هرزهنگاری
هرزهنگاری یا محتواهای جنسی، در ظاهر بخشی از فرهنگ انسانی است. از دوران باستان تاکنون، بسیاری از جوامع شکلهای مختلف محتواهای جنسی را در نوشتار، تصاویر، ترانه یا رقص برای سرگرمی و/یا لذت جنسی بهکار میبرند. نه همه این فرهنگها این محتوا را روا میدارند و نه اینکه در مورد آنها جوامع اتفاقنظر دارند. طی دهههای گذشته، بحث در امریکا در مورد هرزهنگاری به نحوی فزاینده برجسته شده و با افزایش توجه سیاسی همراه بوده است؛ این موضوع تا اندازهای ناشی از افزایش مصرف هرزهنگاری بهدلیل پیشرفتهای فناورانه و ایجاد دسترسی به محتواهای جنسی و نیز تا اندازهای بهدلیل واکنشهای اجتماعی به افزایش دسترسپذیری آنهاست. در واکنش به این وضعیت، رویکردهای رشتهای مختلف هرزهنگاری را به منزله یک موضوع پژوهشی مورد توجه قرار دادهاند و هرزهنگاری به سرچشمه مباحثه، هم درون گفتمان فمنیستی و هم خارج از محیط دانشگاهی، شده است.
مشکل تعریف
مباحث در مورد هرزهنگاری، بیشتر با مسئله نحوه تعریف آن، آغاز میشود. تعریف هرزهنگاری دشوار است؛ زیرا با ملاحظه سانسور و آگاهی از دیدگاههای ایدئولوژیک گوناگون دربارة هرزهنگاری، مفاهیم مربوط به آن؛ دارای بار سیاسی شدهاند. پژوهشهای گستردهای دربارة روابط بین هرزهنگاری و جامعه وجود دارد و مدافعان هریک از این مواضع، میتوانند یافتههایی را در تأیید دیدگاه خود ذکر کنند. عوامل اجتماعی-جمعیتی نیز بر باورهای افراد در مورد هرزهنگاری تأثیر میگذارد. یک عامل تأثیرگذار دیگر بر این بحث، این است که هرزهنگاری یک صنعت مالی پرمنفعت محسوب میشود که به رغم جایگاه اجتماعی مورد منازعهاش، میلیاردها دلار سود ایجاد میکند.
کوششهای مختلف برای نظارت و تنظیم این عمل، تلاش میکند تا مشکلات تعریف را در مورد هرزهنگاری، هرزگی، مطالب شهوانی و هنر مورد توجه قرار دهند. برخی از آنها بین هرزهنگاری همراه با نمایش عمل جنسی[1] و هرزهنگاری بدون نمایش عمل جنسی[2]، هرزهنگاری همجنسخواهان مرد و زن و هرزهنگاری بتواره تمایز قائل میشوند. همه این تعاریف که ملهم از ذهنیت افراد است، دارای دستهبندیهای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی است. همچنین، معناها و ادراک از هرزهنگاری نیز، طی گذر زمان تغییرکرده و از تفسیرهای حقوقی و علمی یا تغییر ارزشهای اجتماعی متأثر بوده است؛ بنابراین، اجماع در مورد تعریف همچنان دور از دسترس و مناقشهبرانگیز خواهد بود.
قانونگذاری در امریکا، نقشی اساسی در مفهومسازی اجتماعی در مورد محتواهای جنسی داشته است. قانون کامستوک[3]، نخستین قانون فدرال در مورد هرزهنگاری بود که در سال 1873 وضع شد. قانون کامستاک، حملونقل هر نوع محتوای مرتبط با روابط جنسی و ضدبارداری از طریق پَست را ممنوع کرد. رأی دیوان عالی در پرونده روث علیه ایالات متحده، در سال 1957، با تعریف چیزهای هرزه فقط به منزله محتواهایی که بهطور مطلق بدون ارزش اجتماعی توجیهپذیر هستند، تفسیرها را محدود کرد. در سال 1970، کمیسیون هرزگی و هرزهنگاری ریاستجهوری[4] پیشنهاد کرد که همه قوانین توزیع محتواهای آشکار جنسی در میان افراد بزرگسال راضی به عمل جنسی را ممنوع میکنند، لغو شوند؛ زیرا هیچ پیوند علی بین تماشای هرزهنگاری و خشونت مشاهده نشده است. این کمیسیون اعلام کرد که هرزهنگاری حتی در برخی شرایط ممکن است سودمند باشد؛ زیرا رهایی از فشار جنسی را امکانپذیر میکند. همچنین، این کمیسیون از برنامههای آموزش جنسی در مدارس برای مقابله با اطلاعات جنسی نادرست که از هرزهنگاری بهدست میآید، دفاع کرد.
برخی بین هرزهنگاری محتواهایی که هرزه نامیده میشوند، تفاوت قائلاند. در سال 1973، یک پرونده قضایی مؤثر میلر علیه کالیفرنیا[5]، معیار ارزیابی یک اثر، خواه ادبی یا ویدیویی، از منظر هرزهبودن را تغییر داد. معیار حاصل، آزمون اس.ال.ای.پی.اس[6]، ارزیابی میکند که آیا یک اثر ارزش ادبی، هنری، سیاسی یا علمی جدی دارد یا خیر. معیار دیگر این است که آیا یک انسان معمولی، بر اساس معیارهای اجتماعی معاصر، به این نتیجه میرسد که آیا یک اثر معین به جذابیتهای شهوانی (هرزه) متوسل شده است یا خیر. درنهایت، اگر اثری آشکار به شیوهای موهن رفتار جنسی را به نمایش بگذارد که بهطور خاص، قوانین ایالتی را بتوان به آن اعمال کرد، این اثر را میتوان هرزه نامید. این معیارها برای ارزیابی اثر که از پرونده میلر علیه کالیفرنیا حاصل شد، ممنوع کردن هرزهنگاری را آسانتر کرد.
طی دهة 1980 و اوایل دهة 1990، پیگرد پروندههای هرزگی در سطح فدرال و محکومیت تصویرگری جنسی به نحوی قابل ملاحظه افزایش یافت. برای مثال، تعداد زیادی از نمایندگان کنگره، تصویرگری همجنسخواهانه در عکسهای گرفتهشده توسط رابرت ماپلتورپ[7] در یک نمایشگاه دولتی را به منزله هرزه نگاری محکوم کردند، با وجود آنکه ماپلتروپ در دنیای هنر جایگاه والایی داشت. عامل محرک افزایش عدم مسامحه دربارة تصویرگری جنسی، گزارش کمیسیون هرزهنگاری میس[8] در سال 1986 بود که چهار نوع تصویرگری را مشخص کرد: هرزهنگاری خشونتآمیز، هرزهنگاری موهن (غیرخشونتآمیز)، تصویرگری جنسی غیرخشونتآمیز و غیرموهن و عریانی ساده.
گزارش نهایی کمیسیون، مدعی شد که بیشتر امریکاییان مخالف هرزهنگاری هستند، ولی قوانین هرزگی با جدیت اجرا نمیشوند. برخی از انواع هرزهنگاری، آسیبزا هستند و جرایم سازمانیافته صنعت هرزهنگاری را کنترل میکنند. گزارش میس درخواست کرد تا قانونگذاریهای بعدی با استفاده از قوانین هرزگی، به شکلی که توسط میلر تعریفشده، انجام شود و پیشنهاد کرد که قانونگذاران جبران خسارت قربانیان هرزهنگاری را مدنظر قرار دهند. بسیاری از پژوهشگران هرزهنگاری از این کمیسیون، بهدلیل ایدئولوژی و دستورالعمل ضدهرزهنگارانه آن انتقاد کردند. همچنین، پژوهشگران مختلف، پژوهش کمیسیون را بهدلیل سوگیری و ضعف روششناختی تقبیح کردند. به رغم انتقادها، گزارش کمیسیون همچنان در بیشتر وقتها به منزله یک محک به هنگام اشاره به اصول راهنمای فدرال در مورد هرزهنگاری بهکار میرود.
علاوه بر تصمیمهای قضایی و قانونگذارانه، روشنفکران و محققان معاصر بر تعریفهای هرزهنگاری تأثیرگذار بودهاند. یکی از تعاریفی که عموماً بهکار میرود، هرزهناگاری را محتواهای جنسی میداند که هدف آن ایجاد تهییج جنسی است؛ اما این تعریف نوعی اجماع در واکنش به محتواهای جنسی را فرض میگیرد و مقاصد بسیاری را که یک اثر میتواند داشته باشد سادهسازی میکند، خواه این اثر هنری، ادبی یا اظهارنظر سیاسی باشد. برخی پژوهشگران، هرزه نگاری را به منزله هر نوع محتوایی توصیف میکنند که زنان را تحقیر و/یا آنها فاقد صفات انسانی تلقی میکند. این تعاریف بیشتر به نمایش زنان در محتواهای جنسی از نظر رفتارهای مردان توجه میکند. این نوع تعریف بر نابرابری جنسیتی در جامعه و سرکوب زنان بهواسطه روابط جنسی تأکید میکند. این شیوه تعریف هرزهنگاری، آنرا با پیامدهای اجتماعی گوناگون، بهویژه از نظر آسیب به زنان پیوند میزند.
محققان دیگر، هرزهنگاری را به منزله نمایش صریح زنان و مردان به منزله موجوداتی جنسی تعریف میکنند. این تعریف، هرزهنگاری را به منزله امری که در اصل برای زنان آسیبزاست، تلقی کرده و بر ماهیت مبتنی بر رضایت طرفین رابطه جنسی به نمایش درآمده، تأکید میکند. از این منظر، هرزهنگاری محلی برای کاوش جنسی و حتی رهایی برای زنان و مردان است.
هرزهنگاری را میتوان در برابر «اروتیکا»[9] قرار داد که میزان ریکبودن یا عریانبودن در آن، کمتر است و تعامل جنسی عاشقانه و احساسی را به نمایش میگذارد. همچنین، بسیاری از افراد، به محوشدن مرزهای بین هرزهنگاری، اروتیک و هنر اذعان کردهاند. گرچه برخی محققان معتقدند که یافتن تمایز بین هرزهنگاری، اروتیک و هنر ممکن است ذهنی و نشانگر سوگیری طبقه اجتماعی باشد.
دیدگاههای ایدئولوژیک دربارة هرزهنگاری
محققان چهار دیدگاه ایدئولوژیک دربارة هرزهنگاری مشخص کردهاند: محافظهکاری مذهبی، آزادیخواهی مدنی، فمنیسم ضدسانسور و فمنیسم ضدهرزهنگاری. هر دیدگاه، باورهای مختلفی دربارة هرزهنگاری و تنظیم مقررات دارد که از ایدئولوژیهای اجتماعی، اخلاقی و سیاسی نشأت میگیرد.
محافظهکاری مذهبی، بر جنبههای اخلاقی هرزهنگاری تمرکز میکند، بهطور عمده از این جهت آنرا گناهی میدانند که از طریق برانگیختن شهوت به رفتارهای غیراخلاقی دیگر منجر میشود. محافظهکاری مذهبی، دلنگران آسیب به خانواده، رشد اخلاقی کودکان و حرمت رابطه جنسی از طریق نکاح افراد ناهمجنس است. این ایدئولوژی ممکن است شامل این باور باشد که هرزهنگاری به سوءاستفاده جنسی و تجاوز به عنف منجر میشود. در اینجا تصور میشود، هرزهنگاری اعتیادآور است و سبب میشود تا افراد بیشازپیش به ارضاء اشتیاقهای خود نیاز داشته باشند. مدافعان این ایدئولوژی، مدافع سانسور هستند و طیف گستردهای از محتواها را هرزهنگاری قلمداد میکنند. در مقابل، آزادیخواهی مدنی بهشدت با هر نوع سانسور مخالف است. آزادیخواهان بر حقوق فردی و تلاش برای محدودکردن قانونگذاری دولت و درگیری در آزادیهای شهروندان تأکید میکنند. این دیدگاه، هرزهنگاری را آسیبزا یا حوزهای که دولت بتواند دخالت کند، قملداد نمیکند. گرچه برخی آزادیخواهان اذعان میکنند که ممکن است از نظر شخصی، آنها هرزهنگاری ناپسند یا ناخوشانید باشد، اصول آزادی بر تفاوتهای سلایق فردی ارجحیت دارد.
هرزهنگاری سبب ایجاد اختلافنظر در میان فمینستها شده که درنتیجه بحثهای داغ و اتحادهایی بین محققان گوناگون ایجاد شده است. فمنیسم ضدهرزهنگاری، بر آسیبهای واردشده به زنان در نتیجه هرزهنگاری، تمرکز کرده است. ریشههای این ایدئولوژی به رویکرد فمنیسم رادیکال، به روابط جنسی بازمیگردد که رابطه جنسی و بهویژه ناهمجنسخواهی را محل سلطه مردان تلقی میکند. مردان روابط جنسی زنانه و تولیدمثل را باهم گردآوردهاند و این عمل در هرزهنگاری متبلور شده است. فمنیسم ضدهرزهنگاری، این عمل را به شکلی مدنظر قرار میدهد که با نگاه خیره مردانه برای تماشاگران مرد با نمایشهایی غیرواقعگرا و تحقیرکننده از روابط جنسی و دونپایگی زنانه خلق شده است؛ بنابراین، شکل دیگری از کنترل مردسالارانه زنان از طریق استثمار جنسی، تا اندازه زیادی مانند تجاوز به عنف و روسپیگری است. هرزهنگاری هم سبب آسیب بیشتر به زنان میشود و هم وضعیت موجود مبتنی بر روابط جنسی را تقویت میکند. این موضع، به رغم ایدئولوژیهای متمایزشان، به پیوند ظریف بین فمنیستهای ضدهرزهنگاری و محافظهکاری مذهبی در پیکارها علیه هرزهنگاری شده است.
اما فمنیسم ضدسانسور، هرزهنگاری را به منزله امری که در اصل سبب انسانیتزدایی از زنان میشود، تلقی نمیکند. روابط جنسی، به گفته فمنیسم ضدسانسور، میتواند ابزاری برای سرکوب جنسی امیال زنان قرار گیرد؛ اما روابط جنسی میتواند ابزاری برای توانمندسازی زنان باشد. این ایدئولوژی که مشابهتهایی با فمنیسمی دارد، موضوع مثبتی نسبت به رابطه جنسی دارد و بر مبادله همراه با رضایت در تعاملات جنسی تأکید میکند. ازاینرو، این موضوع به رغم اذعان به نابرابری جنسیتی، هرزهنگاری را به منزلۀ ابزاری برای آزادی جنسی برای زنان میداند. فمنیستهای ضدسانسور، هراس دارند که سانسورکردن هرزهنگاری، میتواند فمنیسم، هم جنسخواهی و سایر جنبههای نابهنجار سکسوالیته را سرکوب کند.
عوامل اجتماعی مؤثر بر باورها
به رغم نرخهای بالای مصرف هرزهنگاری در امریکا، در مورد باورها دربارۀ هرزهنگاری اجماع وجود ندارد. پژوهشهای علوم اجتماعی، انواع گوناگونی از عوامل اجتماعی مؤثر بر باورهای فردی دربارة هرزهنگاری را شناسایی کردهاند که ازجملۀ آنها میتوان به جنسیت، دین، سن، ایدئولوژی سیاسی و نژاد یا قومیت اشاره کرد.
جنسیت، یک پیشبینیکنندۀ مهم باورها دربارۀ هرزهنگاری است، بهطوری که نگرشهای زنان دربارة محتواهای جنسی منفیتر است. بسیاری از مطالعات نشان میدهند که احتمالاً زنان بیش از مردان باور دارند که هرزهنگاری به تجاوز به عنف و فروپاشی اخلاقی منجر میشود. برخی پژوهشگران معتقدند که این تفاوتهای جنسیتی، ممکن است تولید هرزه نگاری برای مخاطبان مرد باشد. دیگران اعتقاد دارند که این اختلافنظر، ناشی از جامعهپذیری متفاوت دو جنس از نظر سکسوالیته است.
ویژگیهای مذهبی در نگرش نسبت به هرزهنگاری، کاملاً تأثیرگذار است. پروتستانهای محافظهکار، مشهورترین گروه مذهبی هستند که به آسیبهای هرزهنگاری اعتقاد دارند. دیدگاه حق مذهبی[10] با شور و هیجان و به نحوی تأثیرگذار، هرزهنگاری را محکوم کردهاند. ساختار شناختی اساسی این مخالفت، مبتنی بر باور آنها، به بینقص بودن انجیل و نیز باور به سرایت فساد در اجتماع است. حتی موضوع مهمتر نسبت به وابستگی مذهبی، شدت مذهبیبودن است. اشخاصی که خود را خیلی مذهبی میپندارند، بیشتر از طریق حضور در مراسم کلیسا ارزیابی میشوند و احتمال اینکه هرزهنگاری را مضر بدانند بیشتر است.
افرادی که از نظر سیاسی محافظهکارند، به دلایلی مشابه محافظهکاران مذهبی، با هرزهنگاری مخالفت میکنند. افرادی که باورهای محافظهکارانه دارند، نسبت به اثرات هرزهنگاری بر خانواده و اخلاقیات، نگران هستند. این ایدئولوژی سیاسی، از سانسور هرزهنگاری پشتیبانی میکند و آنرا مسئلهای مربوط به آزادیهای مدنی تلقی نمیکند.
سن نیز یک عامل همبستگی مهم از نظر باور نسبت به هرزهنگاری است. احتمال اینکه افراد مسنتر معتقد باشند هرزهنگاری اثراتی منفی دارد، بیشتر است. تحصیلات نیز بر دیدگاهها نسبت به هرزهنگاری اثرگذار است؛ هرچه سطح تحصیلات بالاتر باشد، میزان تسامح نسبت به هرزهنگاری بیشتر خواهد بود.
شواهد دربارة رابطه بین نژاد و باورها در مورد محتواهای جنسی، دوپهلو هستند. برخی اعتقاد دارند که سیاهپوستان نسبت به سفیدپوستان، پذیرش بیشتری نسبت به محتواهای شهوانی دارند؛ اما دیگران گزارش کردهاند که سیاهپوستان درست به اندازه سفیدپوستان احتمال دارد معتقد باشند هرزهنگاری به فروپاشی اخلاقی و افزایش تجاوز به عنف منجر میشود.
در کل، احتمال اینکه زنان، سفیدپوستان، اشخاصی که بهطور مرتب در کلیسا حاضر میشوند، افرادی که از نظر سیاسی محافظهکار هستند و افرادی که تاکنون تصاویر هرزهنگاری تماشا نکردهاند، از سانسور حمایت کنند، بیشتر است. طی دهههای گذشته، حساسیت عمومی امریکاییان سبب افزایش عدم مسامحه در برابر هرزهنگاری شده و در تقویت این بار متبلور شده است که هرزهنگاری انواع گوناگونی از اثرات منفی دارد و باید سانسور شود.
رابطۀ بین هرزهنگاری و جامعه
بسیاری از منتقدان هرزهنگاری نسبت به خشونت نمایش داده شده در تصویرگری جنسی، بهطور خاص، ابراز نگرانی کردهاند. گزارشهای متعدد در مورد زنانی که مورد آزار قرار گرفتهاند، نشان میدهد که شرکای آنها، از هرزهنگاری خشونتآمیز استفاده کرده و آنها را مجبور کردهاند تا صحنههایی از این فیلمها را اجرا کنند؛ اما بیشتر پژوهشها دربارة اثرات هرزهنگاری مبتنی بر روششناسی، آزمایشی است که منتقدان پایایی و دقت آنها را به چالش کشیدهاند. محققان اشاره کردهاند که مشکلات ذاتی این پژوهشها، شامل اختلاف در مورد تعاریف هرزهنگاری، استنتاج از پژوهش آزمایشگاهی در مورد تجربیات «جهان واقعی»، استفاده از دانشجویان کارشناسی به منزله سوژه تحقیق، مرتبطکردن انگیزه شهوانی با خشم و انگیزشها و مقدار قابل بحث از قرارگرفتن در معرض هرزهنگاری در این پژوهشهاست. برخی معتقدند که خشونت، خواه جنسی یا غیرجنسی، به حساسیت زدایی از خشونت علیه زنان و پذیرش اسطورههای تجاوز جنسی میشود. در کل، یافتههای پژوهش تجربی از منظر روابط بین محتواهایی که صحنههای آشکار جنسی دارند و نگرشها و رفتارهای متعاقب آن نسبت به زنان قاطعیت ندارند.
پژوهشگران نرخهای مصرف هرزهنگارانه و اثرات آنرا نیز تحلیل کردهاند. گزارش کمیسیون ریاستجمهوری دربارة هرزگی و هرزهنگاری گزارش کرده است که بهدنبال گسترش دسترسی به هرزهنگاری، در اواخر دهة 1960، جرایم مرتبط با مسائل جنسی افزایش یافت. پژوهشهای دیگر به نرخ انتشار هرزهنگاری بدون نمایش رابطه جنسی و رابط آن با باورها نسبت به جایگاه زنان توجه کردهاند. باور نسبت به برابری جنسیتی در آن دسته از ایالتهای امریکا که نرخ انتشار این نوع هرزهنگاری بالاتر بوده، بیشتر است؛ بنابراین، برخی گمان میکنند که مصرف برخی انواع هرزهنگاری میتواند در کنار باورهای برابریخواه دربارة جنسیت وجود داشته باشد. پژوهشها نشانگر همبستگی بین انتشار بیشتر هرزهنگاری و نرخ تجاوز به عنف است؛ اما محققان اظهار میکنند که مردانگی تشدیدشده و تمایل ذاتی به خشونت ممکن است متغیری کلیدی در این رابطه باشد.
صنعت هرزهنگاری
هرزهنگاری کسبوکاری پررونق است و برآورد محافظهکارانه حاکی از آن است که این صنعت فقط در امریکا، سالیانه 10 تا 14 میلیارد دلار ارزش دارد. حتی بسیاری از شرکتهای جریان اصلی، میلیونها دلار از فروش هرزهنگاری سود بهدست میآورند. برای مثال، فیلمهای هرزهنگارانه در اتاقهای هتل، سالیانه نزدیک به 190 دلار عایدی برای اتاقها به همراه دارد. درواقع، بیش از ده هزار فیلم مستهجن، در مقایسه با حدود 400 فیلم هالیوودی، هرسال در امریکا منتشر میشود.
پیشرفتهای فناورانه، نقشی اساسی در ازدیاد هرزهنگاری ایفا کرده است. رواج نوار ضبط ویدیو در دهة 1970، برای همیشه توانایی مصرف خصوصی هرزهنگاری را در مقایسه با تماشاخانه مختص بزرگسالان، برای همیشه تغییر داد. فیلمهای مستهجن در برابر پرداخت هزینه[11]، تماشای هرزهنگاری را دسترسپذیرتر کرد. درنهایت، اینترنت هرزهنگاری را به آسانی در دسترس قرار داد. پژوهشها برآورد کردهاند که یک نفر از هر 4 نفر، کاربر دائمی اینترنت، دستکم یکبار در ماه از یک وبسایت هرزهنگاری بازدید کرده است.
صنعت فیلم بزرگسالان، زنان و مردان بسیاری را استخدام کرده است؛ گرچه بیشتر این شغلها کوتاهمدت هستند. زنان معمولاً در صنعت هرزهنگاری، درآمد بیشتری بهدست میآورند. بیشتر رشد بازار مصرفکنندگان این صنعت، زنان و زوجها هستند. اکنون بسیاری از زنان مدیریت و مالکیت شرکتهای فیلمهای مستهجن را در اختیار دارند که به مخاطبان زن متوسل میشوند. گرچه آزمایش برای عفونتهایی که از راه رابطه جنسی منتقل میشوند و نیز اچ.آی.وی، به منزله بخشی از قوانین ایمنی محیط کار الزامی محسوب میشود، ولی بااینحال نمونههایی از سرایت آن دیده شده است؛ زیرا رابطه جنسی محافظتنشده، همچنان در بسیاری از فیلمهای مختص بزرگسالان، امری رایج است. به رغم رشد صنعت فیلم مختص بزرگسالان، این نوع اثر، هنوز در اجتماع پذیرفته نشده است و عملی بسیار لکهدار محسوب میشود و تحت بررسی قانونی قرار دارد.
منتقدان نگران این هستند که بهویژه زنان، مجبور به هرزهنگاری شوند؛ این دیدگاه را روایتهای افرادی که پیشتر درگیر هرزهنگاری بودهاند و مؤید این اظهارات هستند، تأکید میکند. در مقابل، مدافعان پرسروصدای صنعت هرزهنگاری به انتخاب فردی، آزادی و خودمختاری استناد میکنند. چندین هنرپیشه زن این صنعت، به وضوح از شغلی که برگزیدهاند حمایت کرده و ادعاهای مبنی بر سوءاستفاده و اجبار در هرزهنگاری را منکر شدهاند.
هیچ نشانه ای از کاهش تقاضای مصرفکنندگان برای برنامههای هرزهنگاری دیده نمیشود و این صنعت، یکی از منابع عمده کسب درآمد است. توجه علمی و قانونی به هرزهنگاری، به دلیل عوامل گوناگون اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و سلامتی که در ارزیابی و تنظیم مقررات برای هرزهنگاری دخیل هستند، ادامه خواهد یافت.
الیسا ای. سوارز[12]
و نیز ببینید: هرزگی؛ هرزهنگاری و کودکان؛ هرزهنگاری و اینترنت
بیشتر بخوانید:
Berger, Ronald J., Patricia Searles, and Charles E. Cottle. 1991. Feminism and Pornography. New York: Praeger
Davis, Murray S. 1985. Smut: Erotic Reality/Obscene Ideology. Chicago: University of Chicago Press
Donnerstein, Edward I., Daniel Linz, and Steven Penrod. 1987. The Question of Pornography: Research Findings and Policy Implications. New York: Free Press
Dworkin, Andrea. 1981. Pornography: Men Possessing Women. London: Women’s Press
Linz, Daniel and Neal M. Malamuth. 1993. Pornography. Newbury Park, CA: Sage
Osanka, Franklin Mark and Sara Lee Johann. 1990. Sourcebook on Pornography. Lexington, MA: Lexington Books
Soble, Alan. 2002. Pornography, Sex, and Feminism. Amherst, NY: Prometheus
Strossen, Nadine. 2000. Defending Pornography: Free Speech, Sex, and the Fight for Women’s Rights. New York: New York University Press
Zillmann, Dolf and Bryant Jennings. 1989. Pornography: Research Advances and Policy Considerations. Hillsdale, NJ: Erlbaum
[1] . hard-core
[2] .soft-core
[3] Comstock Act
[4] . President’s Commission on Obscenity and Pornography
[5] . Miller v. California
[6] . S.L.A.P.S. test
[7] . Robert Mapplethorpe
[8] . Meese Pornography Commission
[9] . erotica
[10] . The Religious Right
[11] . Pay-per-view
[12] . Alicia E. Suarez