زندانها و خشونت
زندانها و خشونت[1]، خشونت در زندان، زمانی رخ میدهد که زندانیان یا کارکنان زندان، به استفاده از نیروی فیزیکی در برابر تخلف از قوانین زندان و/یا حقوق جزا تهدیدکرده یا آنرا اعمال کنند. خشونت در زندان، شامل استفاده معمول از زور توسط مأموران زندان در واکنش به تخلف از قوانین یا رفتارهای اخلالگر زندانیان نمیشود، اگرچه مأموران زندان، گاهی «جوش میآورند» و زندانیانی را که از پیروی از قوانین سر باز میزنند یا مأموران را تهدید میکنند، کتک میزنند. خشونت زندانی ممکن است با استفاده از سلاح همراه باشد. در زندانهای مردان با حداکثر امنیت، کتککاری نادر است. زندانیان مدام چاقوهایی خانگی (که «دشنه»[2] یا «تیزی»[3] نامیده میشوند) میسازند یا سایر اشیاء، مانند دسته جارو را به شکل سلاح برای حفاظت شخصی در میآورند. زنان زندانی نیز مانند مردان دعوا میکنند، اما استفاده از سلاح در بین آنها کمتر است.
خشونت زندانی ممکن است بهطور طبیعی امری معمول یا غیرمعمول باشد. خشونت معمول در بین زندانیان، در نتیجه جدال بر سر مواد مخدر، رابطه جنسی یا بدهیهای ناشی از شرطبندی رخ میدهد. دارودستههای زندان، اغلب بهدلیل رقابت بر سر کنترل توزیع غیرقانونی مواد مخدر در زندان درگیر میشوند. تنش نژادی یا قومیتی، بیشتر به خشونت گروهی شامل تجاوز جنسی و قتل منجر میشود. زندانیانی که قربانیان تجاوز جنسی میشوند، اغلب در «حبس حفاظتی»[4] قرار میگیرند تا از صدمات بیشتر جلوگیری شود. متجاوزان جنسی، بهویژه افرادی که کودکان را قربانی میکنند، اغلب قربانیان خشونت سایر زندانیان هستند. خبررسان زندان یا «مخبر» نیز ممکن است نیازمند حبس حفاظتی باشد تا از صدمهدیدنش اجتناب شود. خشونت غیرمعمول، مثل شورشها که نوعی از خشونت جمعی هستند، بهندرت اتفاق میافتند؛ اما در زمان رخدادن، نتیجه آن جراحاتی جدی است که بسیاری از آنها کشنده هستند. مأموران زندان، زمانی که با تهدیدهای جدی علیه ایمنی و امنیت زندان مواجه میشوند، این اجازه را دارند تا از ابزارهای مختص شرایط استثنائی، همانند خشونت مهلک استفاده کنند.
دلایل خشونت در زندان، به منشأ آن وابسته است. شورشها اغلب در دورههای زمانی، تغییرات اجتماعی سریع و درنتیجه بالارفتن انتظارهای زندانیانی که خواهان شرایط زندان بهتر و افزایش حقوق زندانیان هستند، رخ میدهند. خشونت معمول زندانی علیه زندانی، بهدلیل بیگانگی (بیقدرتی)، جامعهپذیری زندان[5] (انطباق با خردهفرهنگ زندان) و ازدحام جمعیت زندانیان اتفاق میافتد. در دهة 1960 و در طول دورهای که تنش نژادی افزایش یافت، دارودستههای زندان بهعنوان سازمانهای دفاع از خود شکل گرفتند. اصلاحات قضایی و گسترش حقوق زندانیان در دهة 1970، مدیریت زندان را سختتر کرد. شکست متولیان زندان در انطباق با این تغییرات، خلأ قدرتی ایجاد کرد که دارودستههای آن زندان، خیلی زود آنرا پرکردند. باندهای خشونتآمیز زندان، مانند مافیای مکزیکی و انجمن برادری آریان در این دوره، بهتدریج بر زندگی در زندان چیره شدند.
میزان خشونت در زندان، در سالهای اخیر، کاهش یافته است. افزایش حرفهایگری در مدیریت زندانها، در این کاهش نقش داشته است، چنانکه مدیریت واحد، مدیران ارائه خدمات به زندانیان و مشاوران تأدیب را برای نظارت مستقیم بر زندانیان بهکار گرفتند. بهعلاوه، توسعه زندانها، ازدحام جمعیت را کاهشداده و تصمیمات دادگاهی دیگر به مأموران تأدیب اجازه نمیدهد که سرپرستان زندانیان برای حفظ نظم از طریق تهدید و خشونت تکیه کنند. مأموران تأدیب که از زور (نیرو) مفرط استفاده میکنند، اکنون در معرض تخطی از حقوق مدنی یک زندانی قرار دارند. درنتیجه، زندانها خطمشیهای استفاده از زور را تهیه کردهاند که استفاده از زور، توسط مأموران زندان را ممنوع میکند.
متیو سیلبرمن[6]
و نیز ببینید: زندان؛ زندان و جرمشناسی از سوی محکومان سابق؛ زندانها و دارودستهها؛ زندانها و سرریزشدن آنها؛ زنها و شورشها
بیشتر بخوانید:
Crouch, Ben M. and James W. Marquart. 1989. An Appeal to Justice: Litigated Reform of Texas Prisons. Austin TX: University of Texas Press
Levinson, Robert B. 1999. Unit Management in Prisons and Jails. Lanham, MD: American Correctional Association
Silberman, Matthew. 1995. A World of Violence: Corrections in America. Belmont, CA: Wadsworth
Useem, Bert and Peter Kimball. 1989. States of Siege: U.S. Prison Riots, 1971–1986. New York: Oxford University Press
[1] . Prisons, Violence
[2] .shivs
[3] . shank
[4] . protective custody
[5] . prisonization
[6] . Matthew Silberman