رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج

  رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج[1]  به ارتباط جنسی پیش از ازدواج زنان و مردان دگرجنس‌گرا اشاره دارد. بسیاری از دانشوران مختصاتی از تغییر نگرش‌ها و رفتارهای مرتبط با رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج ترسیم کرده‌اند تا ارتباط میان این مسئله و مشکلات اجتماعی‌ای مانند طلاق و گسترش بیماری‌های آمیزشی واگیردار را بکاوند. نظر به ارتباط دوسویهٔ رفتار جنسی و دیگر وجوه مهم جامعه هر جامعه‌ای برای مردان و زنان مجرد دربارهٔ رفتار جنسی مجاز رهنمون‌هایی دارد. انگاشت‌ها دربارهٔ تماس جنسی پذیرفتنی از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق می‌کند. نگرش‌ها و رفتارهای مرتبط با رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج نیز بسته به نژاد، طبقهٔ اجتماعی، جنسیت، دین، سن، و دورهٔ تاریخی متفاوت است. پیش از قرن بیستم، در بسیاری از جوامع غربی، رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج برای جامعه پذیرفتنی نبود. هم اجتماعات و هم خانواده‌ها بر رفتار جنسی اشخاص مجرد نظارت می‌کردند تا مطمئن شوند فرزند نامشروعی زاده نمی‌شود. بسیاری از ادیان افزون بر توجه عملی به جلوگیری از بارداری، تعامل جنسی میان زنان و مردان مجرد را سختگیرانه تنظیم می‌کردند. در اواخر سدهٔ ۱۹20، به‌رغم آنکه دین سازمان‌یافته همچنان تأثیرگذار بود، رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج از یک پدیدهٔ نابهنجار به یک هنجار بدل شد. 

در ایالات متحدهٔ امریکا، در سراسر سدهٔ بیستم در خصوص رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج مقررات مختلفی برای زنان و مردان وجود داشت. در نیمهٔ نخست سدهٔ بیستم، وضع آرمانی برای زنان و مردان این بود که تا زمان ازدواج رابطهٔ جنسی نداشته باشند. بااین‌حال، مردان آزادی بیشتری برای زیرپاگذاشتن مقررات جامعه داشتند؛ در نتیجه، مردان آزاد بودند با روسپیان یا دیگر زنان بدنام روابط جنسی داشته باشند. از سوی دیگر، جامعه از زنان انتظار داشت تا شب ازدواج باکره بمانند، وگرنه آبرو و فرصت ازدواج‌کردنشان به‌خطر می‌افتاد. این استاندارد جنسی دوگانه بر رفتار جنسی مردان و زنان مجرد حاکم بود و در تمایل جنسی و اینکه با چه کسی رابطهٔ جنسی داشته باشند و در رابطهٔ جنسی با دیگری چه نقشی ایفا کنند تأثیر داشت. معمولاً مردان با آغازگری دست‌درازی‌های جنسی[2] نقش مهاجم و زنان با تصمیم‌گیری دربارهٔ میزان پیشروی در یک مواجههٔ جنسی نقش «دروازه‌بان» را ایفا می‌کردند.

با گذشت زمان، نگرش‌ها و رفتارهای مرتبط با رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج دستخوش تغییر شد. این تغییرات رهاورد تغییرات دیگر در جامعه است. در دههٔ 1920، قرار عاشقانه[3] جای دورهٔ آشنایی سنتی به‌عنوان ابزار اصلی تعامل مردان و زنان جوان با یکدیگر را گرفت. قرار عاشقانه، برخلاف دورهٔ آشنایی سنتی، در سپهر عمومی و به‌دور از نظارت خانواده صورت می‌گرفت. این تغییر همراه با افزایش شمار جوانانی که به شهرها و دانشگاه‌ها می‌رفتند، زمینه را برای فعالیت جنسی پیش از ازدواج آماده‌تر کرد. هنجارهای جنسی در دورهٔ قرارهای عاشقانه عبارت بود از بوسیدن، بوسیدن گردن، نوازش؛ بااین‌حال، آمیزش دهانی و نزدیکی همچنان ممنوع بود. به‌رغم این استانداردها، گزارش‌های آلفرد کینسی[4] در اواسط قرن بیستم دربارهٔ رفتار جنسی زنان و مردان امریکایی‌ها را بهت‌زده کرد، زیرا حاکی از آن بود که بسیاری به این آرمان وفادار نیستند. اگرچه مطالعهٔ کینسی گویا و رسا نبود، داده‌های وی نشان می‌داد بیش از نیمی از زنان، پیش از ازدواج، بکارت خود را از دست داده بودند.

  دهه‌های بعد، مهم‌ترین دگرگونی نگرش‌ها و رفتارهای جنسی پیش از ازدواج را به‌ویژه برای زنان در پی داشت. برخی از این تغییرات در دههٔ 1960 و 1970 به‌دست فعالان حقوق زنان که خواستار برابری با مردان در تمام حوزه‌های زندگی از جمله رابطهٔ جنسی بودند پدید آمد. در این دوره، افزایش دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری از جمله «قرص ضدبارداری» آمیزش جنسی منهای خطر بارداری را ممکن ساخت. این پیشرفت فنّاورانه تغییراتی را که پیش‌تر آغاز شده بود تقویت کرد و سبب شد آمیزش نه‌فقط برای تولیدمثل بلکه برای لذت هم باشد. در نتیجهٔ این انقلاب جنسی، نگرش‌ها نسبت به رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج تغییر کرد. فرهنگ جوانان آرمان پاکدامنی پیش از ازدواج را رد کرد. در این زمان، رابطهٔ جنسی خارج از ازدواج روزبه‌روز پذیرفتنی‌تر شد.

همراه با این دگرگونی، نگرش تغییراتی در رفتار جنسی پیش از ازدواج نیز رخ داد. مطالعهٔ کلاسیک مارتین کی. وایت[5] در سال 1990 میزان رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج را در میان سه نسل از زنان بررسید و دریافت رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج در سراسر سدهٔ 20 روزبه‌روز متداول‌تر شده است. نزدیک به یک‌چهارم زنانی که بین سال‌های 1925 و 1944 ازدواج کردند، نیمی از زنانی که بین سال‌های 1945 و 1964 متأهل شدند، و نزدیک سه‌چهارم زنانی که بعد از انقلاب جنسی، یعنی بین سال‌های 1965 و 1984، ازدواج کردند، رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج را تجربه کرده بودند. نظر به اینکه بیشتر زنان این سه نسل تنها با همسر آینده‌شان نزدیکی کرده بودند، وایت این تغییرات را بیشتر نوعی «انقلاب صمیمیت»[6] می‌انگاشت تا انقلابی جنسی. وایت خاطرنشان کرد رابطهٔ جنسی با کسی غیر از همسر آینده، در طول زمان به‌طرز چشمگیری روبه افزایش بود: یک‌سوم زنان دستهٔ سوم رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج را تجربه کرده بودند.

  با آغاز سدهٔ 21، رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج برای مردان و زنان به هنجار بدل شد؛ به‌استثنای افرادی که بسیار دیندار بودند. درحال‌حاضر، دوران مجردی جوانان طولانی‌تر از پیش است و میانگین سنی برای ازدواج اول در زنان 25 سال است و در مردان 27 سال. اگرچه مردان و زنان ممکن است ازدواج را به تأخیر بیندازند، اغلبشان فعالیت جنسی‌شان را از نوجوانی آغاز می‌کنند (میانگین سنی برای نخستین نزدیکی 17 سال است). اکنون، مدت فعالیت جنسی مجردان طولانی‌تر شده است و در نتیجه جوانان این نسل در طول زندگی‌شان شریک‌های جنسی بیشتری پیدا می‌کنند تا جوانان نسل‌های گذشته. به‌رغم طولانی‌ترشدن رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج، بافت روابط جنسی برخلاف تصور اغلب مردم از روابط منحصر به ازدواج به‌سوی روابط «بی‌بندوبارانه» تغییر نکرده است. بیشتر امریکایی‌ها رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج را فقط در چهارچوب رابطه‌ای متعهدانه و رضایت‌مندانه میان دو شخص بالغ می‌پذیرند. اگرچه رابطهٔ جنسی پیش از ازدواج روز‌به‌روز رواج بیشتری می‌یابد، هنوز تفاوت‌های مهمی در نحوهٔ ارزیابی رفتار جنسی زنان و مردان وجود دارد. مردان مجرد در قیاس با زنان همچنان با آزادی بیشتر و در شرایط متنوعی که هیچ خطری برای آبرویشان ندارد فعالیت جنسی دارند. استاندارد دوگانهٔ جنسی حاکم بر نیمهٔ اول سدهٔ بیستم در عصر کنونی شاید کم‌رنگ شده باشد، اما ناپدید نشده است.

و نیز ببینید: هم‌خانگی؛ پیشگیری از بارداری؛ رابطهٔ جنسی برون‌ازدواجی؛ بیماری‌های آمیزشی واگیردار.

 منابع برای مطالعهٔ بیشتر:

Reiss, Ira L. (1960). Premarital Sexual Standards in America: A Sociological Investigation of the Relative Social and Cultural Integration of American Sexual Standards. Glencoe, IL: Free Press

Rubin, Lillian. (1990). Erotic Wars: What Happened to the Sexual Revolution? New York: Farrar, Straus & Giroux

Whyte, Martin K. (1990). Dating, Mating, and Marriage, New York: Aldine de Gruyter

Widner, Eric D., Judith Treas, and Robert Newcomb. (1998). “Attitudes toward Nonmarital Sex in 24 Countries”, Journal of Sex Research 35: 349-58

 [1] premarital sex

 [2] sexual advances

[3] dating

[4] Alfred Kinsey

[5] Martin K. Whyte

 [6] intimacy revolution

 

 

  

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید