افول فرهنگی بومی‌های امریکا

   اروپاییان اندکی پس از مواجهۀ آغازین‌شان با بومیان امریکا[1]، به شیوه‌های زندگی این بومیان به دیدۀ تحقیر نگریستند. از آن پس، خوارشماری فرهنگ‌های قبیله‌ای و بی‌احترامی به آن‌ها ادامه پیدا کرده و شوربختانه همچنان هم پابرجاست. چندین سده، دانستة بسیاری از افراد دربارۀ بومیان امریکا به اطلاعات نادرست، کلیشه‌ها و ابداع‌های رسانه‌ای که به رویکردهای سوگیرانه و باورهای منفی انجامید، متکی بود. خود اصطلاح «ایندین»[2] نیز به‌واقع، از پنداشتی غلط مایه می‌گرفت.

  پیش از ورود اروپاییان، بومیان امریکا فرهنگ‌ها و نظام‌های اجتماعی غنی داشتند. آزتک[3]، آریکارا[4]، آناسازی[5]، کلوویس[6]، هیداتسا[7]، هوهوکام[8]، اینکا[9]، اینیوئت[10]، ماندان[11]، مایان[12]، موگولون[13]، موندز بیلدرز[14]، انیوتا[15]، پوئبلو[16] و دیگر اقوام، تا سال 1492، فرهنگ‌های شکوفایی پدید آورده بودند. گرچه بسیاری از اقوام، از حیث زبان، پوشش، پیرایش، مسکن، سازمان اجتماعی و شیوه‌های زندگی متفاوت بودند، اغلب در نظام‌های باور و روابط نزدیک که بر کلان یا نظام دوستی استوار بود، تقریباً مشابه بودند. به‌رغم تنوع فرهنگی در میان صدها قبیله، اروپاییان آن‌ها را موجودیتی واحد می‌دیدند، با «وحشی»، «کافر» یا «بی‌تمدن» توصیف‌کردن‌شان آن‌ها را تحقیر کردند، چراکه اروپاییان بر این باور بودند که شیوه‌های قبیله‌ای زندگی از شیوه‌های زندگی خودشان پست‌تر است.

فرهنگ‌های غنی که اروپاییان و امریکایی‌های اروپایی‌تبار، از به‌رسمیت شناختنش، تن زدند از رهگذر بیماری، مغلوب‌شدگی، ازدست‌دادن سرزمین آباواجدادی و انقیاد از هم پاشید.

امروزه، از آنجا که بومیان امریکا برای حفظ هویت فرهنگی‌شان، بازگرداندن میراث ازدست‌رفتۀ خود و بهبود کیفیت زندگی خود در تلاش‌اند، هنوز هم کرامت خود را آماج حمله‌های کلیشه‌ها، ازجمله بازی گاوچران و سرخ‌پوست (حال آنکه هیچ‌کس مانند آسیایی، ایرلندی، اسپانیایی یا مورمون بازی نمی‌کند) و یا تیم‌های ورزشی (مانند آتلانتا بریوز [شجاعان آتلانتا]، شیکاگو بلک هاوکس [شاهین­‌ای سیاه شیکاگو]، کلیولند ایندینز [سرخ‌پوست‌های کلیولند]، کانزاس سیتی چیفز [سرکرده‌های کانزاس سیتی] و واشینگتن رد اسکینز [سرخ‌پوست‌های واشینگتن]) می‌یابند.

انزوا و فرهنگ‌پذیری اجباری

بین سال‌های 1850 و 1880، دولت ایالات متحده، نوعی خط‌مشی مهارگری را در پیش گرفت، اکثر قرارگاه‌های سرخ‌پوستان را برپا کرد و بومیان امریکا را وادار کرد، در آن‌ها زندگی کنند. قبایلی که روزی خوداتکا بودند، جدا و منزوی شدند و تحت قیمومت دولت قرار گرفتند و دیوان‌سالاران، مسئولیت تأمین رفاه آنان، توزیع جیره‌های غذا در میان آن‌ها و نظارت بر جزءجزء زندگی‌شان را برعهده گرفتند. آنان از به‌جاآوردن مناسک روحانی‌شان منع شدند و در عوض، با مبلغان پروتستان مواجه شدند که مشتاق پروتستان‌کردن این بومیان بودند و دولت هم با تخصیص زمین برای ساختن کلیسا و مدارس دینی در قرارگاه‌ها، مبلغان را به این کار تشویق می‌کرد. تنها در سال 1934، یعنی هنگامی که «قانون سازماندهی مجدد سرخ‌پوستان»[17]، آزادی دینی بومیان امریکا را بازگرداند، این بومیان آشکارا به راه و روش نیاکان خود بازگشتند.

  مفروضات پدرسالارانۀ سپیدپوستان دربارۀ خانوادۀ شایسته، خانواده‌هایی را که مادرسالار یا برابری‌خواهی بودند، متلاشی کرد. خانواده‌ها اجازه تصمیم‌گیری و یا هدایت زندگی خود را نداشتند، چراکه همه‌چیز باید به تأیید «اداره امور سرخ‌پوستان (بیا)»[18] می‌رسید. برای تضعیف یا درهم‌شکستن خانواده‌ها، خط‌مشی‌هایی طراحی شدند.

برنامه‌های دولت و مدارس شبانه‌روزی در تلاش بودند با گرفتن کودکان از خانواده‌هایشان و سپردن‌شان به مدارس شبانه‌روزی و خانواده‌های سپیدپوست، الگوهای خویشاوندی را برچینند. همچنین این برنامه‌ها، روش‌های غربی را به مدارس قرارگاه‌های سرخ‌پوستان تحمیل کردند و با ممنوع‌ساختن زبان‌ها، لباس، مدل‌های مو، دین و فرهنگ قبیله‌ای سرخ‌پوستان را به فرهنگ‌پذیری واداشتند. کودکان قبایل مختلف، حتی قبایل متخاصم، در یکجا اسکان داده شدند. در زمان تعطیلی مدارس، کودکان را به خانواده‌های سپیدپوست می‌سپردند تا آن‌ها را از احیای راه‌ورسم‌های قبیله‌ایشان بازدارند. کودکان اغلب مورد آزار، غفلت و بدرفتاری قرار می‌گرفتند. درحالی‌که برخی از مدارس سرخ‌پوستی به کودکان سرخ‌پوست، برخی از مهارت‌های شغلی مانند ساخت مداد را آموزش می‌دادند، برنامه‌ها به‌جای آنکه فرصت‌های شغلی را در قرارگاه‌های سرخ‌پوستان ارتقا بخشند، کودکان سرخ‌پوست را به جابه‌جایی تشویق می‌کردند. این فرهنگ‌پذیری اجباری، به نابودی فرهنگ، سنت و شیوه‌های زندگی انجامید.

دین

ادیان بومیان امریکا بر گناه، نفی لذت شخصی و یا ترس از جهنم به‌عنوان راهنمای راه، متمرکز نبودند. دو اصل اخلاق پروتستانی، یعنی کار و انباشت به‌جای جست‌وجوی لذت شخصی، رو به متروک‌شدن است. ادیان بومیان امریکا بر معنویت و ورزه‌های معنوی تمرکز می‌کنند. بومیان امریکا، به‌طور کلی ترجیح می‌دهند که غریبه‌ها در اعمال معنوی آن‌ها حضور نیابند، مگر با دعوت؛ اما بسیاری بی‌اجازه به این مراسم‌ها می‌آیند و عکس و فیلم می‌گیرند. بازدیدکننده پس از استفاده از جانماز مسلمانان، آن‌را از مسجد به خانه نمی‌برد، اما بسیاری نقاشی شنی، کابوس‌گیر[19]، چپق‌ها و یا دیگر اشیاء مقدس را از مراسم‌های دینی بومیان امریکا برمی‌دارند. شوربختانه، چنین بی‌احترامی سنگدلانه‌ای نسبت به فرهنگ بومیان امریکا، فقط نمود مدرن کنش‌های مشابه در گذشته است.

  ورزه‌های مسیحیان، تأثیر چشمگیری بر ورزه‌های بومیان امریکا داشته است. برای نمونه، قبیلۀ فلت‌هد[20] و دیگر گروه‌ها، بسیاری از ورزه‌های مسیحی را در ورزه‌هایشان گنجانده‌اند. نشان صلیب، یعنی «به‌نام پدر، پسر و روح‌القدس»، وارد دین آن‌ها شده است. مراسم خاکسپاری در قبیلۀ فلت‌هد، شب‌های عزا و ایام ضیافت را در برمی‌گیرد.

فلت‌هد مانند بسیاری از قبایل، سنت مسیحی و اغلب کاتولیک را با سنت‌های خود آمیخته است. عدۀ اندکی از «سیاه‌رداها»[21] (کشیش‌ها)، راه‌ورسم و دین بومی را محترم شمردند و به قبیلۀ فلت‌هد اجازه دادند تا برخی از سنت‌های خود، ازجمله کشیدن پیوت و خواندن ترانه‌های خود را حفظ کنند. سرودها، نماز و مناسک کاتولیک، به گویش‌های کلسپل[22]، سالیش[23] یا فلت‌هد و دیگر گویش‌ها ترجمه شد (همچنین فلت‌هد به سالیش، بیترروت سالیش[24] و پاند اُریل[25] یا کلسپل نیز معروف است).

حیات پس از مرگ

بومیان امریکا، مردگان خود را از طریق مناسک و ورزه‌هایی که باورهای دینی‌شان دربارۀ مرگ و حیات پس از مرگ را بازمی‌تاباند، به حیات دیگر روانه می‌کنند؛ آن‌ها هتک حرمت مردگان را عملی ناگوار و توهین‌آمیز تلقی می‌کنند و معتقدند آن‌هایی که به مرده و آرامگاهش بی‌حرمتی می‌کنند، ممکن است خود گرفتار بیماری و مرگ شوند.باستان‌شناسان دهه‌هاست که بقایای انسانی را از زیر خاک در می‌آورند تا با مطالعه آنچه همراه آن‌ها خاک شده است، دربارۀ فرهنگ آن‌ها بیاموزند. آرامگاه‌های تمدن‌های باستانی، دانستنی‌های گسترده‌ای از فرهنگ آن‌ها به‌دست داده است. بنا به گزارش‌های رسیده، تامس جفرسون[26]، برای دستیابی به دانستنی‌های مشابه گورتپه‌ای را حفر کرد. انسان‌شناسان زیستی، دیرزمانی است که جمجمه‌ها و استخوان‌های بومیان امریکا را به منظور شناخت بیشتر اقوام بومی مختلف مطالعه کرده‌اند. پس از جنگ داخلی، جراح کل ایالات متحده، دستور داد کارکنان ارتش، جمجمه‌های بومیان را گرد آورند تا در «موزۀ پزشکی ارتش»[27] واشینگتن دی.سی. روی آن‌ها مطالعه شود. ارتش ایالات متحده، سرهایی از آراپهوو[28]، شاین[29] و کیووا[30] که در سند کریک کلرادو کشته شده بودند، جمع‌آوری کردند. طولی نکشید که بسیاری از موزه‌های دیگر نیز دست به اقدامات مشابه زدند.تنها با تصویب «قانون حفظ و بازگردانی قبرهای بومیان امریکا (ان.ای.جی.پی.آر.ای)»[31] در سال 1990 بود که از قبرهای آن‌ها حفاظت شد و فرایندی برای بازگرداندن مصنوعات فرهنگی و بقایای انسانی ایجاد شد. موزه‌ها اکنون رفته‌رفته این اقلام را بازمی‌گردانند و به آنچه بومیان امریکا حرمت‌شکنی نهادینه‌اش می‌نامند، پایان می‌دهند. صحنۀ معاصرامروزه، اندکی کمتر از نیمی از بومیان امریکا، در قرارگاه‌های روستایی جداافتاده که بسیاری‌شان خانه‌ها، لوله‌کشی و برق نامناسبی دارند، زندگی می‌کنند. بااین‌حال، مدارس و دانش‌سراهای قبیله‌ای، به نسل‌های جدید امکان می‌دهند که زبان‌ها و فرهنگ‌های قبیله‌ای‌شان را بیاموزند و مهارت‌های سنتی را که ممکن بود از دست بروند، یادبگیرند. برخی از قبایل، از سر احتیاج، از ارزش‌هایشان دربارة زمین دست کشیدند و اجازۀ احداث انبار ضایعات هسته‌ای و معدن‌کاری روباز را در قرارگاهایشان دادند. برخی از قبایل، از نفت و قمار، درآمدهای خوبی به‌دست آوردند، منتها به قیمت رهاکردن بخش بزرگی از فرهنگ‌شان. آیا برای نجات این فرهنگ‌ها، دیر نشده است؟ هرگز؛ آیا باید این فرهنگ‌ها را حفظ کرد؟ این‌ها پرسش‌های بیهوده‌ای نیستند، چراکه به کنه بحثی وارد می‌شوند که نسل‌هاست میان مدافعان همگون‌شدن و مدرن‌سازی از یکسو و باورمندان به ضرورت حفظ فرهنگ بومیان امریکا، به‌عنوان سبکی از زندگی، همچنان ادامه دارد.  اشاعه فرهنگی (بسط ارزش‌ها و ورزه‌های یک فرهنگ به فرهنگی دیگر)، یکی از شیوه‌هایی است که از رهگذر آن، دست‌کم بخشی از یک فرهنگ پایدار می‌ماند. بسیاری از غیرقبیله‌ای‌ها به آینۀ وسط خودرویشان، کابوس‌گیر آویزان می‌کنند، به کودکان‌شان اسباب‌بازی کاچینا می‌دهند، چپق می‌کشند و به شیوه‌هایی غیرسنتی، مناسک سنتی را به‌جا می‌آورند. در مقابل، «سیه‌رداها» و دیگر روحانیانی که با گروه‌های قبیله‌ای همکاری می‌کنند، لباس‌های سنتی هوپی یا لباس‌های قبایل دیگر را به شمایل مریم باکره، مزین می‌کنند. آنان «عذرای سیه‌چهر»[32] را تبلیغ می‌کنند و در کلیسایشان چپق، اشیاء منجوق‌دار، شال و اقلام سنتی دیگر آویزان می‌کنند. بسیاری از غیرقبیله‌ای‌ها در مراسم‌های سرخ‌پوستی شرکت می‌کنند، برای آن‌ها احترام قائل‌اند و جزئی از آن‌ها شده‌اند.   برخی سنت‌ها و ورزه‌های بومیان امریکا را محترم می‌شمارند و می‌ستایند. بااین‌حال، به‌نظر می‌رسد برخی دیگر مایل‌اند که فرهنگ‌های بومی را که غریبه‌ها از زمان ورودشان به امریکا، درصدد تخریبش بوده‌اند، نادیده بگیرند یا منکوب کنند. بسیاری از «سیه‌رداها» و دیگر روحانیون، به‌سان گردانندگان مراسم‌های خاک‌سپاری، برای محترم‌شمردن و حفظ راه‌ورسم‌های سنتی، به دشواری برمی‌خورند.

پس از سده‌ها تحقیر، تبعیض، فقر و ناامیدی، همچنان روزنه ای از امید وجود دارد و نماد آن، وقوع پیشامدی مبارک و نامعمول برای بومیان امریکا، یعنی گشایش «موزۀ ملی سرخ‌پوستان امریکا» در واشینگتن، به سال 2005 بود. آینده هم مثبت و هم منفی بوده و آیندۀ اقتصادی برای برخی به شکل چشمگیری بهتر و نزد دیگران، دورنمای اقتصادی کاملاً غم‌انگیز است. دیدگاه‌های متعارض دربارۀ فرهنگ‌ها، زبان‌ها و سبک‌های زندگی آن‌ها، همچنان پابرجا هستند.

و نیز ببینید: زندگی قرارگاهی بومیان امریکا

بیشتر بخوانید

LaDuke, Winona. 1999. All Our Relations: Native Struggles for Land and Life. Cambridge, MA: South End

Powers, William K. 1982. Yuwipi, Vision and Experience in Oglala Ritual. Lincoln, NE: University of Nebraska Press

Richter, Daniel K. 2003. Facing East from Indian Country: A Native History of Early America. Cambridge, MA: Harvard University Press

Ross, Allen C. 1989. Mitakuye Oyasin: We Are All Related. Denver, CO: Wiconi Waste

Stolzman, William. 1988. How to Take Part in Lakota Ceremonies. Chamberlain, SD: Tipi Press

Wall, Steve and Harvey Arden. 2006. Wisdomkeepers: Meetings with Native American Spiritual Elders. Hillsboro, OR: Atria Books/Beyond Words

  [1] native americans, cultural degradation 

[2] indian

 [3] Aztec

[4] Arikara

 [5] Anasazi

 [6] Clovis

 [7] Hidatsa 

[8] Hohokam

[9] Inca

[10] Inuit

[11] Mandan

[12] Mayan

[13] Mogollon

[14] Mounds Builders

[15] Oneota

[16] Pueblo

[17] Indian Reorganization Act

[18] Bureau of Indian Affairs

 [19] dream-catcher

[20] Flathead

[21] Blackrobes

[22] Kalispell

[23] Salish

[24] Bitterroot

 [25] PEND D'Oreille

 [26] Thomas Jefferson

 [27] Army Medical Museum

 [28] ARAPAHOE

 [29] Cheyenne

 [30] Kiowa

  [31] Native American Graves Protection and Repatriation Act (NAGPRA),

 [32] Black Madonna

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید