زیادهنوشی
زیاده نوشی [1]مراد بیشتر پزشکان بالینی از اصطلاح زیادهنوشی، بادهگساری است که چند روزی طول میکشد؛ رویدادی که در زبان گفتار به «عرقخوران[2]» مشهور است. چنین مشروبخواری اغلب نشانهای از الکلبارگی یا وابستگی شدید به الکل تشخیص داده میشود.
در سالهای اخیر، پژوهشگران حوزۀ پزشکی و سلامت عمومی، تعریف گستردهتری از زیادهنوشی ارائه کردهاند و مرادشان از زیادهنوشی، نوشیدن پنج پیک شراب یا بیشتر در یک مرتبه است. برخی از پژوهشگران، آستانۀ زیادهنوشی در زنان را چهار پیک یا بیشتر تعیین کردهاند، چراکه زنان در سطح پایینتری از مصرف، مشکلات مرتبط با الکل را تجربه میکنند.
پژوهشگران شخصی را در دستۀ زیادهنوشان قرار میدهند که در دورۀ زمانی خاص -معمولاً دو هفته یا یک ماه است- دستکم یکبار پنج یا بیش از پنج پیک مشروب (یا چهار یا بیش از چهار پیک مشروب) بنوشد. منتقدان این تعریف را بهویژه نظر بهبار منفیاش، بیشازحد موسع میانگارند. یکی از مشکلات این تعریف آن است که نمیتواند میان عرقخوران حقیقی و سطوح پایینتر مصرف زیاد الکل، تمایز برقرار کند. وقتی سرخط اخبار نرخ زیادهنوشی را اعلام میکند، این عدم تمایز به کژفهمی عمومی میانجامد.
گذشته از این، این تعریف وزن بدن مشروبخوار، سرعت مصرف الکل و خوردن یا نخوردن غذا همراه با مشروب را لحاظ نمیکند. درنتیجه، مردی 110 کیلویی که هر ساعت یک پیک مشروب میخورد نیز انگ زیادهنوشی میخورد، حتی اگر غلظت الکل خونش (بی.ای.سی)[3] پایینتر از سطحی باشد که معمولاً با مشکل روانی و جسمی پیوند خورده است.
بر این اساس، در سال 2004، «مؤسسۀ ملی پژوهش دربارة سوءمصرف الکل و الکلبارگی (ان.آی.ای.ای.ای)»[4]، یکی از نهادهای فدرالی ایالات متحده که از الکلپژوهیها حمایت میکند، زیادهنوشی را الگویی از نوشیدن الکل تعریف میکند که بی.ای.سی را به 08/0 درصد (یعنی 08/0 گرم، در هر 100 گرم خون) یا بیشتر برساند. این سطح از غلظت را برگزیدند، چراکه همۀ 50 ایالت امریکا، قوانینی دارند که بی.ای.سی، 08/0 درصد و بالاتر از آنرا برای رانندگی ممنوع میکنند. در بزرگسالان، زیادهنوشی بهنوعی نتیجۀ نوشیدن پنج یا بیش از پنج پیک مشروب (در مردان)، یا چهار یا بیش از چهار پیک مشروب (در زنان)، در نزدیک 2 ساعت است. همچنین ان.آی.ای.ای.ای زیادهنوشی را از نوشیدن پرخطر که متضمن بی.ای.سی، بین 05/0 درصد و 08/0 و عرقخوران که متضمن دو یا بیش از دو روز میگساری مستمر است، متمایز میکند.
گرچه تعریف ان.آی.ای.ای.ای دقیقتر است (پژوهشگران تا حدودی بهدلیل پیچیدگی چنین تعریفی)، اما در اصل بدینمنظور که اطمینان یابند پژوهششان با مطالعات پیشین قیاسپذیر است، هنوز نتواستهاند تعریف کاملی از آن بهدست دهند. شمار پژوهشگرانی که هنگام توصیف الکلنوشی کمی بالاتر از آستانۀ پنج پیک (یا چهار پیک)، دیگر از اصطلاح زیادهنوشی استفاده نمیکنند، افزایش یافته، اما هیچ اصطلاح بدیلی جای آنرا نگرفته است. نشریۀ مطالعات پیرامون الکل[5] که در این زمینه نشریه ادواری پیشتازی است، از نویسندگان درخواست کرد که از اصطلاح «نوشیدن زیادهروانه و پراکنده» استفاده کنند؛ اما این اصطلاح برای کاربست روزمره، زیادی دستوپاگیر است. در این مدخل، از عبارت «نوشیدن زیادهروانه» استفاده میشود.
«نظام نظارت بر عامل رفتاری خطرزا (بی.آر.اف.اس.اس)[6]»، -پیمایشی در حوزۀ سلامت که از سوی «مراکز کنترل بیماری و پیشگیری از آن (سی.دی.سی)»[7]، سازماندهی و حمایت شد- «نوشیدن زیادهروانه» را نوشیدن پنج یا بیش از پنج پیک مشروب، دستکم یکبار در ماه، تعریف کرد. بی.آر.اف.اس.اس در سال 2001، به این نتیجه رسید که نزدیک 14درصد بزرگسالان 18 ساله و بزرگتر (22درصد از مردان، 7درصد از زنان) در نوشیدن زیادهروی میکنند.
نرخ نوشیدن زیادهروانه، برای اشخاص 18 تا 20 ساله که زیر سن قانونی مشروبخواری در ایالات متحده امریکا قرار دارند، 26درصد بود. در میان اشخاص دارای سن قانونی، 21 تا 25 سالهها، بالاترین نرخ نوشیدن زیادهروی را داشتند، یعنی 32درصد. این رقم، با افزایش سن، کاهش مییابد: 26 تا 34 سالهها، 21درصد؛ 35 تا 54 سالهها، 14درصد و 55 سالهها و پیرتران 4درصد. نرخ نوشیدن زیادهروانه، در میان گروههای نژادی/اقلیتی از این قرار بود: لاتینتبارها، 17درصد؛ سپیدپوستان، 15درصد و سیاهپوستان، 10درصد. «مطالعۀ رصد آینده (ام.تی.اف)»[8]، پیمایشی که سالانه از دانشآموزان راهنمایی و دبیرستانی ایالات متحده گرفته میشود، نوشیدن زیادهروانه را آشامیدن پنج یا بیش از پنج پیک مشروب، بهشکل پیاپی در طول 2 هفته تعریف میکند. در سال 2005، ام.تی.اف گزارش داد که 28درصد از دبیرستانیها (سال دوازدهمی)، گرفتار زیادهنوشی بودهاند؛ این رقم برای دانشآموزان سال دهمی، 21درصد و برای دانشآموزان سال هشتمی، 10درصد بود. بهلحاظ تاریخی، زیادهنوشی در سال 1979، به اوج خود رسید و نرخ آن در میان دانشآموزان دبیرستانی، 41درصد بود.
نوشیدن زیادهروانه، بهطور خاص توجه دانشسراها و دانشگاههای ایالات متحده را جلب کرده است. پیمایش «الکلپژوهی در دانشسرا (سی.ای.اس)»[9]، در «مدرسۀ سلامت عمومی هاروارد»[10]، نوشیدن زیادهروانه را با استفاده از معیار چهار/پنج پیک به بالا، تعریف کرده است. در سال 2001، نزدیک 44درصد از دانشجویانی که در آموزشگاههای چهارساله درس میخواندند، گزارش دادند که در دو هفتۀ پیش از پیمایش، دستکم یکبار در همین سطح مشروب نوشیده بودند. نزدیک نیمی از این دانشجویان (23درصد) در آن دو هفته، سهبار یا بیشتر، زیادهروانه مشروب خورده بودند. نوشیدن زیادهروانه با افزایش میرندگی[11] و بیماریزدگی[12] نیز ارتباط دارد. برای مثال، هر ساله، نزدیک 1700 دانشجوی دانشسراهای ایالات متحده در اثر مشکلات مرتبط با الکل، ازجمله مسمویت الکلی، خشونت میانفردی، صدمهرسانی ناخواسته، میمیرند. نزدیک 80درصد از این مرگها، در اثر سوانح رانندگی مرتبط با الکل رخ میدهند. نوشیدن زیادهروانه، همچنین با عملکرد تحصیلی ضعیف، رابطة جنسی بدون کاندوم، خرابکاری[13] و دیگر مشکلات ارتباط دارد. چند عامل محیطی بر نرخ نوشیدن زیادهروانه اثر میگذارند. افزایش قیمت الکل -که معلول افزایش مالیات غیرمستقیم ایالتی یا برداشتن «ساعتهای شادی»[14] و تبلیغاتی از این دست است- سبب کاهش مصرف و کمشدن مشکلات مرتبط با الکل شده است. به همین دلیل، محلاتی که در آنها شمار الکلفروشیها کمتر است، کمتر با مشکلات مرتبط با الکل مواجه میشوند. برنامههای مسئولانۀ سرویس مشروب -که متضمن بررسی هویت، بهمنظور منع مشتریانِ زیر سن قانونی از مصرف الکل و رویههایی برای پرهیز از دادن سرویس فوقالعاده مشروب- نیز ممکن است به کاهش مصرف الکل بیانجامد.
بر اساس دادههای سی.ای.اس، در مناطقی که 21 سالگی را حداقل سن قانونی خرید الکل قرار دادهاند، نوشیدن زیادهروانه، در دانشآموزان دانشسرا کمتر است. نوشیدن زیادهروانۀ دانشآموزان زیر سن قانونی در مناطقی که چهار یا بیش از چهار قانون از این قوانین ششگانه در آن برقرار شده، کمتر است: ثبتشدن بشکههای مشروب، بی.ای.سی 08/0درصد (که حد قانونی رانندگی در حال مستی را مشخص میکند)، محدودیتگذاری برای ساعتهای شادی، کانتینرهای باز، آبجوهایی که در پارچ فروخته میشود و تابلوهای آگهی و دیگر تبلیغات.
و نیز ببینید: اعتیاد؛ الکلبارگی؛ رانندگی در حال مستی؛ سندروم تأثیر الکل بر جنین؛ مخدرهای دروازۀ ورود؛ جنبش اعتدال؛ برنامههای دوازدهمرحلهای
بیشتر بخوانید
- DeJong, William. 2001. “Finding Common Ground for Effective Campus-Based Prevention.” Psychology of Addictive Behaviors 15:292–96
- Johnston, Lloyd D., Patrick M. O’Malley, Jerald G. Bachman, and John E. Schulenberg. 2006. Monitoring the Future National Survey Results on Drug Use, 1975–2005, vol. 1, Secondary School Students. NIH Publication No. 06-5883. Bethesda, MD: National Institute on Drug Abuse
- National Institute on Alcohol Abuse and Alcoholism, Task Force of the National Advisory Council on Alcohol Abuse and Alcoholism. 2002. “A Call to Action: Changing the Culture of Drinking at U.S. Colleges.” Washington, DC: National Institutes of Health
[1] binge drinking
[2] bender
[3] blood alcohol concentration (BAC)
[4] National Institute on Alcohol Abuse and Alcoholism (NIAAA)
[5] Journal of Studies on Alcohol
[6] Behavioral Risk Factor Surveillance System (BRFSS)
[7] Centers for Disease Control and Prevention (CDC)
[8] Monitoring the Future Study (MTF)
[9] College Alcohol Study (CAS)
[10] Harvard School of Public Health
[11] mortality
[12] morbidity
[13] vandalism
[14] happy hours