امواج جرم

 اصطلاح «موج جرم[1] » دو معنای متمایز (اما مرتبط) در گفتمان جرم‌شناختی و عمومی دارد. آشناترین معنی این اصطلاح را به تغییرات به‌نسبت سریع و ناگهانی رو به بالا (و سپس رو به پایین)، در نرخ‌های جرم نسبت می‌دهد. کاربرد دوم این اصطلاح، بیانگر این است که امواج جرم به‌‌جای افزایش واقعی نرخ جرم -در هر معنای محدود- به تغییرات در سطوح ترس عمومی، تشویش و تبلیغات دربارة مشکل جرم اشاره دارد. درحالی‌که کاربرد اول، بر درک امواج جرم به‌عنوان پدیده‌هایی «عینی» تأکید دارد و کاربرد دوم، بر خصلت «ذهنی» آن‌ها اشاره می‌کند.

این مفهوم، به منزله سنجة نرخ واقعی تغییر جرم، معنای مشخص و مورد توافقی ندارد. بااین‌حال، در رایج‌ترین معنا، امواج جرم به تغییرات نرخ جرم که در دوره‌های کوتاه‌تر و نه بلندتر رخ می‌دهد، اشاره دارد. در این باره، می‌توان به امواج جرم، هنگام اشاره به دوره‌های تاریخی خاص و به‌نسبت مجزا، مانند افزایش اوباش‌گری در غرب میانه طی دهة 1930و افزایش نرخ جرایم شهری در دورة پس از جنگ جهانی دوم در سراسر امریکا یا افزایش سریع نرخ جرم اخاذی که محله‌های ایتالیایی‌ها را در شهرهای بزرگ امریکا، طی دهه‌های نخست سدة بیستم فراگرفت، اشاره کرد. می‌توانیم امواج جرم را به‌طور عینی، به‌عنوان موضوعات ریاضی، از طریق چند بُعد کلیدی، ازجمله طول (چه میزان طول می‌کشد تا امواج جرم صعود و سقوط کنند؟)، شکل (آیا امواج جرم با سرعتی برابر صعود و سقوط می‌کنند؟)، خطی‌بودن (آیا عوامل مؤثر بر گسترش نرخ جرم اثراتی سازگار دارند؟) و هم‌زمانی (آیا موج جرم، فقط پدیده‌ای محلی است یا پدیده‌ای کلی‌تر است؟).

  تلاش‌ها برای تبیین تغییرات ناگهانی و سریع سطوح جرم بر فرایندهای تغییر اجتماعی تمرکز می‌کند. پژوهشگران سه‌گونة اصلی متغیرهای مرتبط را نشان داده‌اند. یک دسته از تبیین‌ها به جابجاشدگی‌های اجتماعی گوناگون، مانند جنگ، تغییر اقتصادی سریع یا گسستگی نهادی مربوطند. تبیین دوم، بر اشاعة الگوهای فرهنگی تمرکز می‌کند. جرایم به اصطلاح تقلیدی[2]، شاید آشکارترین نمونة این پویایی هستند. نوع سوم، بر شیوه‌هایی تأکید دارد که در آن انواع گوناگون نوآوری‌های اجتماعی و فناورانه انجام جرایمی را تسهیل می‌کند که چالشی جدی برای دستگاه کنترل اجتماعی فعلی به‌وجود می‌آورند. موجود را. یک شیوة بدیل تفکر در مورد امواج جرم، برساخت اجتماعی است. به دیگر سخن، می‌توان گفت که امواج جرایم زمانی ظاهر می‌شوند که برداشت‌های عمومی گسترده می‌گویند این امواج وجود دارند، بی‌توجه به آنچه سنجه‌های عینی‌تر تغییرپذیری سطح جرم، ممکن است نشان دهند. از این منظر، امواج جرم، بیانگر افزایش دلهرة عمومی، سطوح بالاتر توجه رسانه‌ها و سرانجام، شکل‌های قهری‌تر واکنش‌های کنترل اجتماعی هستند. اگرچه این معنای موج جرم، ممکن است کمتر قابل درک باشد، اما درواقع این قاعده‌سازی است که اصطلاح مذکور در سال‌های اخیر در غلب موارد با آن در ارتباط هستند.

تفسیری ابتدایی از رابطة بین این دو نوع نرخ جرم، ممکن است بیانگر واقعیت‌های تجربی بسیار هم‌بسته باشد. بااین‌حال، به‌نظر نمی‌رسد که این موضوع، مصداقی داشته باشد. پویایی‌های اجتماعی که تغییراتی را در سطوح نرخ جرم ایجاد می‌کنند، در بسیاری موارد، به‌ظاهر فقط به شکلی ملموس مرتبط با پویایی‌هایی هستند که تغییراتی را در هراس و درک ایجاد می‌کنند.

 

و نیز ببینید: جرم؛ نرخ‌های جرم

بیشتر بخوانید:

Sacco, Vincent F. 2005. When Crime Waves. Thousand Oaks, CA: Sage

 [1] . Crime Waves 

[2] . copycat

[3] . Vincent F. Sacco

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید