عملباوری تراملّی
در عصر شتابگیری جهانیشدن، فعالان اجتماعی و سیاسی به شکلی فزاینده، ورای مرزهای دولتی، فعالیت میکنند. فعالیتهای آنها که معمولاً «عملباوری تراملّی[1]» نامیده میشود، بازتابی از تغییرات گستردهتر در اقتصاد سیاسی جهانی است. فناوریهای ارتباطی جدید، در تشدید این نوع از عملباوری و گسترش آن در میان حوزههای نهادی مختلف، نقشی مهم ایفا می کنند. دانشوران، حیطۀ مشکلات اجتماعی بر نقش چشمگیری که عملباوران تراملّیتی در ظهور جنبشهای اجتماعی جهانی ایفا میکنند و اهمیتشان در فهم پویش گستردهتر تغییر اجتماعی در جهان معاصر پای میفشارند، تمرکز میکنند.
مواجهه این جنبشها با نظم موجود، بسته به سرشت تغییرات مدنظر و میزان ستیزهجویی آنها، سرانجام با واکنش سازمانهای دولتی و دیگر اشکال کنترل اجتماعی سازماندهیشده و خصوصی روبهرو میشود. ازنظر متخصصانِ مشکلات اجتماعی، سرشت بهشکلی روزافزون تراملّیشوندۀ این فرایند، مجموعهای از مسائل تحلیلی بغرنج را پدید میآورد. با گسترشیافتن صحنة عملیات عملباوری اجتماعی، پیچیدگی آن نیز مستقیماً به همان نسبت، بیشتر میشود. این امر، عملباوری تراملّی را برای تحلیلگران منتقدی که باید توجه خود را به صحنههای محلی، ملی و جهانی، اعتراض و واکنش به آن معطوف کنند، هم چالشبرانگیزتر و هم مهیجتر میسازد.
انواع عملباوری تراملّی
عملباوری تراملّی، طیف گستردهای از جنبشهای اجتماعی، ازجمله انترناسیونالسم کارگری، فدراسیونهای جوانان، شبکههای فمینیستی بینالمللی، جنبشهای هوادار سرزمینهای بومینشین[2]، ائتلافهای زیستمحیطی جهانی، عملباوری اجتماعی دینی و گردهماییهای که به بدیلهای جهانیشدن میپردازد را دربر میگیرد. جهتگیری ایدئولوژیک آنها، طیف سیاسی کاملی از محافظهکاری بنیادگرایانه تا انقلابیگری افراطی را دربر میگیرد و با هیچیک از راهبردهای پرشمار موجود، پیوند ذاتی ندارد. درظاهر شکلهایی که چنین عملگرایی میتواند به خود بگیرد، رو به گسترش است و از رفتارهای مصرفی سیاسیشدهای چون تحریم گرفته تا اعتراض جمعی، کنش مستقیم و حتی مبارزۀ مسلحانه را دربر میگیرد.
بااینحال، عملباوری تراملّی نیز درست مانند انواع دیگر فعالیت عملباورانه در قالب چند الگوی رفتاری عام دستهبندی میشود. وجه مشترک عملباوری تراملّی با جنبشهای اجتماعی، بهعنوان نمودهای سازمانیافتۀ مقاومت، واکنششان به نیروهای اجتماعیِ محلی، ملی، منطقهای و جهانی و نیز واکنششان به ورزههای نهادی مورد قبول نیست. همزمان اقتصاد سیاسی گستردهتر سیمای جنبشهای اجتماعی تراملّی را تعیین و به حیطۀ عملشان ساختار یا حد و مرز میبخشد. برای مثال، روند جهانی کاهش انرژی و منابع طبیعی، ممکن است به گرایشی جهانی بهسوی کاهش استانداردهای حفاظت از محیطزیست بیانجامد. این امر بهنوبه خود، ممکن است عملباوری تراملّی پدید آورد؛ به این صورت که گروههای حامی محیطزیست، در اعتراض به پیامدهای زیستبومی با هم متحد شوند.
پویش مخالفت و اعتراض، هم فرآوردۀ نیروهای اجتماعی موجود است و هم فعالانه ورزههای نهادی آینده را شکل میدهد. نظر به سرشت نامنظم بسیج اجتماعی، افتوخیزهای ساختاری اقتصاد جهانی و فرازونشیبهای سیاسی، راهبردهای دولتی و فرادولتی، کنترل اجتماعی فعالیتهای عملباوران تراملّیتی با ضربآهنگی نامنظم، کم و زیاد میشوند. بااینحال، عملباوری تراملّی در هر لحظهای، توانشِ دادن وحدت و هماهنگی به کنشها را دارد و این خصلت عملباوری تراملّی را به یکی از کانونهای اصلی توجه مطالعة تغییرات اجتماعی بدل ساخته است.
برای مثال، ابرقدرتهای جهان، در دهة 1970، در واکنش به رکود جهانی در مناطق کمتر توسعهیافته، خطمشیهایی را اجرا کردند که هدفشان بازگرداندن نرخ رشد و سود پیشین، از رهگذر آزادسازی بیشتر و گستراندن نفوذ شرکتهای تراملّیتی در اقتصادهای درحالتوسعه بود. پافشاری بر موافقتنامههای تجارت آزاد، گشودن بازارهای جدید و گسترش سرمایهگذاری از سوی شمال، اثر زیانبخشی بر آسیبپذیرترین بخشهای جنوب، در حال توسعه گذاشت. این امر بهنوبه خود فقر، بیکاری و نابرابریهای اجتماعی را بهنحوی چشمگیر افزایش داد و ناگزیر، اعتراضهای زیاندیدگان را شدت بخشید.
اندکی بعد، تقاضاهای جنبشهای اجتماعی سازمانیافته، بیشتر به موجی از حمایت از تقاضای عدالت جهانی بدل شد. این جنبش که از ائتلافهای تراملّی سستبنیاد گروههای معترض زاده شد، رفتهرفته به پابرجاترین فریاد عدالتخواهی تحت لوای بسیج جهانی بدل شد. این جنبش عملباورانه و تراملّی، ترکیب اجتماعی متنوعی است از افراد بسیاری که فشار جهانیشدن نولیبرال را بر شانههای خود احساس میکنند، ازجمله کارکنان بخش عمومی، دهقانان، دانشجویان، اقلیتهای ملی سرکوبشده، زنان و حتی بخشهایی از طبقه متوسط که بهتازگی فقیر شدهاند.
از آنجا که رسانههای جهانی تحت سلطۀ نخبگان، میکوشیدند به جنبش عدالت اجتماعی تراملّی انگ «جهانهراسی[3]» بزنند، فعالان این جنبش، با زدن برچسب «جهانیشدن بدیل» به خود و نشاندادن اینکه هدف مبارزۀ جنبش، مقابله با نوع خاصی از جهانیشدن است، انعطافپذیریشان را اثبات کردند. آن نوع خاص جهانیشدن پروژهای نولیبرال است که در جهت تأمین منافع گروه خاصی از نخبگان ملی و تبانی با قدرتهای سلطهگر خارجی طراحی شده است.
عملباوران عدالت جهانی تراملّی، شعارهای جدید و انواع متفاوتی از اعتراض را پدید آوردند و از وجود فناوریهای ارتباطی جدید برای ساخت شبکههای روزبهروز پیچیدهترشونده و شبکههای رسانهای بدیل، بهره میبرند. با تحکیم «گردهمایی اجتماعی جهانی»[4] و با شعار وحدتبخش «جهانی دیگر امکانپذیر است»، بیشازپیش در معرض توجه قرار گرفتند. بخش مهمی از این کار بغرنج، عبارت بود از: رهبری اعتراضهایی برضد نسل جدیدی از برنامههای تجاری، برنامههایی که هدفشان استمراربخشیدن به خطمشیهای نولیبرال از رهگذر تقدیس آنها در قوانین تجارت بینالملل بود. «سازمان تجارت جهانی (دبلیو.تی.اُ)»[5] که در سال 1995 بهوجود آمد، بهترین نمونه این برنامههاست و اعتراضهای سال 1999 علیه این سازمان در شهر سیاتل، بهترین نمونه اعتراض مقاومت به آن است.
رویکردهای جامعهشناختی
پژوهشهای مشکلات اجتماعی برای فهم کامل پویش عملباوری تراملّی، باید با چالشهای نظری در باب مفهومپردازی جنبشهای اجتماعی در ارتباط با دولت-ملتها و نظم حقوقی تراملّیی که در درون اقتصاد سیاسی گستردهتر و روبهتکامل رشد مییابند، روبهرو شوند. تاکنون دو رویکرد روششناختی در باب عملباوری تراملّی این کار را کردهاند. برساختگرایی اجتماعی (که خاستگاههای سوژگانیترش را مرهون نظریه انتقادی انگزنی است)، تعاملگرایی نمادین و نظریه انتقادی پستمدرن بر «مدعیاتی» که عملباوران به هنگام «قالببندی»، مشکل اجتماعی فراگیری که آتش اعتراض آنها را شعلهور میسازد و نیروهای اجتماعی مختلفی که به چرخه حیات یا «فراز و فرود» فعالیتهای عملباورانۀ آنها شکل میدهند، تمرکز میکنند. در مقابل، رویکردهای ساختاری (که خاستگاههای ابژگانیترش را مرهون جامعهشناسی سیاسی است)، بسیج منابع و اقتصاد سیاسی بر روندهای ملی، منطقهای و جهانی تمرکز میکنند که بر شرایط اجتماعی و مادی، مناسبات سیاسی قدرت و نابرابریهای طبقاتی و اجتماعی تؤثیر میگذارند و جملگی آتش مقاومت در برابر توزیع کنونی ثروت و قدرت، نهادهای شایع کنترل اجتماعی و نظم قانونی تراملّی نوظهور را شعلهور میسازند.
کوششهای فروتنانه برای پیوندزدن این دو اردوگاه، اغلب بر سرشت ناموزون ظهور عملباوری تراملّی پای میفشارند (در برخی مناطق، عملباوری تراملّی تعیینکننده است، حال آنکه در مناطق دیگر، جنبشهای اجتماعی ملی همچنان غلبه دارند). از آنجا که این دیدگاه، هم ساختارهای فرصت سیاسی و هم فرایندهای قالبدهنده را مؤلفههای کلیدی بالقوۀ فعالیت تراملّی عملباورانه میانگارند، از رویکردی التقاطیتر حمایت میکند. یک رویکرد دیالکتیکی منسجمتر سرانجام خاستگاه عملباوری تراملّی را در اقتصاد سیاسی جهانی، منطق پویای جنبشهای اجتماعی و نقش روبهگسترش نظم حقوقی، بهعنوان میانجی مناسبات محلی، ملی و تراملّی قدرت میجوید.
ریچارد ای. دلو بوئنو[6]
و نیز ببینید: طرح درخواست عمومی؛ اقتصاد جهانی؛ جهانیشدن؛ جنبشهای اجتماعی؛ جنبش اجتماعی تراملّی
بیشتر بخوانید
Faist, Thomas. 2000. “Transnationalism in International Migration: Implications for the Study of Citizenship and Culture.” Ethnic and Racial Studies 23(2):80–89
Guarnizo, Luis E. 1997. “The Emergence of Transnational Social Formation and the Mirage of Return Migration among Dominican Transmigrants.” Identities 4(2):281–322
Itzigsohn, Jose. 2000. “Immigration and the Boundaries of Citizenship: The Institutions of Immigrants’ Political Transnationalism.” International Migration Review
34(4):1116–54
Levitt, Peggy and Mary Waters. 2003. Salsa and Ketchup: The Transnational Lives of the Second Generation. New York: Russell Sage
Owusu, Thomas. 2003. “Transnationalism among African Immigrants in North America: The Case of Ghanaians in Canada.” Journal of International Migration and Integration 4(3):395–413
Vertovec, Steven. 1999. “Conceiving and Researching
Transnationalism.” Ethnic and Racial Studies
22(3):447–62.
[1] transnational activism
[2] pan-indigenous movements
[3] globalphobia
[4] World Social Forum
[5] World Trade Organization (WTO)
[6] Richard A. Dello Buono