اخلاق زیستی
اخلاق زیستی[1] به رویکردی میانرشتهای اشاره دارد که از آن برای پرداختن به سردرگمیها و دوراهیهای اخلاقی[2] برآمده از زیستشناسی کاربردی و علومپزشکی استفاده میشود. این رویکرد کاربرد آداب اجتماعی، اصول فلسفی، ارزشهای دینی، و قضاوت انسانی را برای تصمیمگیری دربارهٔ زندگی و مرگ انسان، سلامتی و درمان پزشکی، مسائل مربوط به محیط زیست، و رابطهٔ انسانها با سایر موجودات زندهٔ روی کرهٔ خاکیمان شامل میشود. اصول اخلاق زیستی از اصول اخلاقی دینی و سکولار برآمده است. علم پزشکی و فنّاوری زیستشناختی که توسعه یافت و انسانها را قادر ساخت محیط زیست طبیعی خود را بهنحو چشمگیری تغییر دهند، ملاحظۀ اصول اخلاق زیستی نیز برای هدایت استفاده از فنّاوریها و رفتار انسان مهمتر شد.
تاریخچهٔ اخلاق زیستی
نخستین سرچشمهها برای راهنمایی افراد و اجتماعات در تصمیمگیری پیرامون ورزههای پزشکی، رفتار با حیوانات و محیط زیست سنتهای دینی بودند؛ برای مثال، منابع یهودی-مسیحی مانند انجیل به مسائل اخلاق زیستی، از جمله احکام مداوای مریض و ممنوعیتهای مرتبط با تخریب بیمورد املاک اشاره میکند. همچنین، بر رفتار انسانی با حیوانات و نیز سازوکارهای جبران آسیب شخصی تأکید شده است. مداواگران و پزشکان در سایر قواعد و اندیشههای باستانی از جمله منابع مندرج در اسلام، هندوئیسم، بودیسم، آیین کنفسیوسی، و تائوئیسم نیز رهنمونهایی مییابند.
سنت بقراطی که نزدیک 2۵۰۰ سال پیش در یونان باستان شکل گرفت، شامل رهنمونهایی برای پزشکان دربارۀ رابطهشان با بیماران است. تأثیرگذارترین بخشهای سوگند بقراط برای پزشکی مدرن ممنوعیت دادن داروهای کشنده به بیماران، دستورالعملهایی بر ضد آسانمیری[3] و سقط جنین[4]، و از همه مهمتر، اصل محوری این سوگند یعنی تعهد و التزام به بهترکردن سلامتی بیمار را شامل میشود.
قواعد مدرن اخلاق پزشکی قانون پرسیوال[5] را شامل میشود که توماس پرسیوال[6] بریتانیایی آن را در سال ۱۸۰3 تدوین کرد. این قانون نیز بر وظیفهٔ پزشک نسبت به بیمار تأکید میکند. پس از پایهریزی «انجمن پزشکی امریکا»[7] در اواسط سدۀ نوزدهم، این گروه قانون اخلاقیای را تدوین کردند که افزون بر خدمترسانی پزشکان به بیمارانشان، به نقش پزشکان در خدمترسانی به جامعه نیز توجه کرد. پس از جنگ جهانی دوم در اثنای دادگاههای نورمبرگ، جهان از تعرضات هولناکی که پزشکان نازی به نام علم به حقوق انسانی میکردند درس گرفت. پزشکان نازی آزمایشهای نفرتانگیزی را روی یهودیان، کولیها و همجنسگرایان ‐ قربانیان بیگناه و آزمایششوندگان مجبور ‐ که زندانی اردوگاههای کار اجباری[8] و اردوگاههای مرگ بودند انجام دادند. قانون نورمبرگ به سال ۱۹۴۶ و در واکنش به شهادتهای ارائهشده در دادگاه پزشکان نازی تدوین شد. این قانون برای نخستینبار به اصل رضایت خودخواسته و آگاهانه تصریح کرد. جامعهٔ پزشکی که «انجمن جهانی پزشکی»[9] آن را نمایندگی میکرد، با تدوین قانونی در پاسخ به شرارتهای نازیها به تعرضات آنها به حقوق بشر واکنش نشان داد. در سند آنها، یعنی اعلامیۀ ۱۹۴۸ ژنو، آمده است سلامتی بیمار اهمیت فوقالعادهای دارد و باید نخستین دغدغۀ پزشک باشد.
فنّاوری زیستی و اخلاق زیستی
ظهور فنّاوری زیستی و کاربردهای جدید پرشمار آن در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، تجدیدنظر در مسائل اخلاق زیستی را ضروری ساخت. در سال ۱۹۹۸، «سازمان صنعت فنّاوری زیستی»[10] بیانیهای در باب اصول فنّاوری زیستی تدوین کرد تا از رهگذر تصدیق مجدد اصول بنیادی اخلاق زیستی به برخی از مسائل بپردازد و اعلام کند از فنّاوری زیستی باید تنها در راههای سودمند استفاده کرد. این بیانیه بر اهمیت احترام به حیوانات، حفاظت از محیط زیست و رعایت اصل رضایت آگاهانهٔ بیماران و آزمایششوندگان تأکید میکند. این بیانیه پیشنهاد میکند قدرت فنّاوری زیستی در خدمت بهبود تولید مواد غذایی و پاکسازی پسماندهای سمی قرار گیرد. همچنین، این سازمان بر مخالفت خود با استفاده از فنّاوری جدید برای توسعهٔ جنگافزارها پای فشرد. این مفاهیم اصیل صنعت فنّاوری زیستی بهروشنی از اصول عام اخلاق زیستی و قواعد پیشین که راهنمای علم کاربردی و پزشکی بود، مایه گرفت.
خاستگاههای اخلاق زیستی
اخلاق زیستی بر بنیانی اخلاقی مبتنی است که هزاران سال درحال تکوین بوده است. قوانین حقوقی و سایر رهنمونهای رفتار انسان از قدیم متضمن دو رویکرد مهم بودهاند: اخلاق اصولبنیاد[11] و مصداق نگری[12].
رویکردهای اصولبنیاد به اخلاق از بالا هستند («قوانین اینهایند، از آنها پیروی کن»)، درحالیکه مصداقنگری نوعی رویکرد اخلاقی از پایین است که از موردپژوهی بهره میبرد («اینها موقعیتهایند، قوانین خودت را بیاب»). استفادهٔ انحصاری از هریک از این رویکردها انعطافپذیری و انطباقپذیری با موقعیتهای جدید را محدود میکند. بنابراین، بسیاری از اخلاقشناسان رویکردهای ترکیبی را پذیرفتنیتر یافتهاند. یکی از این رویکردها «تعادل اندیشهورزانه»[13] است که آن را جان راولز[14] در سال ۱۹۷۱ ارائه کرد، و نظریهها، اصول، قوانین، و قضاوتها دربارهٔ مصادیق خاص را با هم ترکیب کرده است. بسیاری از نظامهای قانونی و اخلاقی دستکم تا اندازهای بر مصداقنگری مبتنیاند؛ برای مثال، رویۀ قضایی نقش مهمی در تصمیمگیریهای دادگاههای ایالات متحدهٔ امریکا ایفا میکند. اما، نظامهای قانونی و اخلاقی استدلال مصداقبنیاد را نیز با مجموعه قوانینی روشن ترکیب میکند. اخلاق زیستی نیز به همین قیاس از این دو رویکرد زاده شده است؛ از مجموعهای از اصول و از تحلیل مصادیق.
اهم اصول اخلاق زیستی سکولار
در سال ۱۹۷۹، تام بیچام[15] و جیمز چیلدرس[16] برای اخلاق زیستی سکولار مدرن چهار اصل ارائه کردند: احترام به خودآیینی[17]، ضررنرسانی[18]، نفعرسانی[19]، و عدالت. این اصول که خصوصاً برای حل مسائل پزشکی و علم محیط زیست تدوین شد، در تکوین قوانین اخلاق زیستی رفتار در حکم سنگبنا بود.
اصل احترام به خودآیینی، حق بیمار یا پژوهششونده برای انتخاب یا رد آزادانهٔ درمان و آزادی عملکردن بر اساس آن تصمیم را شامل میشود. خودآیینی همهٔ بیماران اهمیت فوقالعادهای دارد. حق داشتن رضایت آگاهانه معرف یکی از وجوه این اصل است. بر اساس این اصل، باید به بیماران آموزش دهند و به آنها اجازه دهند در تصمیماتی که به سرنوشتشان مربوط است مشارکت کنند؛ بیماران باید حق تعیین مسیر درمانشان را حفظ کنند. بااینحال، حتی خودآیینی بیمار نیز محدودیتهایی دارد؛ برای مثال، بسیاری همداستاناند که باید از آسیبرسانی بیماران به خودشان جلوگیری کرد. آسانمیری بنا به درخواست بیمار در ایالات متحدهٔ امریکا قانونی نیست.
اصل ضررنرسانی بدینمعنی است که پزشک یا دانشمند نباید آسیب برساند. بیماران نباید در جریان درمان صدمه ببینند. این مسئله را میتوان بهنحوی بسط داد که محیط زیست را نیز دربر گیرد و دستورالعملی برای حفاظت از جهان طبیعی انگاشته شود.
اصل نفعرسانی پزشکان و پژوهشگران را به نیکوکاری، ارتقای رفاه بیمار، پدیدآوردن روشهایی برای بهبود کیفیت زندگی و اصلاح جهان رهنمون میشود.
اصل چهارم یعنی اصل عدالت، بر انصاف در تخصیص منابع تمرکز دارد؛ برای مثال، منافع اجتماعیای مانند خدمات سلامتبانی از جمله داروها، آزمایشهای تشخیصی، اندامهای اهدایی و تخصص پزشکی را باید بهنحو عادلانهای توزیع کرد. به همین قیاس، بارهای اجتماعی مانند مالیات را نیز باید منصفانه بر دوش افراد گذاشت.
اهم مسائل اخلاق زیستی
بیشتر مسائل مربوط به اخلاق زیستی ذیل پنج مضمون میگنجد: آغاز زندگی، پایان زندگی، حقوق بیماران، حقوق حیوانات، و حفاظت از محیط زیست.
مقولهٔ آغاز زندگی شامل حوزههایی است که از دیرباز محل مناقشه بودهاند (مانند پیشگیری از بارداری و سقط جنین) و مسائلی که بهتازگی در نتیجهٔ پیشرفتهای فنّاوری زیستی سر برآوردهاند. مقولۀ دوم شبیهسازی[20] پژوهش روی سلولهای بنیادی رویانی[21]، آزمایشهای جنینی، جراحی جنین، کاهش بارداریهای چندقلویی، فنّاوریهای تولیدمثل مصنوعی، اصلاح نژاد[22]، معاینۀ ژنشناختی[23]، و ژندرمانی را شامل میشود.
مسائل مربوط به پایان زندگی، تکلیف صیانت از زندگی انسان، خودکشی با کمک پزشک و آسانمیری، بیهودگی مراقبتهای پایان زندگی، و تخصیص منابع پزشکی را دربر میگیرد.
حقوق بیماران مسائلی چون مشارکت خودخواسته و رضایت آگاهانه برای درمان پزشکی، راستگویی (یعنی درمیانگذاشتن همۀ اطلاعات با بیمار)، محرمانگی در رابطۀ پزشک و بیمار، خودآیینی بیماران، پژوهش روی انسان، حقوق بیمهشدگان و بیمهنشدگان، و تخصیص منصفانهٔ منابع محدود را شامل میشود.
مسائل مربوط به حقوق حیوانات پرسشهایی را در خصوص استفاده از حیوانات بهعنوان موضوع پژوهش، رفتار محترمانه و انسانی با حیوانات آزمایشگاهی، حیوانات اهلی مزرعه و حیوانات خانگی، و رفتار مناسب با حیوانات در حیات وحش دربر میگیرد.
حفاظت از محیط زیست، بر به حداقل رساندن تخریب منابع و زیستگاههای طبیعی، حفظ گونهها، بهسازی و پاکیزهسازی زیستگاههای آلودهشده، و نجات گونههای در خطر تمرکز دارد. پیشرفتهای فنّاوری زیستی مسائل بغرنج تازهای را در زمینهٔ اخلاق زیستی پیش آورده است؛ مانند اینکه آیا میتوان گونهها را با مهندسی ژن تغییر داد و اینکه چگونه میتوان بهشکلی بیخطر از گیاهان و حیوانات اصلاحژنییافته استفاده کرد؛ بهگونهای که به انسانها یا محیط زیست آسیب وارد نشود یا در فرایند طبیعی تکامل ویرانی بهبار نیاورد.
آیندهٔ اخلاق زیستی
فنّاوریهای نوین که پا به عرصه میگذارد، بشر با دوراهیهای اخلاقی تازهای دست به گریبان میشود. افزایش امیدبهزندگی انسانها بر منابع محدود پزشکی فشار بیشتری وارد خواهد کرد. پیشرفت پزشکی نوزادان زندهماندن پیش از زمان تولد جنین در خارج از رحم را ممکن خواهد ساخت و بدینترتیب مسائل مربوط به سقط جنین حتی از گذشته هم چالشبرانگیزتر خواهد شد. معاینۀ ژنشناختی و ژندرمانی والدین را قادر خواهد ساخت فرزندان دارای صفات خاص را انتخاب یا رد کنند و بدینشیوه به بشر اجازه میدهند مسیر تکامل را تغییر دهند. بنابراین در اخلاق زیستی، دستاوردهای امروز به دوراهیهای هولناک فردا بدل میشود.
میریام زد. وارمن[24]
و نیز ببینید: سقط جنین؛ پیشگیری از بارداری؛ تخریب محیط زیست؛ اصلاح نژاد؛ آسانمیری؛ باروری؛ غذاهای تغییرژنییافته؛ مهندسی ژن؛ نظریات ژنشناختی؛ نسلکشی؛ سلامتبانی و دسترسی بدان؛ امیدبهزندگی؛ و خودکشی.
بیشتر بخوانید
Annas, George J. and Michael A. Grodin (1992). The Nazi Doctors and the Nuremberg Code: Human Rights in Human Experimentation, New York: Oxford University Press
Beauchamp, Tom and James F. Childress (2008). Principles of Biomedical Ethics, 6th ed. New York: Oxford University Press
Beauchamp, Tom L., LeRoy Walters, Jeffrey P. Kahn and Anna C. Mastroianni. (2007). Contemporary Issues in Bioethics, 7th ed. Belmont, CA: Wadsworth
Levine, Carol, ed. (2006). Taking Sides: Clashing Views on Controversial Bioethical Issues, 11th ed. Dubuque, IA: McGraw-Hill/Dushkin
Mappes, Thomas A. and David DeGrazia (2006). Biomedical Ethics, 6th ed. New York: McGraw-Hill
Ridley, Aaron (1998). Beginning Bioethics, Boston: Bedford/St. Martin’sVeach, Robert M. (2003). The Basics of Bioethics, 2nd ed. Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall
Wahrman, Miryam Z. (2004). Brave New Judaism: When Science and Scripture Collide, Hanover, NH: Brandeis University Press
[1] bioethics
[2] moral dilemmas
[3] euthanasia
[4] abortion
[5] Percival’s Code
[6] Thomas Percival
[7] American Medical Association
[8] concentration camps
[9] World Medical Association
[10] Biotechnology Industry Organization
[11] principle-based ethics
[12] casuistry
[13] Reflective equilibrium
[14] John Rawls
[15] Tom Beauchamp
[16] James Childress
[17] autonomy
[18] nonmaleficence
[19] beneficence
[20] cloning
[21] embryonic stem cell
[22] eugenics
[23] genetic screening
[24] Miryam Z. Wahrman