پزشکی‌سازی

  پزشکی‌سازی[1] فرایندی است که به‌واسطهٔ آن مشکلات غیرپزشکی به‌عنوان مشکلاتی پزشکی ‐ معمولاً در قالب بیماری‌ها و اختلالات ‐تعریف و درمان می‌شود. این فرایند می‌تواند در سطوح مختلفی روی دهد: سطح مفهومی با ارائۀ تعریفی پزشکی از یک مشکل؛ سطح تعاملی که در آن پزشک تشخیصی پزشکی را در خصوص مشکلی غیرپزشکی به‌کار می‌برد و بر اساس آن تشخیص به درمان مبادرت می‌ورزد؛ و سطح نهادی که در آن سازمان‌ها مدافع رویکردی پزشکی‌اند. 

یکی از حوزه‌هایی که به‌شکل درخوری بدان توجه شده است پزشکی‌سازی کجروی است. رفتارهایی که روزی «بدی» دانسته می‌شد، طی فرایند پزشکی‌سازی بیشتر به چشم «بیماری» به آنها نگریسته می‌شود. در اینجا، پزشکی‌سازی مسئولیت فردی را کاهش می‌دهد، زیرا متخصصان حالا به رفتارها به چشم چیزی می‌نگرند که هرچند اغلب در فیزیولوژی فرد روی می‌دهد، از کنترل او خارج است. چند نمونه از پزشکی‌سازی کجروی عبارت است از دیوانگی، الکل‌بارگی، اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی (اِی‌دی‌اچ‌دی)، اعتیادها، و ناباروری. حوزۀ دیگر پزشکی‌سازی فرایندهای زندگی روزمره، فرزندآوری، ناراحتی قاعدگی (سندروم پیش از قاعدگی (پی‌ام‌اس)[2])، یائسگی[3]، پیری، و مرگ را شامل می‌شود.

  پزشکی‌سازی لزوماً پیوسته یا گسسته نیست، اما می‌تواند کامل، جزئی، گسترش‌پذیر، و نوظهور باشد. در پزشکی‌سازی کامل، مانند مورد فرزندآوری، تقریباً همۀ فرایندها و مداخلات در شمول تعاریف پزشکی و زیر نظارت پزشکی قرار می‌گیرند. یائسگی نمونه‌ای از پزشکی‌سازی جزئی است؛ برخی از پزشکان و بیمارانشان یائسگی را نقصی هورمونی تلقی می‌کنند که به درمان ‐ عموماً درمان جایگزینی هورمونی ‐ نیاز دارد، حال‌آنکه برخی دیگر آن را فرایندی طبیعی در زندگی می‌دانند که به مداخلهٔ پزشکی نیاز ندارد. در پزشکی‌سازی گسترش‌پذیر، مرزهای تعریف‌شدۀ مشکلی پزشکی‌شده در طول زمان گسترش می‌یابد؛ برای نمونه، تشخیص اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی در ابتدا فقط در مورد کودکان به‌کار برده می‌شد، اما در دههٔ ۱۹۹۰ گسترش یافت و بزرگسالان را نیز دربر گرفت و بدین‌ترتیب قلمرو پزشکی‌سازی گسترده‌تر شد. پزشکی‌سازی نوظهور مشکلاتی را شامل می‌شود که برخی از ذی‌نفعان (مانند پزشکان و/یا گروه‌های مصرف‌کننده) آنها را به‌عنوان مقوله‌های تشخیصی رسمی‌ای طرح کرده‌اند که هنوز تأیید بخش‌های مهمی از حرفۀ پزشکی نگرفته‌اند. نمونه‌هایی از آن عبارت است از «اعتیاد به اینترنت»، «اعتیاد جنسی»، و «کژکارکردی جنسی زنان»[4].

 پزشکی‌سازی فرایند دوسویه‌ای است که امکان انبساط و انقباض را در خود دارد. پزشکی‌زدایی زمانی روی می‌دهد که مشکل پزشکی‌شده‌ای تعریف پزشکی خود را از دست می‌دهد و این موضوع حکایت از آن دارد که تشخیص‌ها یا مداخلات پزشکی دیگر راه‌حل‌های مناسبی نیست. پزشکی‌زدایی عموماً فقط زمانی رخ می‌دهد که گروه‌های ذی‌نفع سازمان‌یافته تعاریف و کنترل پزشکی را زیر سؤال می‌برند. شاید بهترین نمونۀ این امر جنبش حقوق مردان هم‌جنس‌گراست که به سال ۱۹۷۳ «انجمن روان‌پزشکی امریکا»[5] را مجاب کرد هم‌جنس‌گرایی را دیگر اختلالی روان‌پزشکی تعریف نکند. بااین‌حال، در مقایسه با شمار زیاد رفتارها و حالاتی که پزشکی شده‌اند، فرایندهای پزشکی‌زدوده اندک‌اند.

بیشتر جامعه‌شناسان منتقد پزشکی‌سازی بوده‌اند و از آن با عبارت «زیاده-پزشکی‌سازی جامعه» یا «پزشکی‌سازی بیماران» یاد کرده‌اند و بر توانش آن برای به‌بارآوردن پیامدهای نامطلوب اجتماعی و پزشکی تأکید دارند. آنها استدلال می‌کنند پزشکی‌سازی ممکن است مشکلات اجتماعی را بافت‌زدایی کند؛ به‌طوری که آنها صرفاً دغدغه‌ای فردی و عاری از بافت اجتماعی انگاشته شوند. برخی از انواع پزشکی‌سازی خطرها یا پیامدهای پزشکی نامطلوب مرتبط با داروها را افزایش می‌دهند (مثلاً در پی درمان یائسگی، احتمال وقوع سرطان پستان، بیماری‌های قلبی-عروقی، و سکتهٔ مغزی افزایش می‌یابد). مداخلات درمانی غیرضروری ممکن است هزینه‌های سلامت‌بانی را بالا برد و درعین‌حال منافع این کار نیز قطعی نباشد. افزون‌براین، برخی از پژوهشگران خاطرنشان می‌سازند پزشکی‌سازی راه دیگر بسط نظارت اجتماعی به وجوه بیشتری از زندگی روزمره از رهگذر استفاده از اشکال پزشکی نظارت اجتماعی (مانند داروها، انواع جراحی‌ها، یا نظارت پزشکی) است.

درحالی‌که منتقدان از پزشکی‌سازی ابراز نگرانی می‌کنند، برخی از گروه‌ها که مشکل یا اختلال خاصی دارند، از پزشکی‌سازی دفاع می‌کنند. در این حالت، گروه‌های مبتلا به بیماری‌های مناقشه‌برانگیز یا مدافعان آنان بر سر تشخیص با هم رقابت می‌کنند. این رقابت تا حدودی برای اعتباردادن به تجربۀ آنان از بیماری است، زیرا بسیاری از آنها نشانگان جسمانی مشخصی ندارند. نمونه‌هایی از این بیماری‌های مناقشه‌برانگیز عبارت است از فیبرومیالژیا[6]، سندروم جنگ خلیج[7]، و اختلال حساسیت شیمیایی چندگانه[8]. فایدۀ بالقوهٔ دیگر پزشکی‌سازی این است که می‌تواند از رهگذر بازتعریف برخی مشکلات خاص در قالب مشکلاتی با خاستگاه روان‌شناختی یا زیست نه رفتاری، داغ همراه با آنها را کاهش دهد.  در آغاز، عوامل پیش‌برندۀ اصلی پزشکی‌سازی (مثلاً اِی‌دی‌اچ‌دی و یائسگی) حرفهٔ پزشکی، گروه‌های ذی‌نفع حامی پزشکی‌سازی اختلالات بحث‌برانگیز در حرفهٔ پزشکی (مانند الکل‌بارگی و اختلال استرس پساروان‌ضربه[9])، و کشاکش‌های میان‌حرفه‌ای (مانند متخصصان زایمان که فرزندآوری را پزشکی‌سازی کردند تا قابله‌ها کنار بروند) بود. باوجوداین، به‌سبب رشد چشمگیر دانش پزشکی و سازمان‌دهی مجدد سلامت‌بانی در 2۵ سال گذشته، شمار اندکی از دانشوران این فرایند را در قالب تازۀ «زیست‌پزشکی‌سازی» گنجانده‌اند تا آثار فنّاوری و زیست‌شناسی را در جامعه نشان دهند. برخی دیگر برآن‌اند پزشکی‌سازی ادامه پیدا می‌کند و فقط موتورهای محرک آن‌اند که به‌سوی فنّاوری زیستی، مصرف‌کنندگان، و سلامت‌بانی مدیریت‌شده در سدۀ 2۱ تغییر جهت داده‌اند.

پیشرفت‌ها در تولید دارو، آسان‌گیری ادارۀ غذا و دارو در رابطه با استفادۀ غیرمجاز از داروها، و تبلیغ مستقیم داروها برای مصرف‌کنندگان به صنعت داروسازی امکان داده است که به‌موازات ایجاد و گسترش بازارهایی همچون داروهای درمان‌کنندۀ عملکرد جنسی و «کژکارکردی» جنسی یا عملکرد ضعیف در موقعیت‌های اجتماعی (اختلال اضطراب اجتماعی) مشکلات را پزشکی‌سازی کنند. پیشرفت‌های سریع در پزشکی ژنتیکی مترصد افزایش ظرفیت پزشکی‌سازی‌اند؛ بهبود ژنتیکی توانایی‌های جسمانی و/یا شناختی احتمالاً به مقولات و مداخلات تازۀ پزشکی خواهد انجامید. مصرف‌کنندگان که از تبلیغات رسانه‌ای، تبلیغات حرفهٔ پزشکی، و انتشار گستردهٔ اطلاعات و تبلیغات پزشکی در اینترنت تأثیر می‌پذیرند، به عامل مهمی در فرایند پزشکی‌سازی بدل شده‌اند. مصداق بارز این مسئله افزایش تقاضا برای جراحی زیبایی، ظهور اِی‌دی‌اچ‌دی در بزرگسالان، و استفاده از هورمون‌های رشد انسان برای درمان کوتاهی قد ناشناخته است. در اینجا نیز مانند مورد بیماری‌های مناقشه‌برانگیز، عوام در پزشکی‌سازی نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. سرانجام اینکه، شرکت‌های بیمه که نگران افزایش هزینه‌های خدمات درمانی‌اند، از رهگذر محدودکردن پرداخت‌ها به آنچه مناسبش می‌انگارند، به تصمیم‌گیرندگان اصلی بدل شده‌اند. احتمالاً این نیروهای متضاد مسیر آیندۀ پزشکی‌سازی را ترسیم کنند.

و نیز ببینید: اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی؛ کجروی؛ کنترل اجتماعی.

بیشتر بخوانید

Clarke, Adele E.; Janet K. Shim; Laura Mamo; Jennifer Ruth Fosket; and Jennifer R. Fishman (2003). “Biomedicalization: Technoscientific Transformations of Health, Illness, and US Biomedicine”, American Sociological Review 68(2): 161-194

Conrad, Peter. (1992). “Medicalization and Social Control”, Annual Review of Sociology, 18: 209-232

Conrad, Peter (2005). “The Shifting Engines of Medicalization”, Journal of Health and Social Behavior 46: 3-14

Conrad, Peter (2007). The Medicalization of Society. Baltimore: Johns Hopkins University Press

Conrad, Peter and Joseph Schneider. (1980). From Badness to Sickness: The Medicalization of Deviance, Philadelphia: Temple University Press

Conrad, Peter and Cheryl Stults (2008). “Medicalization and Contestation”, Contours of Contestation. Toronto, ON: University of Toronto Press

  [1] medicalization 

[2] premenstrual syndrome (PMS)

 [3] menopause

 [4] female sexual dysfunction

[5] American Psychiatric Association

[6] fibromyalgia

 [7] Gulf War syndrome

[8] Multiple Chemical Sensitivity Disorder

[9] posttraumatic stress disorder

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید