شرکتهای خوشهای
شرکت خوشهای[1] شرکتی است که در انواع بهظاهر نامرتبطی از کسبوکار فعالیت میکند. دو ویژگی اساسی معرف شرکتی خوشهای است. نخست آنکه شرکت خوشهای بر گسترهای از فعالیتهای صنعتی گوناگون که نیازمند مهارتهای مدیریتی متفاوتی است، نظارت میکند. دوم آنکه شرکت خوشهای فعالیتهایش را اساساً از رهگذر ادغام[2] و تملک[3] بیرونی متنوع میسازد نه توسعهای درونی.
سه نوع از شرکتهای خوشهای یا ادغامهای تنوعبخش وجود دارد: 1- ادغامهای محصولگستر[4] که خطوط تولید شرکتها را گسترش میدهد؛ 2- گسترش جغرافیایی بازارها که نتیجۀ آن دستیابی به عرصههای جغرافیایی ناهمپوشان است؛ و 3- ادغامهای خوشهای محض که کسبوکارهای نامربوطی را به یکدیگر پیوند میدهد. انگیزههای معمول در ادغام خوشهای عبارت است از همافزایی مالی، محرکهای مالیاتی، و مدیریتی.
ادغامهای خوشهای، در دهۀ 1960، بهدلیل نرخ پایین بهره و شرایط مطلوب اقتصادی رواج بسیار داشت. شرکتهای کوچک یا متوسط که چندان به رشد و افزایش سودآوری امید نداشت، تصمیم به ایجاد تنوع و تغییر در جهت صنایع امیدواربخشتر گرفت. این شرکتها برای خرید کسبوکارهایی خارج از حوزۀ علاقه سنتیشان، وامهایی با بهرۀ کم گرفتند. تازمانیکه سود شرکت خوشهای از بهرۀ وامها بیشتر بود، بازگشت کل سرمایۀ شرکت خوشهای روندی روبهرشد داشت. اما در عمل، بخش زیادی از این رشد وهم و خیال بود و با بالارفتن نرخ بهرۀ بانکی، سود از میان رفت. طی این موج ادغام، تقریباً نیمی از شرکتهایی که خوشهای درنظر گرفته میشد، بر صنایع نظامی و هوافضا استوار بود.
در سال 1968، کنگرۀ ایالات متحده با وضع خطمشیهای پادتراستی و وضع قوانین مالیاتی تنبیهی و کمرشکن، بر ضد شرکتهای خوشهای اقدام کرد. این عوامل و نیز کاهش ارزش سهام این شرکتها پایانی بود بر میل گذرا به شرکتهای خوشهای. بهدلیل ناکامی بسیاری از ادغامهای خوشهای، مدیران هم تمرکز خود را بهجای تنوعبخشیدن به فعالیتها، بر توانمندی اصلی و محوری شرکتشان معطوف کردند.
استدلالهای گوناگونی در رد و دفاع از تنوعی که رهاورد شرکتهای خوشهای است صورت گرفته است. مدافعان استدلال میکنند شکل سازمانی شرکت خوشهای تخصیص سرمایه را بهشیوهای کارآمدتر ممکن میسازد. منافع بالقوۀ دیگر این سیستم عبارت است از تثبیت درآمدها، مزیت دامنه[5] برای هزینه و درآمد، فشار مالیاتی کمتر، بهاشتراکگذاشتن «بهترین ورزههای» مدیریتی و نظارت و کنترل بهتر بر خرج سرمایه. استدلالهای مخالف تنوع عبارت است از یارانهایکردن سراسر خطوط تولید، سرمایهگذاری گزاف در پروژههایی خاص که معلول گردش پول اضافی است و بیاستفادهماندن ظرفیت وامگیری، و تضاد منافع میان حوزههای گوناگون فعالیت.
یکی از مسائل مهم آن است که آیا شرکتهای خوشهای ارزشزایند یا ارزشزدا. هرچند شواهد ضد و نقیض است، پژوهشها حکایت از آن دارد که تنوع فعالیت در بیشتر موارد چیزی به ارزش شرکت نمیافزاید. این یعنی شرکتهای ادغامشده ارزشی کمتر از مجموع ارزش بخشهای منفرد خود دارند؛ برای نمونه، مطالعات تجربی دربارۀ شرکتهای خوشهای مالی از وجود تنزیل مالی که معلول تنوع فعالیتهاست خبر میدهد. بنابراین، میتوان گفت تأثیر گستردگی فعالیتها عمدتاً ارزشزداست. بااینحال، بهنظر میرسد منافع تنوع جغرافیایی فعالیتها بر هزینههایش میچربد و به افزایش ارزش میانجامد.
امروزه، از جمله شرکتهای خوشهای بزرگ میتوان به این موارد اشاره کرد: «تایم وارنر»[6]، «ایتیاندتی»[7]، «جنرال الکتریک»، «نیوز کورپوریشن»[8] و شرکت «والت دیسنی»[9] در ایالات متحده، «سونی» و «میتسوبیشی» در ژاپن، و «زیمنس» و آگِ[10] در آلمان. برای نمونه، تایم وارنر شرکتی پیشرو در حوزۀ رسانه و سرگرمی است که کسبوکارش حوزههایی چون خدمات تعاملی، سیستمهای کابلی، سرگرمیهای سینمایی، شبکههای تلویزیونی و نشر را دربر میگیرد.
و نیز ببینید: بازسازی اقتصادی؛ اقتصاد جهانی؛ جهانیشدن؛ شرکتهای چندملیتی.
بیشتر بخوانید
Weston, J. Fred, Mark L. Mitchell, and J. Harold Mulherin (2004). Takeovers, Restructuring, and Corporate Governance, 4th ed. Upper Saddle River, NJ: Pearson Prentice Hall
[1] conglomerate
[2] merger
[3] acquisition
[4] product extension mergers
[5] economies of scope
[6] Time Warner
[7] AT&T
[8] News Corporation
[9] Walt Disney
[10] AG