شیفت دوم
مفهوم شیفت دوم[1] نوعی از تقسیم نابرابر کار را توصیف میکند که در میان زوجهای دگرجنسخواه دودرآمده متداول است و بر اساس آن، زن افزون بر کار بامزدش، بخش اصلی کارهای خانگی بیمزد و نگهداری فرزندان را انجام میدهد. شیفت دوم که «روز مضاعف»[2] نیز خوانده میشود، نمایانگر یکی از اشکال مهم نابرابری جنسیتی است که تغییر در نقشهای جنسیتی آن را بهبار آورده است. در چهار دههٔ گذشته، بهرغم سیر صعودی مشارکت زنان در نیروی کار، مشارکت مردان در کارهای خانگی فقط اندکی افزایش یافته است. در نتیجه، مسئولیت سنگین زنان در مشاغل با درآمد و بیدرآمد، آنان را در معرض تضاد نقشها و گرانباری نقش قرار میدهد؛ تلاشهایشان برای داشتن اوقات فراغت را ناکام میگذارد و در دستمزدها و فرصتشان برای ارتقا در محیط کار تأثیر منفی میگذارد.
دانشمندان علوم اجتماعی تقسیم کار خانگی را از رهگذر مطالعات روزانهنویسی[3]، یعنی پیمایشهایی که از پاسخدهندگان میخواهند زمانی را که برای کارهای مختلف صرف میکنند برآورد کنند (که البته بهدلیل پاسخهای کاذب، دقت کمتری دارد) و همچنین میدان پژوهشی عمیق روابط مردان و زنان در زندگی روزمره، پژوهش کردهاند. باوجود حرکت فرهنگی بهسمت نقشهای جنسیتی برابریخواهانهتر در حوزۀ عمومی، پژوهشگران همداستاناند که نوعی «شکاف جنسیتی»[4] در خانه وجود دارد: بیشتر کارهای خانگی روزمره و نگهداری فرزندان همچنان در دستۀ کارهای زنانه گنجانده میشود. حتی اگرچه امروزه زنان ساعات کمتری را در هفته صرف کارهای خانگی بیمزد و نگهداری فرزندان میکنند، زمانی که آنان صرف این کارها میکنند هنوز دو یا سه برابر میانگین زمانی است که مردان برای این کارها میگذارند. افزونبراین، آن دسته از وظایف از قدیم «مردانه» (مانند کوتاهکردن چمنها یا بیرونبردن زبالهها) در خصوص زمان به مردان اختیار و آزادی بهمراتب بیشتری میدهد. وظایف «زنانهٔ» وقتگیری مانند نظافت، آشپزی، و نگهداری از کودکان غالباً فعالیتهایی تکراری و همزمان میطلبد. حتی زمانیکه زوجها به دیگران پول میدهند که کارهای خانهشان را انجام دهند، بیشتر زنان را برای انجام این کارها به خدمت میگیرند. بسیاری از مطالعات کمّی در اندازهگیری کارهای عاطفی[5] (رسیدگی به عواطف و احساسات دیگر اعضای خانواده) و «کار نادیدنی» برنامهریزی و سازماندهی فعالیتهای اعضای خانواده ناکام مانده است. پژوهشهای کیفی نشان داده است این قبیل مسئولیتهای بیمزد بهصورت نامتناسبی بر دوش زنان است.
الگوهای تقسیم کار خانگی نشان میدهد شیفت دوم بیش از همه در خانوادههای دگرجنسخواهی دیده میشود که سهم زنان در درآمد خانواده کم است؛ در چنین شرایطی زنان کار خانگی بیدرآمد خود را با حمایت مالی همسرانشان دادوستد میکنند. درآمد زنان که به درآمد همسرشان نزدیکتر میشود، شکاف جنسیتی در تقسیم کار خانگی هم کمتر میشود (زنان از کار خانگیشان کاستهاند و مردان بدان افزودهاند)، اما ناپدید نمیشود. شگفت آنکه پژوهشگران دریافتهاند در روابطی که مردان از زنان کمتر درآمد دارند، مردان در ازای حمایت مالی همسرانشان کار خانگی بیمزد بیشتری انجام نمیدهند. زمانیکه زنان تنها نانآور خانوادهاند، شوهرانشان ممکن است حتی از مردانی که از همسرشان بیشتر درمیآورند، کمتر کار خانگی کنند. برای توضیح این رخداد، باید دید آیا مرد خودخواسته به درآمد همسرش وابسته است یا ناخواسته. در مواردی که مردان خودخواسته به درآمد همسرشان وابستهاند، کار خانگیشان بیشتر از کار خانگی زنان است. اما، مردانی که ناخواسته بیکاری بلندمدتی را تجربه میکنند، چهبسا بسیار کمتر از همسرانشان در خانه کار کنند و زنان بهناچار کار خانگیشان را بیفزایند. هرچند پژوهشهای کمّی و کیفی اندکی در باب تقسیم کار خانگی میان زوجهای همجنسخواه صورت گرفته است، پژوهشگران دریافتهاند ترتیبات کاری میان آنها، خصوصاً در میان زنان همجنسخواه برابریخواهانهتر است.
وقتی پژوهشگران نژاد و قومیت زوجها را بررسی کردند، دریافتند مردانی که در محل زندگی اقلیتهای مهاجر ساکناند، بیشتر به دفاع از ترتیبهای جنسیتی پدرسالارانه گرایش دارند و کمتر از مردان ساکن در اجتماعات ناهمگن در کارهای خانگی بیمزد مشارکت دارند. در میان زوجهای دگرجنسخواه افریقایی-امریکایی، الگوی کلی آن است که زنان بیش از مردان کارهای خانگی بیمزد انجام میدهند، اما بااینحال شکاف جنسیتی کمتر است. احتمال آنکه زوجهای دودرآمدۀ افریقایی-امریکایی مسئولیتهای خانگی را بین هم تقسیم کنند، بیش از زوجهای سفیدپوست است. اصلیترین دلیل این مسئله آن است که مردان افریقایی-امریکایی بهطور میانگین زمان بیشتری را به وظایف خانگی اختصاص میدهند و طیف گستردهتری از این وظایف را نسبت به همتایان سفیدپوست خود بر عهده میگیرند. برخی از پژوهشهایی که در میان زوجهای دودرآمده چیکانو (مکزیکی-امریکایی) صورت گرفته است نیز الگوی مشابهی را در میان مردان انگلیسیتبار نشان میدهد. آنان هم بیش از مردان انگلیسیتبار اما کمتر از مردان افریقایی-امریکایی کارهای خانگی انجام میدهند.
صرفنظر از احتمال اثرگذاری ویژگیهای قومی و طبقاتی زوجها در ایدئولوژیهای جنسیتیشان، احتمال اینکه درآمد زوجهای دودرآمدۀ متعلق به گروههای اقلیت نزدیک به هم باشد و بنا بر ضرورتهای اقتصادی در خانه با هم همکاری بیشتری داشته باشند بیشتر است.
چرا شکاف جنسیتی در مشاغل خانگی استمرار دارد؟ مفروضات فرهنگی دربارهٔ جنسیت بیش از هر عامل دیگری اهمیت دارد. زمانیکه در سپهر عمومی مردان (از رهگذر درآمدشان) قدرت را در دست دارند، موفقیتشان در سپهر عمومی به قدرت در خانه بدل میشود. بسیاری از زنان با انجامدادن بیشتر کارهای خانگی و نگهداری از فرزندان، به جایگاه نانآوری همسرانشان ارج مینهند، حتی اگر خودشان هم خارج از خانه بهصورت تماموقت کار کنند. اما زمانیکه زنان در حوزۀ عمومی منزلت بالاتری دارند، الزاماً به این معنا نیست که در خانه قدرت و امتیازات بیشتری دارند. جایگاه بالاتر زنان چهبسا مسئولیتی انگاشته شود که نقش مردانهٔ سنتی همسرانشان را تضعیف میکند و نقش جنسیتی زوجها را به انحراف میکشاند. فقط زمانیکه مردان اهمیت سهم درآمدی همسرشان و منزلت شغلی آنان را ارزشمند بدانند، مشتاقانه سهم برابر یا بیشتری از کارهای خانگی را بر عهده میگیرند.
برساختههای اجتماعی در باب مردانگی هم مهم است. در فرهنگ بیشتر کشورهای غربی صنعتی، مردان غالباً مردانگی را با پرهیز از زنانگی محقق میسازند. مردان با پرهیز راهبردی از کارهای خانگی یا تنندادن به آنها میتوانند منزلت مردانۀ دگرجنسخواهانهشان را بازتولید و امتیازات و قدرت سنتیشان را در خانه حفظ کنند. در نتیجه، مردان ممکن است کار خانگی خود را در تقابل آشکار با کار خانگی زنان امری اختیاری نه اجباری تعریف کنند.
نزد زنان، نقشهای همسری و مادری بهلحاظ ایدئولوژیک گویای آن است که آنها چگونه باید عشق، توجه، و دغدغهشان را نسبت به دیگران نشان دهند. مراقبت و توجه به سنجهای بدل میشود برای ارزیابی ارزش اخلاقی زنانی که مادر، همسر، یا معشوقاند؛ در نتیجه زنانی که احساس میکنند زیر فشار شیفت دوم درآمدهاند و میخواهند از حجم کارهای خانگیشان بکاهند، با اتهاماتی چون سردمزاجی، رئیسمآبی، بیتوجهبودن، و بیعاطفگی روبهرو میشوند. وزن فرهنگی مادری بهحدی است که حتی در مطالعاتی که زمان صرفشده برای نگهداری از کودکان را در نظر نمیگیرد، حجم کارهای خانگی زنان هنگامیکه فرزندان در خانهاند (بدونتوجه به درآمد زن و مرد) بهمراتب از حجم کارهای خانگی مردان بیشتر میشود.
در مجموع، منافع و امتیازات شیفت دوم بیشتر از آنِ مردان و تعهدات آن بیشتر از آنِ زنان است. زنان بهطور میانگین هزینۀ بیشتری میدهند، زیرا کار بامزدشان کمتر با کار بیمزد خانگی مرد جبران میشود؛ در خانه مسئولیتهای بیشتری دارند و اوقات فراغت بیدردسر کمتری دارند.
و نیز ببینید: خانوادههای دودرآمده؛ شکاف جنسیتی؛ هویت و جامعهپذیری جنسیتی؛ نرخ مشارکت نیروی کار؛ تضاد نقشها؛ فشار نقش؛ جنسیتنگری.
بیشتر بخوانید
Bianchi, Suzanne M., Melissa A. Milkie, Liana C. Sayer, and John P. Robinson (2000). “Is Anyone Doing the Housework? Trends in the Gender Division of Household Labor”, Social Forces 79:191–228
Bittman, Michael, Paula England, Liana Sayer, Nancy
Folbre, and George Matheson (2003). “When Does Gender Trump Money? Bargaining and Time in Household Work”, American Journal of Sociology 109:186–214
Bittman, Michael and Judy Wajcman (2000). “The Rush Hour: The Character of Leisure Time and Gender Equity”, Social Forces 79:165–89
Deutsch, Francine. 1999. Halving It All. Cambridge, MA: Harvard University Press
Greenstein, Theodore N. (2000). “Economic Dependence, Gender, and the Division of Labor in the Home: A Replication and Extension”, Journal of Marriage and the Family 62:322–35
Hochschild, Arlie Russell with Anne Machung. [1989] (2003). The Second Shift: Working Parents and the Revolution at Home, New York: Penguin
Orbuch, Terri L. and Sandra L. Eyster (1997). “Division of Household Labor among Black Couples and White Couples”, Social Forces 76:301–32
Schneider, Barbara and Linda J. Waite, eds. (2005). Being Together, Working Apart: Dual-Career Families and the Work-Life Balance, New York: Cambridge University Press
Tichenor, Veronica Jaris (2005). Earning More and Getting Less: Why Successful Wives Can’t Buy Equality, New Brunswick, NJ: Rutgers University Press
[1] second shift
[2] double day
[3] diary study
[4] gender lag
[5] emotion work