روسپیگری
روسپیگری[1] که بهعنوان قدیمیترین حرفۀ جهان شناخته میشود، در همه کشورها و فرهنگها وجود دارد و به قدمت تاریخ ثبت شده است. روسپیگری متشکل از مبادله سکس یا نزدیکی جنسی مردان یا زنان در برابر پول یا منابعی از قبیل غذا، سرپناه یا پوشاک است. روسپیگری میتواند به شکل روسپیگری خیابانی، روسپیگری تلفنی، توریسم جنسی و مجموعهای از شکلهای دیگر باشد. روسپیها مشتریان را در گوشههای خیابان وسوسه میکنند یا خدمات جنسی را محل سکونت مشتریان، در اتاقهای هتل یا در فاحشهخانهها ارائه میکنند. شکلی جدید و رو به رشد از روسپیگری، شامل خدمات جنسی در کشورهای درحالتوسعه برای گردشگران ثروتمند از کشورهای توسعهیافته است.
دیدگاههای فمنیستها، دربارۀ روسپیگری از آنجا که اغلب روسپیها زن هستند، روسپیگری موضوعی بسیار مناقشهبرانگیز در اندیشه و کنشگری فمنیسم است. در کل، چهار اردوگاه از فمینستها وجود دارد که دیدگاههای محکمی دربارة روسپیگری بیان کردهاند. اردوگاه نخست، متشکل از «فمنیسیتهای ضدسکس» از قبیل آندرا دورکین[2] و کاترین مککینون[3] است. مدافعان این رویکرد، مدعی هستند که معنای اصلی سکس، سلطه مردانه است و اینکه ماهیت روسپیگری، شامل قدرت مرد و انقیاد زن است. به گفته دورکین و مککینون، عمل سکس که توسط مردان و برای برتریجویی آنها ایجاد شده است، زنان را به ابژۀ محض تبدیل میکند.
اردوگاه دوم، متشکل از فمنیستهای «طرفدار سکس»، ضدروسپیگری هستند و اعتقاد دارند که روسپیگری کنترل زنان در اعمال جنسی و توانایی تجربه نزدیکی جنسی خارج از این کار را به یغما میبرد. فروش اعمال جنسی و تصورات امیال جنسی، منجر به یک زندگی سکسی و عاطفی بیخاصیت میشود که زنان را از توانایی برای تجربه سکس، به شیوهای غیرابزاری محکوم میکند.
اردوگاه سوم، متشکل از فمنیستهای رومانتیسیت است که معتقدند، روسپیگری، سکس مثبت بر اساس عشق را تباه و تضعیف میکند. از نظر آنها، روسپیگری آنتیتز سکس مثبت است؛ زیرا سکس تنها باید با عشق، نزدیکی و احساس تداعی شود. فمینستهایی همانند کاتلین بری[4]، معتقدند که سکس مثبت میتواند فقط از طریق اعتماد و اشتراک ظاهر شود و نه پول و قرارداد. روسپیگری، خشونت علیه زنان را برمیانگیزد و بنابراین تجربیات سکسی مثبت را به خطر میاندازد و همانند یک ویروس، جامعه را آلوده میکند؛ بنابراین، آنها مدافع پاکسازی جامعه از طریق منسوخکردن روسپیگری هستند.
اردوگاه پنجم، متشکل از «فمنیستهای آزادیخواه» است که اعتقاد دارند که این زنان هستند که کنترل کامل را در روسپیگری در اختیار دارند. این واقعیت که مردان باید بهوسیله پول توجه زنان را خریداری کنند، نوعی اعتراف به ضعف آنهاست و نه نشانۀ قدرتشان. از نظر آنها، روسپیگری منابع قدرت زنان است و ریشه سرکوب آنها.
فمنیستهای اردوگاه پنجم، با رویکرد آزادیخواهی اختلافنظر دارند. آنها معتقدند که روسپیها کنترل مردسالارانه بر سکسوالیته زنان را تضعیف میکنند و از طریق روسپیگری، موجب تخریب جنسی میشوند. بهنظر آنها، دولت بدنهای زنان را بهوسیله مجرمانهکردن سکس، بدون خلاقیت و محدودکردن دسترسی به کنترل تولید و سقط جنین، قاعدهمند و مجازات میکند. روسپیگری از محلهای منازعه است که در اینجا زنان خیلی بیش از آنکه ابژههای جنسی منفعل باشند، عاملیت جنسی را به نمایش میگذارند و نظم جنسی موجود را به چالش میکشند.
سیاستهای دولت
در کل، درحالحاضر، چهار نوع سیاست رسمی دربارة روسپیگری وجود دارد.
امریکا به استثناء ایالت نوادا، «سیاست منعگرا»[5] را دنبال میکند که خریدوفروش خدمات جنسی را غیرقانونی اعلام کرده است. به اعتقاد برخی فمنیستها در این نظام، متولیان قانون روسپیها را هدف میگیرند بهجای اینکه به افرادی توجه کنند که از درآمد آنها سود میبرند و از نظر اخلاقی، زنانی را که روسپیگری را برگزیدهاند، محکوم میکند. طبق دیدگاه این فمنیستها، غیرقانونیبودن، سبب زیرزمینیشدن روسپیگری میشود و موجب شده تا روسپیان بهطور کامل به دلالهای محبت و افسران پلیس متکی باشند.
یک «سیاست تنظیمی» در کشورهایی از قبیل آلمان، هلند و سنگال وجود دارد. این کشورها، روسپیگری را از طریق ثبتنام آنها، جمعآوری مالیات و آزمایشهای بدنی منظم، قانونی و منظم کردهاند. بر اساس قانون، روسپیان باید نزد پلیس ثبت شوند و باید برای بیماریهایی که از طریق رابطۀ جنسی منتقل میشود (اس.تی.دیها)، بهطور مرتب آزمایش بدهند و اگر از این وظایف غفلت کنند، مجازات میشوند. برخی از زنان، بهدلیل ننگی که این اقدام برایشان به دنبال دارد، از ثبتنام خودداری میکنند.
برخی کشورهای اروپایی، نظیر سوئد، انگلستان و فرانسه از «سیاست الغاءگرا»[6] پیروی میکنند. این سیاست، تنظیم روسپیان توسط دولت را نفی میکند، اما آنرا درگیرشدن طرفهای سوم، همانند فاحشهخانهها و یا دلالهای محبت، در روسپیگری را غیرقانونی اعلام کرده است. طبقه این دیدگاه، تنظیم مقررات برای روسپیان توسط دولت را غیراخلاقی میداند و آنها را به منزلۀ قربانیان، دشواری اجتماعی و اقتصادی به رسمیت میشناسد. از طریق غیرقانونی اعلامکردن طرفهای سوم، این دیدگاه سیاست جلوگیری از روسپیگری را دنبال میکند، اما خود روسپیان را تحت تعقیب قرار نمیدهد؛ زیرا آنها را قربانی میداند.
سیاست چهارم که کشورهای نیوساوت ولز، استرالیا و نیوزیلند آنرا دنبال میکنند، قانونیکردن روسپیگری و آزادسازی کامل آن است. این سیاست «جرمزدایی»، تصدیق میکند که زنان دارای حق تعیین زندگی خود و انتخاب حرفۀ خود هستند. بسیاری از سازمانها، بهطور کامل حمایت خود را از این سیاست و نیز حفاظت از حقوق روسپیان اعلام کردهاند و بر این باورند که جرمانگاری روسپیگری، میداند فقط به استثمار، خشونت و آزار منجر میشود. تنها در صورتی که قانون حقوق اجتماعی و قانونی روسپیان را به رسمیت بشناسد، امکان توقف استثمار و قاچاق زنان فراهم میشود.
روسپیگری در اروپای غربی
روسپیگری در بیشتر اروپای غربی قانونی است، گرچه بیشتر کشورها محدودیتهایی علیه روسپیگری خیابانی و فاحشهخانهها اعمال کردهاند. در آلمان، صدها هزار زن روسی و اکراینی، کارگران جنسی در آژانسهای اسکورت، آپارتمانها، خانهها یا باشگاهها، همانند باشگاههای سونا، خدمات ماساژ و میکدهها هستند. درآمد آنها، مشمول مالیات است و آزادانه میتوانند خدمات خود را در رسانههای همگانی تبلیغ کنند. گرچه قانون، روسپیان را به آزمایش بدنی ملزم نکرده است، اما بسیاری از فاحشهخانهها آنها را به چنین عملی وادار میکنند.
در کل در غرب اروپا، زنان از آفریقا، آسیا، امریکا جنوبی، ایران و حوزه دریای کارائیب قاچاق میشوند. برای نمونه، در ایتالیا 60درصد از کل روسپیان از نیجریه قاچاق شدهاند؛ زنان ایرانی، 10 تا 15درصد روسپیان را در بلژیک، هلند و ایتالیا تشکیل میدهند. در آمستردام، گرچه روسپیان غیراروپایی بدون والدین، به شکل غیرقانونی اقامت دارند، زنان خارجی تقریباً 90درصد روسپیانی را تشکیل میدهند که در ویترینهای ناحیه نور قرمز به نمایش درمیآیند. گرچه این قانون، آشکارا اعمال نمیشود، هدف آن تأمین اقتصادی روسپیان هلند است.
روسپیگری در امریکا
بهجز در ایالت نوادا، روسپیگری در امریکا غیرقانونی است. در 12 بخش نوادا، بیش از 30 فاحشهخانه مجاز وجود دارد و آزمایشهای بدنی الزامی برای همة روسپیان ثبتشده است. بهرغم سیاست منعگرا، روسپیگری در بقیه امریکا رواج دارد. روسپیان ممکن است به تنهایی کار کنند یا توسط دلالها کنترل شوند یا اینکه به آژانسهای اسکورت مرتبط باشند. یکی از علتهای رایج روسپیگری، اعتیاد به مواد مخدر است. روسپیان اسکورت، به منزله سرگرمکننده، تغییر قیافه میدهند یا اینکه زن میزبان را در آژانسهای اسکورت، میکدهها، دفاتر مشتومال و اتاقهای ماساژ همراهی میکنند. یکی از منابع بهنسبت جدید روسپیان در امریکا، زنان خارجی هستند که همهساله از سرتاسر جهان به این کشور قاچاق میشوند. برآورد میشود که 20درصد از بیش از یک میلیون نفری که در سرتاسر جهان قاچاق میشوند، برای کار در فاحشهخانهها به امریکا آورده میشوند.
روسپیگری در کشورهای درحالتوسعه
بسیاری از روسپیان در کشورهای درحالتوسعه، این حرفه را برای حمایت از فرزندانشان، خواهربرادرها و والدین یا بهدلیل طلاق یا راندهشدن از سوی خانواده برگزیده اند، حتی برخی کودکان توسط والدین فقیر برای روسپیگری فروخته میشوند. در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، دختران نوجوان بین ده تا 16 سال، مشتریان زیادی دارند. بسیاری از این کشورها، هم منبع و هم مقصد قاچاق زنان هستند. برای مثال، امکان دارد زنان از میانمار، لائوس، کامبوج و چین به بانکوک تایلند؛ از نپال به شرق و جنوب آسیا و خلیج فارس و از تایلند و چین به آفریقای جنوبی قاچاق شوند.
از آنجا که روسپیگری در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه غیرقانونی است، در فاحشهخانههای مخفیانه، از قبیل سالنهای ماساژ، میکدههای زنان میزبان، میکدههای کارائوکه، باشگاههای شبانه یا چایخانهها روی میدهد. روسپیان در معرض آزار پلیس، حبس و ابتلاء به اچ.آی.وی قرار دارند. استفاده از کاندوم بهدلیل هنجارهای اخلاقی، نگرانیهای مالی و سلسلهمراتب قدرت بین کارگران جنسی و مشتریان منسجم نیست. درحالیکه برنامههای جلوگیری از اچ.آی.وی در کشورهایی نظیر تایلند و اوگاندا بسیار موفق بودهاند، بیشتر کشورهای درحالتوسعه، بهدلیل ماهیت پنهانی کار جنسی و اجبارهای سیاسی، شاهد افزایش سرایت اچ.آی.وی/ایدز هستند.
تیانتین ژنگ[7] و نیز ببینید: نظریه فمنیستی؛ روسپیگری کودکان؛ قاچاق جنسی
بیشتر بخوانید:
Chapkis, Wendy. 1997. Live Sex Acts: Women Performing Erotic Labor. New York: Routledge
Perkins, Roberta. 1991. Working Girls: Prostitutes, Their Life and Social Control. Canberra, Australia: Australian Institute of Criminology
Ringdal, Nils Johan. 2005. Love for Sale: A World History of Prostitution. Reprinted ed. New York: Grove
Thorbeck, Susanne and Bandana Pattanaik, eds. 2003. Prostitution in a Global Context: Changing Patterns
[1] . Prostitution
[2] . Andrea Dworkin
[3] . Catharine MacKinnon
[4] . Kathleen Barry
[5] . prohibitionist
[6] . abolitionist
[7] . Tiantian Zheng