پادجنبشها
پادجنبشها[1]جنبشهای اجتماعی که قدرت میگیرند، ناگزیر مخالفتهایی را برمیانگیزند و این مخالفتها، در قالب پادجنبشها سازمان مییابند. این گروههای مخالف، معمولاً زمانی فعال میشوند که موفقیت یک جنبش اجتماعی، وضع موجود را به پرسش میگیرد، منافع گروهی منسجم را تهدید میکند و توانش نیرومندی برای جذب همپیمانان سیاسی مییابد. ظهور گروهی مخالف و وضع پیچیدهای که درنتیجۀ کنشها و واکنشهای آن در ضدیت با جنبش اصلی پدید میآید، ممکن است مسیر یک جنبش اجتماعی را تغییر دهد و حتی آنرا از دور خارج کند. پادجنبشها، در بسیاری از جنبشهای اجتماعی، ازجمله جنبشهای حامی حق سقط جنین و جنبشهای حامی حقوق شهروندی ظهور میکند. پس از پروندة رو علیه وید گروه نجات از جراحی[2] و دیگر گروههای مخالف سقط جنین بهوجود آمدند تا با گروههای مدافع حق انتخاب زنان، گاهی به شکلی خشونتآمیز، بستیزند و مانع دستیابی زنان به سقط جنین قانونی شوند. جنبش حقوق شهروندی در دهة 1960، افزون بر موفقیتهای قانونی و قضایی بسیار، گروهی از مخالفان را پدید آورد؛ مخالفانی که برای توقف کوششهای جدایشزدایانه -که پس از پروندۀ براون علیه شورای سرپرستی آموزش و وضع قانون حقوق شهروندی در سال 1964، ممکن شده بود- دست به اعتراض و اعمال نفوذ زدند. جنبشهای اجتماعی، با دفاع از تغییر و تهدید منافع تثبیتشده، صاحبان آن منافع را به واکنش و مقابلهبهمثلی پرشور و حرارت وامیدارد. کدام عوامل به پیدایش گروههای مخالف میانجامد و چه زمان این گروهها در جلوگیری از تغییرات مدنظر جنبشهای اجتماعی اثرگذارند؟ گروههای مخالف، معمولاً از چه ترفندهایی بهره میبرند و فعالیتهایشان چه تأثیری بر سیر جنبشی اجتماعی و برآمد آن میگذارد؟
پادجنبشها چه زمانی شکل میگیرند؟
نگاهی به تاریخ جنبشهای اجتماعی که مخالفتهای شدیدی را برانگیختهاند، سه عامل اساسی را که به شکلگیری یک پادجنبش میانجامد، معلوم میسازد. گروههای مخالف،بیشتر زمانی شکل میگیرند و فعال میشوند که جنبشی اجتماعی بهحدی از موفقیت، البته نه پیروزی تمامعیار، دست مییابد و بهواسطة این موفقیت، منافع گروهی از جمعیت را که نمیتوانند از مجاری نهادی عادی جلوی آن جنبش اجتماعی را بگیرند، بهخطر میاندازد و گروهی از نخبگان سیاسی نیز باشند که به حمایت از پادجنبشها تمایل داشته باشند.
جنبش اجتماعی، باید در نیل به اهدافاش به سطحی از موفقیت برسد تا بهقدری جدی گرفته شود که جنبشی در مقابله با آن شکل گیرد. مدافعان دستیابی به سقط جنین ایمن و قانونی، پیش از حکم دیوان عالی در پروندة رو علیه وید -که قوانین ایالتی ممنوعکنندۀ این عمل را بیاعتبار کرد- واکنش چندانی را برنمیانگیخت. در پی حکم دیوان عالی و دستیافتنی شدن اهداف جنبش، مخالفتهای سرسختانهای پدید آمد؛ اما پیروزی کامل یک جنبش، سد راه مخالفت میشود، چراکه مخالفان را از مقاومت دلسرد میسازد. موفقیت جنبش حقوق مدنی در پرتو حکم سرنوشتساز پروندة براون علیه شورای سرپرستی آموزش، که جداسازی در مدارس عمومی را غیرقانونی کرد، سبب شکلگیری پادجنبشهای متعددی، نظیر شوراهای شهروندان در جنوب امریکا شد؛ اما پس از بسیج کلانترهای فدرال برای اجرای اقدامات جدایشزدایانه در مدارس این شوراها ناپدید شدند. همچنین پادجنبشها بیشتر زمانی سربرمیآورند که گروههای ذینفعی که در معرض تهدید یک جنبش اجتماعیاند، نتوانند از رهگذر نهادهای موجود جلوی تهدید را بگیرند؛ برای مثال، در دهة 1930، زمیندارانی که از ناتوانی مجریان قانون در متوقفکردن اعتصابها و اعتراضهای کارگران کشاورزی بهتنگ آمده بودند، کوشیدند در ایالت کالیفرنیا، متحد شوند و ازاینرو، پادجنبشی معروف به «کشاورزان متحد (اِی.اف)[3]» را شکل دادند. کارگران کشاورزی، از سال 1933 تا سال 1939، بیش از 200 اعتصاب برپا کردند؛ اما همۀ این اعتصابها بهقدری صلحآمیز بود که کلانترهای محلی، هیچ بهانهای برای درهمشکستن آنها پیدا نکردند. زمینداران ناکام که منافع اقتصادیشان را در خطر میدیدند، سازمان اِی.اف را شکل دادند و گروههای خودسری را برای ترساندن و تهدید کارگران کشاورزی اجیر کردند. روی آوردن ای.اف به خشونت، مصداق مولفة سومی است که اغلب در جریان شکلگیری پادجنبشها سربرمیآورد: حمایت نخبگان سیاسی. گروه ای.اف، از اعضای «اتاق بازرگانی لسآنجلس[4]»، زمینداران ثروتمند، گروههایی مانند «لشکر امریکایی[5]» و سازمانهای صنعتی تشکیل شده بود. درواقع، نخبگان محلی، هستة اصلی ای.اف را که کمیتهای فرعی از اتاق بازرگانی لسآنجلس بود، شکل دادند. این سازمان میتوانست روی حمایت شرکتهای حملونقل و نیروگاهها که منافع اقتصادیشان با منافع زمینداران گره خورده بود، حساب کند.
در جنبش ضداتوبوسسازی که در دهة 1970، بسیج شد تا جلوی استفاده از اتوبوسهای عمومی برای جدایشزدایی از مدارس را بگیرد، مقامات شهر بوستون نیز حضور داشتند. مقامات شهری در سازمانهای مخالف اتوبوسسازی، جایگاههای کلیدی را برعهده داشتند و بسیاری از فعالیتهای این پادجنبش، در ساختمانهای شهرداری صورت میگرفت؛ اما گرچه مقامهای شهری منابع لازم را برای این پادجنبش تأمین میکردند، قادر بودند از کنشهای گاه خشونتآمیزی که از سوی اعضای ستیزهجوتر انجام میشد، تبری بجویند. این معترضان، بهسمت اتوبوسهای حامل دانشآموزان سیاهپوست سنگ میانداختند و این دانشآموزان را هنگام ورودشان به مدرسه یا خروجشان از آن ریشخند میکردند، اما مقامهای شهری جز حمایت تلویحی کار دیگری نتوانستند بکنند.
بااینحال، حمایت نخبگان میتواند تیغی دو دَم باشد و این درسی است که گروههای مدافع انرژی هستهای که بهوسیلۀ صنایع هستهای شکل گرفتند، آنرا در دهة 1970 بهخوبی آموختند. در مقابل جنبش اعتراض به انرژی هستهای، جنبش مدافع انرژی هستهای بهوسیلۀ شرکتهای تولیدکنندۀ تجهیزات هستهای و انجمنهای تجاری بهراه افتاد. راهپیماییهای این گروه در سیبروک[6] ایالت نیوهمپشایر، راکی فلتز[7] ایالت کلرادو و تری مایل ایلند[8] ایالت پنسیلوانیا، صدها معترض را به خیابانها کشید. گروههای مخالف، کارزاری بزرگ را در ضدیت با این اعتراضها سامان دادند؛ اما در افکار عمومی، بهعنوان همدستان صنایع هستهای تحقیر شدند. مداخلة فعال شرکتهایی مانند وستینگهاوس[9] در این گروهها، مشروعیتشان را درنظر عموم مردم زیر سؤال برد. کنشها و واکنشهاتعامل میان جنبشها و پادجنبشها، فرایند سیال و پویای رقابت است؛ زیرا هریک از آنها میکوشد دیگری را خلع سلاح کند و از مشروعیت بیندازد. پادجنبشها ممکن است تلاش کنند با سدکردن دسترسی جنبشهای اجتماعی به منابع هزینة بسیج نیروها را برای این جنبشها افزایش دهند، به تصویر عمومی این جنبشها، از رهگذر سیاهنمایی اهدافشان خدشه وارد کنند و مستقیماً فعالان جنبش را مرعوب سازند و تهدید کنند. سازمانهای مدافع انرژی هستهای، با سازماندهی «جوخههای حقیقت[10]» برای تقویت این موضع که قدرت هستهای ایمن است و مخالفان این انرژی ناداناند، به جنبش مخالف انرژی هستهای واکنش نشان دادند. همچنین جنبش مدافع انرژی هستهای، کوشید تا دسترسی فعالان مخالف انرژی هستهای به منابع دولتی برای مداخله در فرایند قانونگذاری را مسدود کنند. گروههایی نیز در دانشگاهها سازمان یافتند تا از صرف منابع مالی دانشجویان در جهت تةمین بودجۀ فعالیتهای گروههای مخالف انرژی هستهای در دانشگاهها، ممانعت بهعمل آورند. سازمانهای مدافع انرژی هستهای، افزون بر این، کوشیدند تا معترضان را بترسانند به این صورت که شرکتهای امنیتی را استخدام کردند تا از پلاک خودروی افرادی که در تظاهرات شرکت میکنند، عکس بگیرند؛ دربارة فعالان، اکاذیب توهینآمیز نشر دهند و فعالانی را که در پیرامون نیروگاههای هستهای دست به اعتراض زده بودند، به اتهام ورود غیرمجاز، تحت پیگرد قضایی قرار دهند. در نمونهای جدیدتر، گروههای محافظهکاری مانند «مرکز سرمایهپژوهی[11]»، کوشیده است تا با نگارش مقالههای توهینآمیز دربارة فعالان معترض به جهانیسازی شرکتی، این گروهها را بیاعتبار کند و بنیادهایی را که به گروههای وابسته به این جنبش کمک مالی میکنند، از حمایت مالی این گروهها پشیمان سازد. گروههای مخالف سقط جنین، سخت تلاش کردند که با قالببندی دوبارۀ مناقشۀ سقط جنین، مخالفانشان را بدنام کنند. جنبشی که گمان میشد مدافع رویۀ پزشکی ایمن و قانونی برای زنان متقاضی سقط جنین است با تغییر صورتبندی مناقشه، از حقوق زنان به حقوق متولدنشدگان، به ناگاه معروف به «نوزادکُش» شد. تظاهرکنندگان، درمانگاههای سقط جنین را در حالی محاصره کردند که تابلوهایی بهدست داشتند که تصاویر هولناکی را از جنینهای سقطشده نشان میداد. برخی از مخالفان سقط جنین نیز با پرتاب بمبهای آتشزا بهسمت درمانگاههای سقط جنین، به خشونت روی آوردند.
همچنین پادجنبشها از روشهای سیاسی معمول برای مسدودکردن راه جنبشهای سیاسی بهره میگیرند. ای.اف، نه تنها به کارگران کشاورزی اعتصابگر حملۀ فیزیکی کرد، بلکه کوشید تا دولتهای ایالتی و محلی را متقاعد کنند که جلوی اعتصابگران را بگیرند، از دادن اعانه به کارگران اعتصابگر خودداری کنند و رهبران کارگری را بهسبب سازماندهی این اعتصابها تحت پیگرد قرار دهند. گروههای مخالف سقط جنین، دست به دامان دادگاهها شدند تا با صدور احکام قضایی مطلوبشان، دسترسی زنان به سقط جنین را به روشهایی -مانند ملزمکردن نوجوانان باردار به گرفتن رضایت از والدین یا لزوم جلسات مشاورة پیش از عملیات سقط جنین- محدود کنند. مخالفان جنبش حقوق شهروندی، در دهة 1970، برای کودکان سفیدپوست جنوب، مدارس خصوصی تأسیس کردند تا کوشش دولت فدرال برای جدایشزدایی از مدارس دولتی را عقیم گذارند.
پادجنبشها، مانند جنبش ضدسقط جنین، میتوانند با تغییر صورتبندی مناقشه، مسیر یک جنبش اجتماعی را تغییر دهند یا حتی میتوانند، درنهایت فعالیت اعضای جنبش را خنثی کنند. پادجنبشی که بهدست دانشمندان و انجمنهای حرفهای در دهۀ 1980 شکل گرفت تا با فعالان حقوق حیوانات بستیزد، سرانجام توانست بر این جنبش غلبه کند و فعالان را از متوقفکردن آزمایش بر حیوانات بازدارد. گروهی از حامیان حقوق حیوانات، در دهههای 1970 و 1980، موفق به تعطیلکردن دو پروژة آزمایش بر حیوانات شدند؛ اما گروههای مخالفی شکل گرفتند تا از استفادۀ پژوهشی از حیوانات دفاع کنند. انجمنهای حرفهای، بحث دربارة طرق ضدیت با جنبش حقوق حیوانات و مشاورهدادن به نهادهای پژوهشی برای دفاع از ورزه هایشان را آغاز کردند. آنان توانستند صورتمسئله را بهگونهای تغییر دهند که آزمایش روی حیوانات کمک به بیماران، بهویژه کودکان، کمک به دانشگاهها و مراکز پژوهشی دیگر انگاشته شود.
و نیز ببینید: جنبش ضدجهانیسازی؛ جنبش قدرت سیاه؛ جنبش چیکانو؛ جنبش حقوق پدران؛ جنبشهای اجتماعی؛ جنبش اجتماعی تراملّی؛ جنبش حقوق زنان
بیشتر بخوانید
Andrews, Kenneth. 2002. “Movement Countermovement Dynamics and the Emergence of New Institutions: The Case of ‘White Flight’ Schools in Mississippi.” Social Forces 80:911–36
Jasper, James and Jane Poulsen. 1993. “Fighting Back: Vulnerabilities, Blunders, and Countermobilization by the Targets in Three Animal Rights Campaigns.” Sociological Forum 8:639–57
Meyer, David S. and Suzanne Staggenborg. 1996
“Movements, Countermovements, and the Structure of Political Opportunity.” American Journal of Sociology 101:1628–60
Pichardo, Nelson. 1995. “The Power Elite and Elite-Driven Countermovements: The Associated Farmers of California during the 1930s.” Sociological Forum
10:21–49
Zald, Mayer N. and Bert Useem. 2006. “Movement and Countermovement Interaction: Mobilization, Tactics, and State Involvement.” Pp. 247–72 in Social Movements in an Organizational Society, edited by M. Zald and J. McCarthy. New Brunswick, NJ: Transaction
[1] countermovements [2] Operation Rescue [3] Associated Farmers (AF)
[4] Los Angeles Chamber of Commerce
[5] American Legion
[6] Seabrook
[7] Rocky Flats
[8] Three Mile Island
[9] Westinghouse
[10] truth squads
[11] Capital Research Center