فقرای شاغل

 بنابه گزارش اداره سرشماری ایالات متحده، مقوله‌هایی که بیشترین ربط را با فقرای شاغل دارند از این قرارند: الف) کسانی که کار می‌کنند، با وجود این در تعریف رسمی فقر می­گنجند؛ ب) افرادی که در فقر به‌سر می‌برند و حداقل یک عضو خانواده‌شان شاغل است؛ یا پ) افرادی که  طبق ملاک رسمی فقر، ممکن است لزوما «در فقر» نباشند، اما از درصد مشخصی از خط فقر پایین­تر باشند. فقرای شاغل را افرادی تعریف می‌کنند که سالیانه حداقل ۲۷ هفته را در نیروی کار می­گذرانند. افراد برای آنکه در زمرۀ شاغلان گنجانیده شوند باید استخدام شوند یا فعالانه در جست‌وجوی کار باشند. در سال ۲۰۰۴، افراد زیر خط، فقر ۳۷ میلیون نفر، یا 7/12 درصد کل جمعیت بودند. وزارت کار ایالات متحده برآورد کرده است که 8/7 میلیون نفر از این جمعیت در دستۀ فقرای شاغل قرار می‌گیرند، که نشانگر افزایش 8/1 میلیون نفری آنان از سال ۲۰۰۰ تا کنون است. از هر پنج نفری که در دستۀ فقرای شاغل قرار می‌گیرند، سه نفر به‌شکل تمام وقت کار می‌کنند. در سال ۲۰۰۴، روی­هم­رفته، 6/5 درصد از نیروی کار در دستۀ فقرای شاغل قرار گرفتند.

ترک تحصیل از دبیرستان این احتمال را که فردی در دستۀ فقرای شاغل گنجانده شود افزایش می‌دهد. در سال 2004، 2/15 درصد از ترک­تحصیلی­های دبیرستان، در دستۀ فقرای شاغل قرار گرفتند حال آنکه این رقم برای فارغ‌التحصیلان دانشگاه 7/1 درصد بود. زنان بیش از مردان احتمال دارد که در زمرۀ فقرای شاغل قرار گیرند. این سرشماری نشان می‌دهد که 2/6 درصد از زنان و 5 درصد مردان شاغل­اند و همچنان زیر خط فقر. نژاد نیز نمودگاری از فقر شاغلان است. درحالی‌که از هر 10 فقیر شاغل 7 نفرشان سپیدپوست­اند، سیاه‌­پوست­ها و لاتین‌­تبارها دوبرابر بیشتر از سپیدپوستان­ در معرض پیوستن به این گروه­اند و  زنان شاغل سیاه‌پوست تقریبا دوبرابر (5/12 درصد) مردان کارگر سیاه‌پوست (2/7 درصد). ترکیب‌ خانواده نیز در تعریف فقرای شاغل مهم است. 8/8 درصد زوج­های متأهل، 1/13 درصد مردان مجرد، و 6/22 درصد زنان مجردی در این دسته قرار می‌گیرند.

مشکلات بازار کار

فلاکت خانواده‌های امریکایی زیرخط­فقر در دهۀ ۱۹۶۰ در کانون توجه خط‌مشی­گذاران قرار گرفت. برنامۀ نبرد با فقر شمار فقرا را به­طرز چشمگیری کاهش داد و نیز برای خانواده‌های فقیر وسع­آزموده اعانه فراهم کرد. از آن پس، اصطلاح فقرای شاغل بیشتر با کارگران کم­دستمزد پیوند خورده است. در ۳۰ سال گذشته تغییرات اقتصادی و اجتماعی و تغییرات بازار کار کارگران غیرماهر و کم­دستمزد را آسیب­پذیر ساخته­اند، به‌طوری‌‌که میانگین دستمزدها افت کرده است و اصلاحات رفاهی، منابع مکمل را کاهش داده است. جریان‌های هم­زمانی که بر فقرای شاغل تأثیر منفی می‌گذارند، عبارت‌اند از رشد نابرابری در ثروت و درآمد، صنعت‌زدایی[1]، و افزایش فنآوری و ملزومات آموزشی در نیروی کار.

  در 30 سال گذشته، دستمزد واقعی کارگرانی بی­دیپلم ۱۹ درصد کاهش یافت و دستمزد واقعی کارگرانی دارای مدرک دانشگاهی ۱۶ درصد افزایش یافت. دستمزد پایین متداول­ترین مشکل فقرای شاغل است. ۶۲ درصد آنان درآمد کافی­ برای بالاتر رفتن از آستانه فقر را ندارند. به‌طورکلی، ۲۴ میلیون شغل‌، یا ۲۰ درصد کل مشاغل، نمی‌توانند یک خانواده ۴ نفره را بالای خط فقر نگه دارند. رکود دستمزد بیشترین تأثیر را بر فقرای شاغل گذاشته است. رکود دستمزد میانگین و پایین بودن دستمزد حداقلی علل فقر شاغلان در ایالات متحده­اند. دستمزد حداقلی کشور از سال ۱۹۹۷ تا سال ۲۰۰۶، در همان 15/5 دلار در ساعت مانده است. در سال ۲۰۰۷، کنگره قانونی را برای رساندن دستمزد حداقلی به 85/5 دلار وضع کرد، و تمهیداتی را برای رساندن آن به 55/6 دلار در جولای ۲۰۰۸ و 25/7 دلار در جولای ۲۰۰۹ اندیشید. برخی حوزه­های کاری، مانند کار انعامی، همچنان از این افزایش دستمزد بی­بهره­اند.

تغییر مهم دیگری که بر کار اثر می‌گذارند کاهش نسبی اتحادیه‌ها است. بسیاری از فقرای شاغل در مشاغلی فعالیت می‌کنند که از دیر باز سطح اتحادیه­گری در آنها پایین بود. این جریان‌ها ارزش کار کارگران کم­تحصیلات و غیرماهر را پایین می­آورد. افزون­براین، خودکارسازی، صنعت‌زدایی، و برون‌سپاری نیاز به کارگران صنعتی کم­مهارت را کاهش داده است. این افول مشاغل‌ صنعتی اتحادیه­مند بر کارگران کم مهارت و کم­تحصیلات به­طور خاص اثر منفی گذاشته است. کارگران غیرماهر در بازار کار موقت - که تقریبا از هر سه شغل جدید برای یکی­شان وجود دارد – بخت چندانی ندارند.

دو ویژگی‌ مهم فقرای شاغل بیکاری و شغل پاره­وقت اجباری­اند. بخشی از بازار کار که اغلب کارگرانش در دستۀ فقرای شاغل قرار می‌گیرند صنعت خدمات است. به­طور کلی دوسوم فقرای شاغل در این سه دستۀ شغلی می­گنجند: خدمات، تولید و حمل­و­نقل. احتمال اینکه کارگران مزرعه نیز به فقرای شاغل بپیوندند زیاد است. در شمارشی که به کارگران ثبت­شده محدود می‌شود تخمین زده­اند که ۴ میلیون کارگر مزرعه وجود دارند.

عوامل اجتماعی دیگر که فقر شاغلان را رقم می‌زنند عبارت‌اند از: نبود بیمه سلامت، مزایا و خدمات مراقب از کودک. قانون اعانه به خانواده‌های نیازمند (تنف)، مصوب سال 1996، مزایای مادام­العمر را به ۵ سال کمک نقدی به مشمولان خدمات رفاهی کاهش داد. تنف خانواده‌های فقرای شاغلی را که با مشکل مراقبت از کودک و سلامت­بانی دست­به­گریبان­اند افزایش داده است. اصلاحات رفاهی شمار این خانواده‌ها را از 1/5 میلیون در ۱۹۹۶ به کمتر از ۲ میلیون در سال ۲۰۰۴ کاهش داد، حال آنکه دستمزد میانگین افرادی از مشمولیت برنامه‌های رفاهی بیرون آمده­اند ۸ دلار در ساعت است.

  مشکلات مرتبط با دسترسی به شغلی باثبات، مانند فقر شاغلان، در برخی نواحی، بیشترین وخامت را دارد. روی­هم­رفته، فقر خانواده‌های شاغلان در نواحی روستایی از نواحی دیگر بیشتر است. درحالی‌که فقرای شاغل در سراسر ایالات متحده پراکنده‌ شده‌اند، در مناطقی که از دیرباز کانون فقر بوده‌اند، مانند آپالاچیا[2]، جنوب و مناطق بومی­نشین، تمرکز فقر و خانواده‌های فقرای شاغل بیشتر است. ساختارهای بستۀ فرصت و مشکلات اجتماعی متعدد تا اندازه‌ای علل این وضعیت­اند. به طور کلی، مناطق روستایی نسبت به مناطق دیگر سطوح پایین‌تری از تحصیلات و فروشغل[3] را نشان می‌دهند. درصد خانواده‌هایی که در دستۀ خانواده‌های کم‌درآمد قرار می‌گیرند متغیر است، از ۳۵ درصد در می‌سی‌سی‌پی گرفته تا ۱۵ درصد در ماساچوسا.

  خانواده‌های فقرای شاغل 

مطالعاتی که زندگی و اوضاع و احوال فقرای شاغل کشور را ثبت می‌کنند، جمعیت متنوعی را نشان می‌دهند که با مشکلات اجتماعی بیشماری دست­به­گریبان­اند، از انتخاب‌های شخصی بد گرفته تا سطح پایین تحصیلات، بهداشت نامطلوب، کم­توانی، مسکن پایین­تر از حد استاندارد و فرصت‌های محدود. بسیاری از خانواده‌هایی که در دستۀ فقرای شاغل قرار می‌گیرند با انبوهی از مشکلات که اثرات فراگیری بر خانواده‌ها و کودکان دارند مواجه­اند. مشکلات اجتماعی پیش روی فقرای شاغل آزار جنسی و خشونت خانگی را نیز دربر می‌گیرند. نظریه‌پردازان اجتماعی خاطر نشان می‌سازند که تبعیض جنسی[4] و نژادپرستی در زندگی خانواده‌های فقرای شاغل به­ویژه خانواده‌های زن­سرپرست نقشی تعیین­کننده ایفا می‌کند. مهم­ترین گواه این قضیه، تراکم زنان و اقلیت‌ها در شغل‌های خدماتی کم‌دستمزد است.

  بیش از نیمی از خانواده‌های شاغلان کم‌درآمد بیش از یک سوم درآمدشان را برای سکونت می‌پردازند. از 10 خانوادۀ فقرای شاغل ۶ خانواده از مسکن اجاره‌ای تهیه­پذیر و مناسب بی­بهره­اند. بااین‌حال، مشاهده­گران اجتماعی از افول فروطبقه و تغییر تمرکز فقر خبر می‌دهند و این رخداد را معلول اقتصادی قوی‌تر، سقط جنین و کاهش بارداری‌های ناخواسته برای زنان فقیر، اصلاحات رفاهی وابستگی­کاه، و توزیع گسترده‌تر مسکن برای خانواده‌های کم‌درآمد، می­دانند. همه این علل تمرکز فقر در برخی مناطق را کاهش داده است، اما دستمزد پایین را، که از علل مهم فقر است، تعدیل نکرده است.


و نیز ببینید: زنانه­شدن فقر؛ مسکن؛ بازار کار؛ بخش­های کار؛ دستمزد حداقلی؛ ناهمسازی مهارت­ها؛ اعانۀ موقت به خانواده‌های نیازمند؛ گفت­وگو از فروطبقه؛ فروشغل؛ فروطبقۀ شهری؛ رفاه


بیشتر بخوانید


- Albelda, Randy and Chris Tilly. 1997. Glass Ceilings and Bottomless Pits: Women’s Work, Women Poverty. Boston: South End

- Albelda, Randy and Ann Withhorn. 2002. Lost Ground: Welfare Reform, Poverty, and Beyond. Cambridge, MA: South End

- Billings, Dwight and Kathleen M. Blee. 2000. The Road to Poverty: The Making of Hardship in Appalachia. New York: Cambridge University Press

- Ehrenreich, Barbara. 2001. Nickel and Dimed: On Not

Getting by in America. New York: Metropolitan Books

- Shipler, David. 2004. The Working Poor: Invisible in

America. New York: Knopf

- U.S. Department of Labor. 2007. “A Profile of the Working Poor.” Report 1001. U.S. Bureau of Labor Statistics. Retrieved January 5, 2008 (stats.bls.gov/cps/cpswp 2005.pdf)

deindustrialization[1]

[2] Appalachia

 underemployment[3]

sexism[4]


 


 


  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید