همهگیریها
همهگیری[1] یعنی گسترش بیماریای بسیار مسری در سراسر منطقهای بزرگ، مانند یک قاره یا سراسر جهان. طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی (دبلیواچاُ)، میکروبی که سبب همهگیری میشود، باید میکروب جدیدی باشد که پیش از این هرگز در انسان یافت نشده است و بهآسانی در میان انسانها منتشر شود. سارس (سندروم تنفسی حاد و شدید)[2] و آنفلوانزای مرغی از جمله تازهترین نمونههای آناند. نگرانی دربارهٔ این بیماریها به بحثهای داغی در درون جامعۀ علمی و کشورهای گوناگون و نیز در درون سازمانهای بینالمللیای مانند سازمان بهداشت جهانی و رسانهها انجامید.
سازمان بهداشت جهانی ابتدا در سال 2۰۰۳ میکروب سارس ‐ کروناوایرس[3] ‐ را بهعنوان ویروسی که پیش از این هرگز در انسانها دیده نشده است، به جهان شناساند. سارس خود را بهشکل تهدیدی مستقیم نشان داد، چون ویروس آن هم از طریق ترشحات و هم با تماس مستقیم و غیرمستقیم بهسرعت پخش میشد. این هراس وجود داشت که در زمانهای که افراد و اشیاء با سرعتی سرسامآور از نقطهای از جهان به نقطهای دیگر جابهجا میشوند و افراد زیادی بدون پوشش تنفسی در معرض تماس نزدیک با یکدیگر قرار میگیرند، ویروس بیدرنگ وارد بدن میزبانهای تازه شود و گسترش یابد. جامعۀ پزشکی-علمی بیدرنگ یک راهبرد پیشگیرانهٔ سهوجهی پیشنهاد کرد: شناسایی موارد ابتلا، قرنطینهسازی آنها، و شناسایی مواردی که با مبتلایان برخورد نزدیک داشتهاند. به همین قیاس، آنفلوانزای مرغی نیز، باوجود خطر اندکی که برای مسافران داشت، سبب شکلگیری برنامهای جهانی شد که بهموجب آن کنسرسیومی بینالمللی متشکل از کشورها و سازمانهایی مانند سازمان بهداشت جهانی مأمور شد احتمال شیوع آنفلوانزا توسط پرندههای بیمار را زیر نظر گیرد. منطقی که در پس این برنامههاست آن است که در دورهای که جهانیشدن مسافرتهای گسترده را ترغیب میکند، هر بیمار مسریای بیدرنگ ممکن است بهنوعی همهگیری بدل شود.
موضوع دیگری که به این نگرانیها دامن میزند، محدودیت داروها و واکسنهای موجود است. سه همهگیری اخیر آنفلوانزا ‐ آنفلوانزای اسپانیایی در سالهای ۱۹۱۷ ‐ ۱۹۱۸، آنفلوانزای آسیایی در سالهای ۱۹۵۷-۱۹۵۸، و آنفلوانزای هنگکنگ در سالهای ۱۹۶۸-۱۹۶۹ ‐ نشان داد ممکن است انواع جدیدتر و قویتری از ویروس آنفلوانزا بهوجود آید که برای آنها هیچ واکسن آمادهای وجود نداشته باشد. افزونبراین، اتکا به آنتیبیوتیکها کم شده است، زیرا وضعیتی که مقاومت در برابر ضدمیکروبها (اِیامآر)[4] نامیده میشود پیشآمده است. بنا به گفتۀ بسیاری از متخصصان سلامت، مقاومت در برابر ضدمیکروبها بزرگترین بحران جهانی سلامت است؛ برای مثال، شواهدی وجود دارد حاکی از مقاومت در برابر داروهای ضد رشد ویروس[5] یعنی تنها «سلاح» در دسترس برای مبارزه با اچآیوی/ایدز. تولید داروهای ضد رشد ویروس بهصورت کلان و رواج استفاده از آنها این احتمال را پیشآورده است که مقاومت در برابر داروهای ضد رشد ویروس به پدیدهای جهانی بدل شود؛ برای مثال، بیماری سل (تیبی)[6] در سالهای اخیر بهشکلی تلافیجویانه، هم در جهان درحالتوسعه و هم در جهان توسعهیافته از جمله ایالات متحدهٔ امریکا بار دیگر سر برآورده است. هرساله حدود ۱٫۵ میلیون نفر در اثر سل میمیرند و ۱ درصد تا 2 درصد آنها در اثر فشار برآمده از مقاومت در برابر ضدمیکروبها جانشان را از دست میدهند.
بیماریهایی مانند سارس و آنفلوانزای مرغی بسیاری از پژوهشگران را به این باور رسانده است که برای تبیین چگونگی ظهور این ناخوشیهای تازه، مطالعهٔ انتقادی نظم نوین جهان یعنی نظم نئولیبرال ضرورت دارد. فرایندهای اقتصادیای مانند جهانیشدن ممکن است در نقش نیروهای قدرتمندی ظاهر شود که بیعدالتیهای اقتصادی، سیاسی، و اجتماعیای را که بیماریای مسری را بهسرعت بهنوعی همهگیری ویرانکننده بدل میسازد، دامن میزند. بیعدالتیهای جهانی که از رهگذر نظم تجاوزگر بازار آفریده میشوند نیز بهنوبهٔ خود در نابرابریهای مهم در دسترسی به بهداشت دخیلاند. بدهیهای خارجی بیشازاندازه، رشد اقتصادی منفی، و افزایش سطح کمکهای خارجی ساختارهای رفاه اجتماعی بسیاری از کشورهای درحالتوسعه را فرسوده کرده است. بار سنگین بازپرداخت دیون و دغدغۀ پیوستن به اقتصاد جهانی بیش از پیش برنامههای رفاه اجتماعی را در این کشورها تحلیل برده است.
جهانیشدن به فرایندهایی انجامیده که برخی کشورهای کمدرآمد را گرفتار بدترین کابوسها از همهگیریهای جهانی همچون ایدز کرده است؛ برای مثال، همراه با وخامت طولانی وضع اقتصادی و سیاسی هاییتی (کشوری وابسته به کشاورزی) در این کشور یکی از بدترین همهگیریهای اچآیوی/ایدز رخ داد. در پس بحران شدتیابندهٔ ایدز، فقر، بیعدالتی، و آشفتگیهای سیاسی قرار دارد، هرچند میان آنها رابطۀ علّی وجود ندارد. فشارهای جمعیتی شدید (هاییتی یکی از پرجمعیتترین کشورهای جهان است)، فاجعۀ اقتصادی روبه وخامت (در اثر کاهش زمینهای کشتپذیر و تولیدات کشاورزی)، و «خشونت ساختاری» علیه زنان فقیر هاییتی بحران ایدز را در هاییتی بهراستی از کنترل خارج کرده است.
ابولا[7]، تب لاسا[8]، بیماری لژیونر[9]، و سندروم شوک سمی[10]، چیزهایی فراتر از وقوع غیرمعمول بیماریهای ناشی از باکتریها و ویروسهای نوظهورند. برعکس، جهش ویروسها و باکتریهای جدید بهدلیل فعالیتهای غیرعادی انسان ممکن میشود. هنگامیکه سهگانهٔ فقر، جنگ، و داروها در تحلیلرفتن منابع ارزشمندی که میتوانند از مردم در برابر همهگیریها محافظت کنند سهیم باشد، ممکن است نظم جهانی به بیراهۀ همهگیری رود.
وقتی این مسئله را که هر بیماری واگیردار اگر بهاندازهٔ کافی نیرومند باشد میتواند بهسرعت بهنوعی همهگیری بدل شود درک کنیم، بر اهمیت مسئلۀ حیاتی دیگری نیز پای میفشاریم: اعادهٔ خدمات عمومی سلامت که در اثر جنگ، فقر، یا زیرساختهای روبه تلاشی از میان رفتهاند. اگرچه فنّاوریهای پزشکی میتواند راه را بر پژوهشهای پزشکی باز کند، بسیاری از دانشوران و فعالان استدلال میکنند پس از گذر از آستانهای معین، فنّاوریهای پزشکی و داروها بهسختی میتوانند مردم جهان را از تهدیدهایی چون آنفلوانزای مرغی یا ابولا نجات دهند. در نتیجه، سلامت عمومی بهمنزلۀ عنصری حیاتی ظاهر میشود.
بهگفتۀ برخی، سلامت عمومی بر سر یک دوراهی است؛ تمرکزی محدود بر سلامت فردی و دستور کاری گسترده در باب مشکلات عمدهٔ سلامت مردم جهان. شوربختانه، سلامت عمومی در بسیاری از کشورهای غنی و فقیر روبه افول بوده است. واگیرشناسی و سلامت عمومی باید با خطمشیگذاریهای عمومی پیوند وثیقی داشته باشند. جنبشهای سلامت عمومی باید در درون جوامع ریشه داشته باشند و سازمانهای بینالمللی مسئول باید نوعی اجتماعگرایی[11] جهانی را تمرین کنند. بنابراین، با همهگیریها نمیتوان همانگونه برخورد کرد که با مسائل واگیرشناختی ساده که تنها با تولید داروها و واکسنهای بهتر مهار میشوند؛ آنها به بینشی جدید در باب سلامتی نیاز دارند که در آن تولید داروها و واکسنهای جدید، دغدغههای اجتماعی، و سلامت عمومی عناصر جداییناپذیر راهبردهای مهار آثار گستردهٔ همهگیریهایند.
و نیز ببینید: مدیریت واگیرها؛ سلامتبانی و دسترسی بدان؛ اچآیوی و رسیدن آن به جمعیتهای پرخطر.
بیشتر بخوانید
Beaglehole, Robert and Ruth Bonita (2004). Public Health at the Crossroads: Achievements and Prospects, 2nd ed. Cambridge, England: Cambridge University Press
Farmer, Phil. (2001). Infections and Inequalities: The Modern Plagues, Berkeley, CA: University of California Press
Gandy, Matthew and Alimuddin Zumla (2003). The Return of the White Plague: Global Poverty and the “New” Tuberculosis, London: Verso
Garrett, Laurie. (1994). The Coming Plague: Newly Emerging Diseases in a World Out of Balance, New York: Farrar, Straus & Giroux
Garrett, Laurie (2000). Betrayal of Trust: The Collapse of Global Public Health, New York: Hyperion
Reichman, Lee B. and Janice Hopkins Tanne (2002). Timebomb: The Global Epidemic of Multi-Drug Resistant Tuberculosis, New York: McGraw-Hill
pandemics[1]
SARS (severe acute respiratory syndrome)[2]
coronavirus[3]
antimicrobial resistance (AMR) [4]
antiretroviral drugs[5]
Tuberculosis (TB)[6]
Ebola[7]
Lassa fever[8]
Legionnaires’ disease[9]
Toxic shock sykdrome[10]
communitarianism[11]