رشد جمعیتی صفر
مفهوم رشد جمعیتی صفر[1] (زد.پی.جی)، که نخستین بار توسط کینگزلی دیویس[3] (1908-1997) بهکار برده شد، شرایطی است که طی آن تعداد کودکان متولدشده، به اضافه تعداد کسانی که به داخل مهاجرت می کنند، با تعداد مردمی که می میرند، به اضافه تعداد مردمی که به خارج مهاجرت می کنند برابر است. تحت این شرایط، جمعیت نه توسعه می یابد و نه کم میشود. برای سادگی ولو با دقت کمتر می توان برای محاسبه رشد جمعیتی صفر، نرخ کل باروری برابر با 2.1 یا کمتر را ملاک قرار داد. با این حال، نرخ کل باروری یا تعداد کودکانی که یک زن در طول زندگی خود دارد، فقط یک شاخص رشد جمعیت است. جمعیت شناسان، محیط زیست گرایان و بوم شناسان اغلب برای اجتناب از شرایط مسئله ساز ناشی از افزایش کنترل نشده جمعیت جهان، از قبیل آلودگی، خشکسالی و قحطی، از سیاست هایی حمایت می کنند که رشد جمعیت صفر را در سطح جهانی تقویت می کند.
بسیاری از ملل صنعتی و پساصنعتی به دلیل پایینبودن میزان زادوولد و مرگومیر با افزایش تدریجی جمعیت شان روبهرو هستند. در همان زمان، کشورهای کمترتوسعهیافته میزان زیاد زادوولد و مرگ را تجربه می کنند و جمعیت شان سریعتر از ظرفیت محصولات غذایی و آبی شان افزایش می یابد. برای مثال چین، که جمعیت آن در سال 2006 بیش از 1.3 میلیارد نفر برآود شده است، سیاست هایی را به نفع خانوادههای تکفرزندی با هدف نهایی کاهش اساسی جمعیت در پیش گرفت.
در طی انقلاب صنعتی، دوره تغییرات بزرگ اقتصادی و اجتماعی در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19، توماس مالتوس اقتصاددان، پیش بینی کرد که جمعیت سریعتر از ظرفیت محصولات غذایی رشد میکند، در نتیجه منجر به قحطی، جنگ و بیماری فراگیر میشود؛ همان طور که خود طبیعت جمعیت اضافی را برای رسیدن به تعداد پایدار از بین می برد. پل الریشِ نومالتوسگرا، نشان داد که رشد جمعیتی صفر می تواند منجر به نوعی بلای زیست محیطی شود که احتمالاً علت آن کنترل جمعیت کنترلنشده است.
شناخته شده ترین سازمانی که سیاستهایی را ترویج میکند که حامی کنترل جمعیت با رشد صفر جمعیت است، پیوند جمعیت[4] نام دارد که با نام رشد جمیعتی صفر در سال 1968 پایهگذاری شد. هدف این سازمان کاهش نرخ زادوولد از طریق آموزش جمعیت کشورهای کمترتوسعهیافته است، درحالیکه بهطور همزمان زمینه توانمندی و ارائه اطلاعات تنظیم خانواده برای زنان آن کشورها را فراهم می سازد.
با وجود این، رشد جمعیتی صفر یک رویکرد پذیرفتهشده جهانی برای کنترل جمعیت نیست. کاهش شدید نرخ زادوولد برای رسیدن به رشد جمعیتی صفر می تواند منجر به افزایش تعداد نامتناسبی از شهروندان سالخورده شود. اقتصاددانان و دیگر محققان معتقدند که وضعیت رشد جمعیتی صفر می تواند منجر به اقتصاد راکد و نیز بهطور نامطلوبی نسبت کمی از شاغلان برای اعضای وابسته جمعیت شود. علاوه بر این، جمعیت شناسان معتقدند که توسعه اقتصادی مداوم در کشورهای کمترتوسعهیافته و بهبود مداوم در پایگاه اجتماعی زنان سراسر جهان به رشد کندتر جمعیت جهان منجر می شود، روندی که هماکنون در شرف وقوع است. برای مثال، افزایش نرخ جمعیت جهان، از رقم 2.04 درصد در اواخر دهه 1960 به 1.24 درصد در سال 2000 کاهش یافته است.
همچنین نگاه کنید به: نرخ تولد؛ رشد جمعیت؛ نرخ کل باروری.
منابع برای مطالعه بیشتر:
Birdsall, Nancy, Allen C. Kelley, and Steven W. Sindig, eds. 2003. Population Matters: Demographic Change, Economic Growth, and Poverty in the Developing World
New ed. New York: Oxford University Press. Ehrlich, Paul R. and Anne Ehrlich. 1991. The Population Explosion. New York: Simon & Schuster
[1]. Zero Population Growth
[2]. Heather M. Griffiths
[3]. Kingsley Davis
[4]. Population Connection