جرمشناسی فرهنگی
جرمشناسی فرهنگی[1]، نظریههای فرهنگ، خردهفرهنگ و جرایم را با هم ترکیب میکند. این حوزه مطالعه جرم، مبتنی بر ترکیبی از نظریهها و رویکردهای روششناختی کلاسیک و معاصر است. بدینمنظور، جرمشناسی فرهنگی، رویکردی کلنگرانه به مطالعه جرم در پیش میگیرد که علاوه بر اینکه سبب میشود تا از برساخت اجتماعی جرم آگاه شویم، همچنین بتوانیم تقاطعهای خردهفرهنگ، فرهنگ عامهپسند، سیاست و نهادهایی را نیز مطالعه کنیم که در آنجا معناها دربارة جرم و مجرمان، شکل گرفته و تولید میشود.
بنابراین، یکی از بخشهای جرمشناسی فرهنگی، بر برساخت خردهفرهنگهای جنایی، مقولههای رفتار جنایی و راهبردهای کنترل جرم بهوسیله نمایشهای رسانهای و نحوه تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر تمرکز میکند. تحلیلگران اعتقاد دارند که رسانهها نقش مهمی را در شکلدهی و نه خلق ادراکات مشترک از جرم و مجرمان ایفا میکنند. تداوم فرایند انتشار تصویر و اطلاعات معنایی را دربارة جرم و مجرمان، خلق و بهطور مداوم روایتهایی را دربارة خردهفرهنگهای غیرقانونی، جرم و مجرمان را دوباره ابداع و تقویت میکند و از این طریق، هویت را درون موقعیت نمایشهای رسانهای تثبیت میکند.
این بدان معنی نیست که در نتیجة توجه رسانهها به خردهفرهنگها و جرایم خاص، جرم مد شده است، بلکه، رسانهها نقش مهمی را در شکلدادن به این موضوع دارند که کدامیک از جرایم و رفتار کجروانه شناخته شده و با جمعیتهای خاصی تداعی میشوند. یکی از موضوعات مورد توجه این است که فرهنگ عامهپسند تا چه میزان این بازنماییها را اقتباس میکند. این فرهنگ عامهپسند است -توسط رسانهها شکل میگیرد و نه خلق میشود- که بر برساخت هویتهای جنایی و برعکس تأثیر میگذارد. این اثر متقابل، معنایی را دربارة جرم و کجروی برمیسازد؛ بنابراین، جرم شناسان فرهنگی، این اثر متقابل را برای درک اینکه چگونه این معناهای موقعیتمند خردهفرهنگهای گروهها تکامل پیدا میکند و نیز اینکه این فرایند، چگونه هدایتگر مباحث دربارة مقولههای کجروانه و مجرمانه و راهبردهای کنترل است، تحلیل میکنند.
قدرت تأثیرگذار رسانهها و فرهنگ عامهپسند، به توانایی آنها برای شکلدهی و تأثیر سبکهای جرم محدود نیست. جرمشناسان فرهنگی نیز رسانهها را به منزله چیزهایی با گرایش سیاسی تلقی میکنند که رویکردهای نخبگان را از طریق کلیشههایی دربارة گروههای حاشیهای ترویج میکنند. جرمشناسان فرهنگی، به گزینش سبکهای خردهفرهنگی خاص که باید جنایی شوند، اشاره میکنند؛ گرچه ویژگیهای رفتاری این گروهها اغلب تفاوت چشمگیری از جنبشها و کنشهای خردهفرهنگی دیگر ندارد. نهادهایی که به منزله کارآفرینان اخلاق عمل کرده، کنترل اجتماعی را میانجیگری میکنند و بنابراین به کنترل برخی گروهها نسبت به گروههای دیگر علاقمندند.
درنتیجه رسانهها ادراکاتی مشترک دربارة همبرهای مجرمان و نهادهای کنترل تولید مینمایند. راهبردهای کنترل جرم، محصول فرهنگی اشباعشده از رسانههاست که تحت تأثیر نمایشهای گزینشی از کجروی، جرم و مجرمان قرار دارد. درنتیجه، جرمشناسان فرهنگی، بر این موضوع تمرکز میکنند که رسانهها و فرهنگ عامهپسند، چگونه فرهنگ جرم را شکل میدهد و این موضوع در مقابل، چگونه بر فرهنگ پلیسیسازی و راهبردهای پلیسیسازی تأثیر میگذارد.
تی. پاتریک استابلین[2]
و نیز ببینید: جرم؛ کجروی؛ رسانه جمعی؛ بدنمایی نژادی؛ نظریۀ انتخاب عقلانی؛ سپر بلاکردن؛ پیشگویی خودتحققبخش؛ نظریۀ برساختگرایی اجتماعی؛ فرضیۀ خردهفرهنگ خشونت
بیشتر بخوانید:
Ferrell, Jeff. 1999. “Cultural Criminology.” Annual Review of Sociology 25:395–418
Ferrell, Jeff and Clinton R. Sanders, eds. 1995. Cultural Criminology. Boston: Northeastern University Press
Presdee, Mike. 2000. Cultural Criminology and the Carnival of Crime. New York: Routledge
[1] . Cultural Criminology
[2] . T. Patrick Stablein