قتل زنجیرهای
قتل زنجیرهای[1] ، به قتل چهار نفر یا بیشتر در رخدادهایی جداگانه گفته میشود که در بین آنها دورۀ «آرامش»[2] روانی برای مجرم وجود دارد که ممکن است هفتهها، ماهها یا سالها به طول انجامد. این نوع قتل، عموماً از کشتار جمعی و قتل لگامگسیخته[3] تمایز داده میشود که در آنها دوره آرامش وجود ندارد. برخلاف قاتلان جمعی و لگامگسیخته که معمولاً توسط پلیس کشته میشوند یا در صحنه جرم خودکشی میکنند، غالب قاتلان زنجیرهای به حبس افتاده و محاکمه میشوند.
سوابق تاریخی، حداقل از سال 1500، شامل پروندههای زیادی از کشتار جمعی، لگامگسیخته و زنجیرهای است. برخی حدس میزنند که افسانههای قدیمیتر مانند کنت دراکولا[4] و «ولاد به میخ کِشنده»[5] از رومانی و ترانسیلوانیا در دهة 1600، میتواند بهعنوان قتلهای زنجیرهای اولیه تفسیر شود. روایتهای «جک سلاخ»[6] که چهار روسپی لندن را در 1888 کشت، اغلب بهعنوان آغاز افسانههای شهری معاصر، دربارۀ قاتلان زنجیرهای انگاشته میشود. در طول قرن بیستم، قاتلان زنجیرهای، صنعت فرهنگ عامه را شامل فیلمها (171 فیلم با قاتلان زنجیرهای در طول دهة 1990)، کتابها (بیش از 300 کتاب منتشرشده از سال 1980)، کارتهای بازی، کتابهای مصور (توسط نشر بونیارد)[7]، پوشاک قدیمی و محلی و باشگاه هواداران برانگیختند. فیلم سکوت برهها که در سال 1991، برندۀ جایزۀ اسکار شد و دنبالۀ آن برخی از دیوانگیهای عصر حاضر را به منزلۀ تصویر رسانهای برساختۀ اجتماعی تبیین میکند که در واقعیت نادرست است.
در واقعیت، قتل زنجیرهای نادر است و در ایالات متحده، بهعنوان پیشروی بیچون و چرای جهان در این زمینه، کمتر از یکدرصد تمام قتلها را شامل میشود. تحقیقات نشان میدهد که امروزه، اکثر قاتلان زنجیرهای، مردان سفیدپوست بودهاند، اما حدود 20درصد امریکاییان آفریقایی-تبار یا سیاهپوستان و حدود 17درصد زنان هستند. از هر 5 قتل زنجیرهای، تقریباً یک قتل شامل تیمی دو نفره میشود که با یکدیگر کار میکنند.
درحالیکه جرمشناسان معتبر اداره تحقیقات فدرال (اف.بی.آی)، مصر هستند که هیچ «ویژگی» شناختهشدهای در مورد این پدیده نادر آماری وجود ندارد، مطالعات بالینی و عمیق قاتلان زنجیرهای نجاتیافته، مجموعه معتبری از تعمیمها درباره رفتارهایشان را آشکار ساختهاند. الگوی خصومت از اوایل زندگی فرد آغاز میشود و نوعی بدرفتاری عمیق نسبت به کودک رایج است که برخی مشاهدهگران آنرا «کودکآزاری مضاعف»[8] نامیدهاند. رفتارهای مسئلهساز و بیشفعالی معمولاً قبل از بزرگسالی آغازشده و معمولاً برای والدین (اگر حضور داشته باشند) و دیگران شناخته شده است. بیش از 75درصد از قاتلان زنجیرهای مشهور سوابق جنایی و/یا مربوط به دوره نوجوانانی دارند. قاتلی که دارای برانگیختگی جنسی هستند، معمولاً در نوجوانی بهگونهای دارای الگوهایی از آزار جنسی دوره نوجوانی هستند که عموماً از سطوح پایین آغازشده و در با گذر زمان شکلهای جدیتری پیدا میکند. سوءمصرف مواد نیز در کنار بسیاری از رفتارهای مجرمانه دیگر در فرهنگ امریکا رایج است. تماشای پیشین ازهرزهنگاری توسط قاتلان زنجیرهای به اندازه دیگر مردان بزرگسال رواج دارد. بخش بسیار متمایز سببشناسی قتل زنجیرهای که در اغلب موارد دیده میشود، خیالپردازی همراه با جزئیات قتل زنجیرهای است که معمولاً طی سالهای طولانی رشد میکند.
قربانیان قاتلان زنجیره ای معمولاً افرادی از گروههای انگخورده یا به حاشیه راندهشده هستند و واکنش پلیس بهدلیل رقابت بین عوامل، اعمال قانون اغلب متناقض است. قتل زنجیرهای تنها یکی از اجزاء فراوان برساخت اجتماعی فرهنگ ترس در امریکاست که طی چندین دهه رشد کرده است.
جان ام. جانسون[9]
و نیز ببینید: آدمکشی؛ جرم خشونتآمیز
بیشتر بخوانید:
Athens, Lonnie. 1992. The Creation of Dangerous, Violent Criminals. Urbana, IL: University of Illinois Press
Hickey, Eric W. 2006. Serial Murderers and Their Victims. 4th ed. Belmont, CA: Wadsworth
[1] . Serial Murder
[2] . cool-down
[3] . spree killing
[4] . Count Dracula
[5] . Vlad the Impaler
[6] . Jack the Ripper
[7] . Boneyard Press
[8] . child abuse plus
[9] . John M. Johnson