آتش‌افروزی

 آتش‌افروزی[1] سوزاندن عامدانه یا بدخواهانة اموال است؛ همچنین حریق ناشی از آتش‌افروزی، شامل خطر جراحت شخصی عمدی یا سهوی نیز هست، ازجمله خطر برای مأموران آتش‌نشانی. در ایالات متحده، حداقل 20درصد (و تا 50درصد) از خسارت مرتبط با آتش، به اموال ناشی از آتش‌افروزی است. این نسبت، تا حدی به‌دلیل افزایش مراقبت و بازرسی در حال کاهش بوده است.

اکنون دانش علمی قابل توجهی از بررسی قانونی حریق پشتیبانی می‌کند، ازجمله تعیین اینکه علت حریق چیست. با وجود این، میزان محکومیت به‌دلیل آتش‌افروزی بسیار پایین است (2 تا 3درصد) و حدود 80درصد از موارد آتش‌افروزی، حل‌نشده می‌مانند. اگرچه کسب سود احتمالاً رایج‌ترین محرک برای آتش‌افروزی است، اما دانش اندکی در مورد مرتکبان، به‌دلیل احتمال اندک دستگیری آن‌ها، وجود دارد. بیشتر ادبیات دانشگاهی، بر آتش‌افروزان جوان و دچار اختلال ذهنی تمرکز کرده‌ است که اعمالشان رابطة کمی با سود مالی دارد. وندالیسم رایج‌ترین انگیزه در میان جوانان است، درحالی‌که در میان بزرگسالان دستگیرشده به‌دلیل آتش‌افروزی، انگیزه‌های اصلی، عبارت‌اند از: انتقام، خشم، هیجان و کلاهبرداری که کمتر از 10درصد را تبیین می‌کند. غالب آتش‌افروزان دستگیرشده مرد و دست‌کم نیمی از آنان جوان هستند.

    رویکردهای روان‌پویشی[2]، بر ادبیات حرفه‌ای  اولیة مرتبط با آتش‌افروزان دچار اختلال ذهنی، غالب بود و اظهار کردند که جنون  ایجاد حریق[3] (ناتوانی عودکننده  برای مقاومت در برابر انگیزه‌های ایجاد حریق)، یک اختلال خاص است که مسئول اکثریت  آتش‌هایی است که برای سود مالی برافروخته نمی‌شوند. باور این بود که جنون ایجاد  حریق، دارای ریشه‌ای جنسی است و نوشته‌های پزشکان مکرراً به مثلث آتش‌افروزی، ظلم  به حیوانات و ناتوانی در مهار ادرار[4] اشاره کرده‌اند. به  تازگی، رویکردهای تجربی به آتش‌افروزان دچار اختلال ذهنی، نشان می‌دهد که جنون  ایجاد حریق، طبق تعریف سالنامة تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی[5]، بسیار نادر است. به‌علاوه،  با اینکه آتش‌افروزان بزرگسال دچار اختلال ذهنی، اغلب همانند کودکان آتش‌افروزی می‌کنند،  شواهد اندکی وجود دارد مبنی بر اینکه، ناتوانی در مهار ادرار یا ظلم به حیوانات،  رابطة خاصی با آتش‌افروزی بزرگسالان دارد.

   در مقایسه با دیگر مرتکبان دچار اختلال ذهنی، آتش‌افروزان جوان‌تر، کم‌هوش‌تر، ازلحاظ اجتماعی منزوی‌تر، دارای جسارت کمتر و دارای جذابیت فیزیکی کمتر هستند. اگرچه آتش‌افروزان دچار اختلال ذهنی، دارای ریسک تا حدودی پایین‌تر برای تکرار خشنونت در مقایسه با دیگر مجرمان دچار اختلال ذهنی هستند، اما پژوهش‌های موجود بیانگر این است که تقریباً یک‌سوم از آنان، در طول 8 سال بعد، مرتکب جرایم خشن شده‌اند، درحالی‌که یک‌سوم دیگر، تنها مرتکب جرایم غیرخشن شده بودند. گرچه درمان‌های تدبیرشده برای بهبود ابراز وجود و توانش اجتماعی نویدبخش است، اما هنوز شواهدی متقاعد‌کننده وجود ندارد که طبق آن، ادعا کنند درمان‌ها سبب کاهش ارتکاب به جنایت، از جانب آتش‌افروزان به‌ویژه آتش‌افروزی، می‌شود.

مارنی رایس و گرانت هریس[6]

   و نیز ببینید: بزهکاری نوجوانان؛ جرایم علیه اموال؛ وندالیسم

بیشتر بخوانید:

Faigman, David L., David H. Kaye, Michael J. Saks, and Joseph Sanders. 2005. “Fires, Arsons, and Explosions.” Pp. 657–728 in Modern  Scientific Evidence: The Law and Science of Expert Testimony, vol 4, 2nd ed. St. Paul, MN: West Publishing

Geller, J. L. (1992). “Arson in Review: From Profit to Pathology.” Clinical Forensic Psychiatry 15:623–45

Quinsey, Vernon L., Grant T. Harris, Marnie E. Rice, and Catheri A. Cormier. 2006. “Fire Setters.” Pp. 115–29 in Violent  Offenders: Appraising and Managing Risk. 2nd ed. Washington, DC: American Psychological Association

Rice, Marnie E. and Grant T. Harris. 1996. “Predicting the Recidivism of Mentally Disordered Firesetters.” Journal of  Interpersonal Violence 11:351–63

[1] .Arson

 [2] . Psychodynamic  

[3] . pyromania

[4] - enuresis

 [5] . Diagnostic and Statistical Manual of  Mental Disorders

[6] . Marnie E. Rice and Grant T. Harris

            

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید