بسیج منابع
در دهة 1980، تحلیلگران چشمانداز بسیج منابع [1]را طرح کردند تا ظهور، اهمیت و تأثیر جنبشهای اجتماعی دهههای 1960 و 1970، بهتر فهم شود. بسیج منابع، دراصل نظریهای است که توضیح میدهد، چگونه افراد و گروهها بر نابرابریهای منابع چیره میشوند و خود را برای پیگیری تغییرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دلخواهشان سازماندهی میکنند. یک جنبش اجتماعی، ترجیحات گروهی از افراد در جهت تغییر اجتماعی است. افرادی که برای تغییر اجتماعی ترجیحات مشترکی دارند، هوادار نامیده میشوند و کسانی که منابع حمایتی را تدارک میبینند، مؤسس خوانده میشوند. تماشاگران کسانی هستند که از دور به تماشای جنبش مینشینند. مسئلۀ تحلیلی مهم برای نظریة بسیج منابع (آر.ام.تی)، درک این مسئله است که جنبشهای اجتماعی، چگونه نظارهگران را به هوادار، هواداران را به مؤسس و مؤسسان را به عضو فعال بدل میسازند. در بیشتر موارد، مسئولیت بسیج برعهدة سازمانهای جنبش اجتماعی (اس.ام.اُها)[2] است. بسیاری از این اس.ام.اُها، کارکنانی حرفهای و منابعی چشمگیر دارند. بااینحال، بیشتر آنها کوچک و داوطلبانهاند و در سطح محلی فعالیت میکنند. به مجموع اس.ام.اُهایی که پیگیر اهداف جنبش اجتماعیاند، صنعت جنبش اجتماعی (اس.ام.آی)[3] میگویند. در ایالاتمتحده، این اس.ام.آی.ها، ازلحاظ اندازه و ظرفیت تنوع بسیار دارند؛ برخی از آنها مانند جنبشهای زیستمحیطی یا جنبشهای زنان بسیار بزرگاند و بعضی دیگر مانند جنبشهای خواستار لغو حکم اعدام یا جنبشهای حامی مدارس خانگی، به مراتب کوچکترند.
اس.ام.اُها به روشهای مختلفی، به منابع دست مییابند و آر.ام.تی، چهار مورد از این سازوکارها را برجسته میسازد. در تولید خودکفا[4]، جنبشهای اجتماعی، خود از رهگذر کوششهای سازمانها، فعالان و مؤسسان موجود، منابع را تولید میکنند. این جنبشها، همچنین منابع را با ترغیب افراد و گروهها به آوردن منابع جداگانهشان گردآوری میکنند؛ این منابع، برای پشتیبانی از کنشهای جمعی تجمیع میشوند. جنبشهای اجتماعی، اغلب با بهرهگیری از ارتباطات قبلیشان با گروهها و سازمانهای دیگر، منابع لازم را به تصرف در میآوردند یا آنها را انتخاب میکنند. سرانجام، پشتیبانی[5] به کمکهای مالی بنیادها یا کمکهای خصوصی افراد و گروهها اشاره دارد.
تحلیلگران بسیج نیرو، پنج گروه مختلف از منابع را شناسایی کردهاند. منابع اخلاقی، شامل اموری مانند مشروعیت، انسجام، همبستگی، حمایت، همدلی و شهرت است. برای مثال، اعطای جایزهای مانند جایزة صلح نوبل برای یک اس.ام.اُ و رهبرانش، مشروعیت دستوپا میکند و حمایتهای چهرههای مشهور، پوشش رسانهای راجع به آنرا افزایش میدهد، توجه عموم را به آن جلب میکند و راه را برای ورود خطمشیگذاران و تأمینگران منابع، باز میکند. منابع فرهنگی، عبارتاند از: محصولات اثرگذاری مانند موسیقی، ادبیات و طنز و نیز «دانش عملی» و «دانش فنی» که عضوگیری و اجتماعیشدن هواداران جدید را تسهیل میکند و به جنبشها در حفظ آمادگی برای کنش مشترک، یاری میرساند. منابع اجتماعی سازمانی، شبکههای اجتماعی و سازمانهای رسمی هستند که به جنبشها امکان میدهند کنشهایشان را با هم مرتبط و هماهنگ سازند. منابع انسانی، عبارتاند از: جذب نیرو برای مشارکت و نیز کار، تجربهها، مهارتها، تخصص و قدرت رهبری که این افراد با خود به جنبش میآورند. منابع مادی، عبارتاند از: پول و دیگر داراییهای مادی نظیر فضای اداری، تجهیزات و سایر اقلام.
امروزه نظریة بسیج منابع، سه شاخة مکمل دارد. نظریة فرایند سیاسی[6] بر اینکه چگونه تغییرات در فرصتهای سیاسی بر جنبشهای اجتماعی اثر میگذارند و اینکه این جنبشها، چگونه از این فرصتها بهرهبرداری میکنند، تمرکز میکند. چارچوببندی عمل جمعی بر این مسئله تأکید میکند که کنشگران جنبشهای اجتماعی، چگونه مسائل را مفهومپردازی میکنند و چگونه دغدغههای خود را، هم برای برانگیختن هواداران و هم برای به صحنهآوردن تماشاگران، ابراز میکنند. شاخة سازمانی/کارآفرینی، به بررسی این مسئله میپردازد که چگونه افرادی که برای تغییر اجتماعی، ترجیحات مشترکی دارند، به منابع لازم برای سازماندهی خود و کنشگری دست مییابند. نظریة بسیج منابع، در دهههای 1980 و 1990، با رشدی روزافزون بر زیرشاخۀ جامعهشناختی «پژوهش در باب جنبشهای اجتماعی» سایه افکند و تا به امروز در پارادایم گستردهتر تضاد در نظریۀ اجتماعی، همچنان چشماندازی سرزنده است.
باب ادواردز[7]
و نیز ببینید: آگاهی جمعی؛ جنبشهای اجتماعی؛ شبکههای اجتماعی
بیشتر بخوانید
Edwards, Bob and John D. McCarthy. 2004. “Resources and Social Movement Mobilization.” Pp. 116–52 in The Blackwell Companion to Social Movements, edited by
D. A. Snow, S. A. Soule, and H. Kriesi. Malden, MA:
Blackwell
[1] resource mobilization
[2] social movement organizations (SMOs)
[3] social movement industry (SMI)
[4] self-production
[5] patronage
[6] Political process theory
[7] Bob Edwards