آزار شریک جنسی
آزار شریک جنسی[1] در کل، خشونت علیه شریک جنسی[2] یا آزار او، به معنای اعمال خشونت علیه همسران، همسران سابق و دوستپسر و دوستدختر فعلی یا پیشین است. برخی اصطلاحهای دیگر نیز که گاهی بهکار میروند، عبارتاند از: ضربوشتم همسر[3]، آزار همسر، خشونت علیه شریک جنسی[4] و خشونت علیه همسر[5]. مراکز کنترل و جلوگیری از بیماری[6]، خشونت علیه شریک جنسی را به شکل زیر تعریف کردهاند:
استفاده عمدی از نیروی بدنی که بهطور بالقوه میتواند سبب مرگ، معلولیت، زخمیشدن و یا آسیب شود. خشونت بدنی شامل ایجاد خراش، هلدادن، پرتکردن، بهزور گرفتن، زدن، خفهکردن، تکاندادن، سیلیزدن، با مشتزدن، سوزاندن، استفاده از سلاح و نیز استفاده از وسایل بازدارنده یا بدن فرد و نیز اندازه و قدرت بدنی علیه شخص دیگری است؛ خشونت بدنی میتواند به شکلهای دیگر نیز باشد.
برآوردها از خشونت علیه شریک جنسی
بهدلیل اینکه خشونت علیه شریک جنسی نسبت به انواع دیگر خشونت، خصوصیتر و پنهانتر است، در مورد گستردگی آن، اختلافنظر وجود دارد. بدنامی که بیشتر به خشونت علیه شریک جنسی نسبت داده میشود، ترس از تلافی از سوی افرادی که مرتکب آن میشوند و عوامل نگرانکننده دیگر، سبب میشود برآورد نرخ نمونههای این عمل دشوار باشد.
خشونت کشنده: گزارشهای تکمیلی قتل[7] ادارة تحقیقات فدرال (اف.بی.آی)، نشان میدهند که وقوع قتل بین همسران سابق و دوستپسرها و دوستدخترها، طی سالهای 1976 تا 2005، بهنسبت ثابت مانده است. طی این دوران، وقوع قتل بین زوجهای متأهل، طی سال 2001، به نحو قابل توجهی کاهش یافت؛ اما از آن زمان به بعد تاکنون، بهنسبت ثابت مانده است. گرچه طی چند دهه گذشته، شمار کلی زنان و مردانی که توسط شریکان جنسی خود به قتل رسیدهاند کاهش یافته است، این کاهش در مورد مردانی که توسط شریکان جنسی خود کشته شدهاند، نسبت به قربانیان زن، چشمگیرتر است. در کل، احتمال اینکه زنان نسبت به مردان، توسط شریکان جنسی خود به قتل برسند، بیشتر است.
خشونت غیرکشنده: استناد به گزارشهایی همانند گزارش یکدست جرایم اف.بی.آی[8] یا نظام گزارش نمونه مبنای ملی[9]، برای برآورد نمونههای غیرکشنده خشونت علیه شریکان جنسی مسئلهساز است؛ زیرا درصد بالایی از قربانیان هرگز این جرایم را به پلیس گزارش نمیکنند. بهطور نمونه، پژوهشگران و سیاستگذاران خشونت شریک جنسی بر پیمایشهای ملی، برای بررسی میزان گستردگی آن، تکیه کردهاند. پیمایش ملی قربانیشدن جرم[10] که توسط ادارة آمار عدالت[11] انجام میشود، تنها پیمایش مداومی است که بهطور سالیانه خشونت علیه شریکان جنسی را زیر نظر دارد. پیمایش ملی زیاندیدگی از جرم، برای اندازهگیری نمونههای خشونت علیه شریکان جنسی پاسخگویان را راهنمایی میکند تا در مورد مواردی که توسط «یک همسایه یا دوست، فردی در محل کار یا مدرسه یا توسط یک عضو خانواده» انجام شده است، صحبت کنند، نه اینکه بهطور خاص به نمونههایی اشاره کنند که شریکان جنسی آنان شامل همسر، دوستپسر یا دوستدختر مرتکب شدهاند.
دادههای پیمایش ملی زیاندیدگی از جرم، بهطور میانگین نشان میدهد که هر سال 6.4 زن از هر هزار نفر، توسط شریکان جنسی خود به قتل میرسند که این رقم در مورد مردان، 1.1 در هر هزار نفر است. این موضوع به بیش از یک میلیون زن بالای 12 سال که هرسال از سوی شریکان جنسی خود به نحوی خشونتآمیز مورد حمله قرار میگیرند، اشاره دارد.
پیمایش ملی خشونت علیه زنان و مردان[12] در سال 1995، با استفاده از پرسشهای غربالگرانه خاص، دربارة نمونههای رفتارهایی از قبیل هلدادن، کشیدن، پرتکردن، کشیدن مو، سیلیزدن، کتکزدن و همانند اینها، از پاسخگویان خواست تا حملاتی را که هنگام کودکی و بزرگسالی تجربه کردهاند، شرح دهند. علاوه بر طرح پرسشهایی دربارة مهاجمان آشنا یا غریبه، همچنین از پاسخگویان پرسشهایی دربارة رفتارهای قربانیشدن توسط همه انواع احتمالی شریکان جنسی فعلی یا پیشین پرسیده شد. نرخ سوءاستفاده از همراهان نزدیک، در پیمایش ملی خشونت علیه زنان و مردان در مقایسه با نتایج پیمایش قربانیشدن جرم ملی، در سطح بالاتری قرار داشت (به میزان 13 در هر هزار زن 18 ساله و بالاتر و نرخ 9 نفر به ازای هر هزار مرد بزرگسال). همچنین این پیمایش، بهعنوان موضوعی مهم، نحوه تجربه حملههای خشونتبار طی دوران بزرگسالی را مورد بررسی قرار داد که بر اساس آن، بیش از یک نفر از هر 5 نفر (22درصد) از زنان و 7.4درصد از مردان گزارش کردند که این حمله، از جانب شریک جنسیشان صورت گرفته است. همانند قربانیشدن قتل، پیمایش قربانیشدن جرم و پیمایش ملی خشونت علیه زنان و مردان، نشان میدهند احتمال اینکه زنان، از سوی شریکان جنسی، خشونت را تجربه کنند، بیش از مردان است.
عوامل متعددی در بهدست آمدن نرخ بالاتر شیوه خشونت در پیمایش ملی خشونت علیه زنان و مردان نسبت به پیمایش ملی زیاندیدگی از جرم دخیل هستند که ازجمله میتوان به پرسشهای مربوط به نوع خاصی از رفتار، اشاره به روابط خاص در مورد شریکان جنسی و زمینه غیرمجرمانه پیمایش اشاره کرد؛ بنابراین، شیوه طرح پرسش از افراد، در مورد تجربه زیاندیدگی، بر شمار افرادی که این نوع خشونت را تجربه کردهاند، تأثیر میگذارد؛ اما بدون توجه به برآوردهای بهکار رفته، سوءاستفاده از شریکان جنسی یک مشکل مهم است. بسیاری از زنان از جانب همسرشان، بیش از افراد بیگانه در خیابان، در خطر آسیب جدی و مرگ قرار دارند.
رانت باچمن و مارگارت لایگی[13]
و نیز ببینید: پیمایش ملی زیاندیدگی از جرم؛ گزارش یکدست جرایم؛ خشونت
بیشتر بخوانید:
Bachman, Ronet. 2000. “A Comparison of Annual Incidence Rates and Contextual Characteristics of Intimate-Partner Violence against Women from the National Crime Victimization Survey (NCVS) and the National Violence Against Women Survey (NVAWS).” Violence against Women6(8):839–67
Catalano, Shannan. Intimate Partner Violence in the United States. Bureau of Justice Statistics Retrieved December 3, 2007 (http://www.ojp.usdoj.gov/bjs/intimate/ipv.htm). Centers for Disease Control and Prevention. 2006.“Understanding Intimate Partner Violence.” Retrieved
December 3, 2007 (http://www.cdc.gov/ncipc/dvp/ipv_factsheet.pdf)
Tjaden, Patricia and Nancy Thoennes. 1998. Prevalence, Incidence, and Consequences of Violence against Women: Findings from the National Violence Against Women Survey.NCJ 172837. Washington, DC: National Institute of Justice and Centers for Disease Control and Prevention
[1] . Abuse, Intimate Partner
[2] . Intimate partner violence (IPV)
[3] . wife battering
[4] . intimate terrorism
[5] . spousal violence
[6] . The Centers for Disease Control and Prevention
[7] . Supplementary Homicide Reports
[8] . FBI Uniform Crime Reports
[9] . National Incident Based Reporting System (NIBRS)
[10] . The National Crime Victimization Survey(NCVS)
[11] . Bureau of Justice Statistics
[12] . The National Violence Against Women and Men Survey
[13] . Ronet Bachman and Margaret Leigey