشهای تغییرات جمعیتشناختی، ما چگونه قصد داریم بدون کمبهادادن به نسلهای کنونی و آینده از جمعیت سالخورده مراقبت کنیم؟ همچنین، چگونه وضعیت ایالات متحده را با بقیه جهان، هم جهان صنعتیشده و هم درحالتوسعه مقایسه کنیم؟
تعارض نسلی
قبل از سال 1960، برنامههای اجتماعی مدیکید و سلامتبانی مدیکیر وجود نداشت. یکی از اهداف رئیس جمهور لیندون جانسون[6] در برنامه «جنگ علیه فقر[7]» در سال 1964 ارائه کمک برای نیازهای مراقبت بهداشتی و توسعه تأمین اجتماعی تحت نظام تأمین اجتماعی و کاهش فقر در میان افراد سالخورده بود. قبل از کمک رسانی از طریق این برنامههای اجتماعی، درآمدِ حدود 35 درصد از آمریکایی های بالای 65 سال زیر خط فقر قرار داشت؛ در مقایسه، در سال 2000 نرخ فقر برای افراد سالخورده به 10 درصد کاهش یافت.
با وجود این، ارقام مرتبط با فقر، عواملی که مردم فقیر را به سوی یک وضعیت اقتصادی شکننده سوق می دهد، علیرغم پایگاه درآمدی که آنها را بالاتر از خط رسمی فقر نشان می دهد، به حساب نمی آورد. مقدار قابل توجهی از درآمد شهروندان مسن، برای هزینههای مراقبت سلامتِ در حال افزایش، صرف می شود. معیارهای جایگزین محاسبه فقر نشان می دهد که، در صورت برابری همه عوامل دیگر، اگر هزینههای مراقبت سلامت غیرمنتظره در محاسبات آورده شوند، در حدود 20 درصد از آمریکایی های مسن فقیر محسوب می شوند.
همچنین، تغییر در چشم انداز جمعیت شناسی در نگرانی واقعی برای ارزیابی آستانههای وابستگی در هر دوی گروههای سنی جوانتر و پیرتر جمعیت کشور ما نقش دارد. در سیاست گذاری عمومی فرضشده که آستانههای وابستگی، مربوط به مقولههای سنی خاصی است؛ نسبت وابستگی درحالحاضر به شکل تعداد افراد زیر 18 سال (کودکان) یا سن 65 سال و بیشتر (پیر) در هر 100 نفر در سن 18 تا 64 سال (جمعیت در سن کار) تعریف شده است. نسبت وابستگی در سال 1900، 80، وتقریباً همه این وابستگی مربوط به کودکان بود (73 درصد)، درحالیکه در سال 1960، این نسبت 82 و وابستگی کودکان 65 درصد بود. بنا بر جمعیت کودکانِ نسل انفجار که هماکنون در مرحله میانی عمر خود هستند، نسبت وابستگی فعلی 62 (نسبت وابستگی کودکان 41 درصد) است ،که از دهه 1930 تاکنون در کمترین حد بوده است، اما وقتی که این نسل به بالای 65 سال برسد، اگر روندهای جمعیتی کنونی ادامه یابد نسبت وابستگی افزایش خواهد یافت. پیش بینی سرشماری ها این است که در سال 2050 نسبت وابستگی در حدود 80 خواهد بود و وابستگی کودکان کمتر از نصف خواهد شد. این افزایش وابستگی نشان می دهد که هزینهها و نیازهای سالمندان وزن بیشتری از جوانان خواهد داشت.
با وجود این، روند کنونی نشان میدهد که وابستگی واقعی برای جوانان از سن 18 سالگی بالاتر رفته است، به طوری که بسیاری از دانشجویان دانشگاه بعد از اتمام دانشگاه نزد والدینشان بر می گردند. علاوه بر این، وابستگی برای بسیاری از سالمندان بسیار دیرتر از سن 65 سالگی می آید، زیرا بسیاری از مردم بازنشستگی را به تعویق می اندازند یا وارد حرفه جدید می شوند. نگرانی دیگر مربوط به «نسل از دو سو گرفتار[8]» است، که طی آن بزرگسالان بهطور همزمان تأمین مسکن و مراقبت را هم برای والدینشان و هم فرزندانشان بر عهده می گیرند. این موضوع در بحث های مربوط به سیاست های ترک خانواده برای انطباق با تغییر نیازها منعکس شده است. خانوارهای چندنسلی بیش از پیش عادی و پیچیده میشوند، به طوری که خانوادهها با تغییراتی که پیرامون آنها روی می دهد سازگار می شوند.
مقایسههای جهانی
در مقایسه با دیگر ملل صنعتی، جمعیت ایالات متحده نسبتاً جوان است، با 12 درصد 65 ساله یا بیشتر، در مقایسه با «پیرترین» کشور، ایتالیا با 19 درصد. به استثنای ژاپن، بیست کشور پیر جهان همه در اروپا هستند. اما ملل کمتر توسعهیافته نیز شهروندان سالمند زیادی دارند و شمار آنها به سرعت در حال افزایش است. 60 درصد از جمعیت سالخورده جهان هماکنون در کشورهای کمترتوسعهیافته زندگی می کنند؛ در حدود سال 2030 پیش بینی می شود این نسبت تا 71 درصد افزایش یابد، چنان که جوامع، چرخشی رو به پایین را در افزایش طبیعی جمعیت شان تجربه می کنند. این وضع مشابه کاهشی است که قبلاً در کشورهای صنعتی با کاهش زادوولد و مرگومیر و در نتیجه تغییر در ساختار سنی اتفاق افتاد.
جمعیت شناسان پیش بینی می کنند که جمعیت سالمند، نسبت بزرگتری از جمعیت کل همه کشورهای جهان را تشکیل خواهد داد. جمعیت سالمندِ درون کشورها نیز در حال تغییر است و در بسیاری از کشورها پیرترین پیرها بخشی از جمعیت را شامل می شود که دارای سریعترین رشد است. در سال 2004، بیش از نیمی از پیرترین پیرهای جهان در شش کشور زندگی می کردند: چین، ایالات متحده، هند، ژاپن، آلمان و روسیه. این پیرشدن همزمان جمعیت و افول کلی تعداد مجموع جمعیت برخی کشورها، چالش های جدیدی را برای جامعه در زمینه اتخاذ سیاست هایی برای سازگاری با این تغییرات جمعیتی مطرح می کند.
همچنین نگاه کنید به: سالمندستیزی؛ انفجار زادوولد؛ نسبت وابستگی؛ خانواده گسترده؛ سلام تبانی و هزینههای آن؛ مدیکید؛ سلامتبانی مدیکیر؛ سلامتبانی آسایشگاهی؛ نسل از دوسو گرفتار؛ قشربندی سنی.
منابع برای مطالعه بیشتر:
Bengtson, Vern L. and W. Andrew Achenbaum, eds. 1993. The Changing Contract Across Generations. New York: Aldine de Gruyter
Bengtson, Vern L. and Ariela Lowenstein, eds. 2003. Global Aging and Challenges to Families. New York: Aldine de Gruyter
Binstock, Robert H. and Linda K. George, eds. 2006. Handbook of Aging and the Social Sciences, 6th ed. San Diego, CA: Academic Press
He, Wan, Manisha Sengupta, Victoria A. Velkoff, and Kimberly A. DeBarros. 2005. “65+ in the United States: 2005.” Current Population Reports. U.S. Census Bureau P23-209. Washington, DC: U.S. Government Printing Office. Living Old. (http://www.pbs.org/wgbh/pages/frontline/livingold/)
National Research Council. 1994. Demography of Aging. Washington, DC: National Academy Press
Steuerle, C. Eugene and Jon M. Bakija. 1994. Retooling Social Security for the 21st Century. Washington, DC: Urban Institute
Torres-Gil, Fernando M. 1992. The New Aging: Politics and Change in America. Westport, CT: Auburn House
[1]. Population, Graying of
[2]. Pamela McMullin-Messier
[3]. oldest old
[4]. Medicaid
[5]. Medicare
[6]. Lyndon Johnson
[7]. War on Poverty
[8]. Sandwich Generation