جریان نفوذ و مسئله تخریب و تحریف روایات راهبردی هویتی
حسین تدین عضو پژوهشکده فرهنگ پژوهشگاهمقام معظم رهبری معتقدند جهاد تبیین و جهاد روایت یکی از ویژگیهای بارز حضرت زینب(س) است چرا که ایشان فرصت ندادند روایت دشمن از حادثه روز عاشورا غالب شود، بلکه کاری کردند که روایت ایشان از این حادثه بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. معظم له ضمن این نگاه فرمودند: « این (جهاد روایت و تبیین) همان حرفی است که بنده همیشه میگویم: شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر حادثه دفاع مقدّس را روایت نکنید، دشمن روایت میکند، هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید [آن هم]۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثه تسخیر لانهی جاسوسی را روایت نکنید -که متأسّفانه نکردیم- دشمن روایت میکند و کرده؛ دشمن روایت کرده، با روایتهای دروغ. این کاری است که ما باید انجام بدهیم؛ وظیفه جوانهای ما است.» (بیانات در دیدار پرستاران و خانواده شهدای سلامت، 21/9/1400)
دشمنان انقلاب اسلامی در جنگ نرم به دنبال تحریف روایات راهبردی کشورمان هستند. جنگ نرم یکی از منابع نفوذ است.( ,Nye2008) یکی از مهمترین مسائل امروز عالم رسانه روایت و روایتگری است، آن هم بهخاطر جنگ روایتی است که در عالم وجود دارد. یک مؤسسه آمریکایی در اینباره میگوید ما در این قرن وارد جنگ روایت میشویم و هر کس بتواند روایت خودش را از پدیدهها در آن روز حاکم کند، آن روز حاکم است. (خجسته، 1400) باید بدانیم که انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، تسخیر لانه جاسوسی و ... روایات راهبردی نظام جمهوری اسلامی هستند که هدف اصلی دشمنان این نظام در عرصه نفوذ فرهنگی و سیاسی ، تحریف و تغییر این روایات است و ابزار اصلی آنها نیز برای این کار نفوذ دیجیتالی است. دیجیتالی شدن را باید به عنوان یک ابزار و بخشی از بافت در نظر گرفت، اما عامل تعیین کننده ، روایات راهبردی است. در ادامه ضمن تبیین روایات راهبردی اشارهای هم به نقش نفوذ دیجیتالی خواهیم داشت.
روایات راهبردی
روایت عبارت است از «توالی از رویدادها که توسط یک خط داستانی به هم گره خوردهاند» و محصولی اجتماعی است که در یک بافت اجتماعی تولید میشود. روایتها در نحوه تفکر انسانها نقش اساسی دارند. آنها برای مردم مهم هستند چرا که به مثابه ابزار سازماندهی مفهومی عمل میکنند که به افراد امکان میدهند یکدیگر را در یک زمینه خاص درک کنند. اهمیت روایات در حوزههای متعددی از جمله علوم سیاسی، روانشناسی، مردم شناسی و جامعه شناسی به رسمیت شناخته شده است. روایتهای راهبردی به عنوان «وسیلهای برای بازیگران سیاسی جهت ساختن معنای مشترک گذشته، حال و آینده سیاست به منظور شکل دادن به رفتار بازیگران دیگر» تعریف میشود. (Roselle,2017)
روایت راهبردی قدرت نرم در قرن بیست و یکم است. یک روایت راهبردی به دنبال پیشبینی رویدادها نیست، بلکه به دنبال متقاعد کردن دیگران است تا به گونهای عمل کنند که داستان مسیر دلخواه خود را طی کند. (Graaf et ,al2015) مسیر دلخواه همان منافع ملی است و قاعدتا کشورهای استکبارگر منافع ملی خود را در نفوذ و تخریب و تحریف روایتهای راهبردی کشورهای هدف تعریف میکنند.
هنگام تجزیه و تحلیل و ساختن روایتهای راهبردی، باید بین سه سطح تجزیه و تحلیل تمایز قائل شویم:
روایات سیستمی: روایات سیستمی مربوط به نظام بینالملل است و بیان میکند که چگونه یک بازیگر سیاسی پنداشت خود از نظم بینالمللی را درک میکند. (Miskimmon et al,2018) به عبارتی چگونگی ساختار نظم بینالمللی، بازیگران و نحوه عملکرد سیستم را توصیف میکند. برای مثال، روایتی از جنگ سرد حاکی از یک نظم بینالمللی دوقطبی است که با درگیری بین دو قدرت رقیب مشخص شده است. (Roselle,2017) تروریسم نیز یک روایت سیستمی است. روایت جنگ علیه تروریسم، دولتها را به عنوان محافظت از افراد در برابر بازیگران غیردولتی که به عنوان تروریست شناخته میشوند، در نبرد برای امنیت تعیین میکند. روایت جنگ علیه تروریسم ممکن است سیاستگذاری را محدود کند اگر برای مثال، یک بازیگر سیاسی توسط دیگران در جهان به عنوان تروریست تعریف شود. (Roselle et al,2014) و همچنین روایت تقابل «اسلام و استکبار» (بیانیه گام دوم،1397) نیز یک روایت سیستمی دیگر است که جمهوری اسلامی ایران آن را هدایت و رهبری میکند.
روایات هویتی: روایات هویتی داستان یک بازیگر وکنشگر سیاسی، ارزشها، شخصیت و اهداف آن را بیان میکند. (Miskimmon et al,2018) روایتهای هویتی بیان میکنند که داستان دولت یا ملت چیست، چه ارزشها و اهدافی دارد. نمونههایی از روایتهای هویتی شامل آمریکا به عنوان صلح طلب و متعهد تاریخی به آزادی و دموکراسی (در ایالات متحده) و آمریکا به عنوان قلدر جهانی (در سایر نقاط جهان) است. (Roselle et al,2014) انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، مبارزه با استکبار جهانی( ذیل این روایت؛ آمریکا به عنوان شیطان بزرگ و تسخیر لانه جاسوسی قرار دارد) ولایت فقیه، حضرت امام(ره) و حتی به نوعی شهید سردار سلیمانی ( البته بعد از شهادت ایشان که مقام معظم رهبری از عنوان مکتب سلیمانی استفاده کردند و حرکتهای ملی و بین المللی که بواسطه شهادت ایشان صورت گرفته است.) از نمونههای روایات راهبردی هویتی کشورمان هستند که جریان نفوذ در پی تخریب و تحریف این روایات راهبردی هویتی هستند.
روایات سیاستی: مشخص میکند که چرا یک سیاست مورد نیاز است و چگونه اجرا خواهد شد. این شامل روایتهایی است که به دنبال متقاعد کردن مردم برای حمایت از یک سیاست یا اقدام خاص است. معمولاً روایتهای سیاستی، حداقل به طور ضمنی، به روایتهای هویتی و سیستمی اشاره میکنند تا سیاست را در چارچوبی تنظیم کنند که مشروعیت آن را افزایش دهد. (Roselle,2017) به عبارتی روایات سیاستی، اقدامات دولتی را در یک زمینه تنظیم میکنند، با توضیح اینکه بازیگران مهم چه کسانی هستند، تضاد یا مسئله چیست و چگونه یک اقدام خاص، مسئله اساسی را حل میکند. مشروعیت سیاست حکم میکند که سیاستها برای نخبگان سیاسی و مردم، در داخل و خارج از کشور توضیح داده شوند، و این توضیح باید نشان دهد که سیاست درست یا خوب است، و میتوان به آن دست یافت. نمونه بارز این نوع روایت در کشورمان، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
مهم است که بدانیم این انواع مختلف روایتهای راهبردی میتوانند یکدیگر را تکمیل یا تضعیف کنند. زمانی که انسجام در این سه نوع روایت وجود داشته باشد، شانس اقناع بیشتر میشود. به عنوان مثال، اگر به نظر میرسد سیاستی با روایتهای هویتی یک دولت مطابقت نداشته باشد، ممکن است در نتیجه حمایت از آن سیاست آسیب ببیند. علاوه بر این، اقدامات انجام شده توسط یک دولت میتواند روایتهای گستردهتری را تضعیف کند که هدف آنها حمایت از اهداف بلندمدت در مورد ایجاد درک مشترک از نحوه عملکرد سیستم بینالمللی است.
روایات ممکن است در متون مدون شوند، مانند بیان شدن در راهبردهای امنیت ملی، ولیکن از طریق تجربیات و رویدادهای تاریخی پدیدار میشوند. روایات راهبردی در داخل برای تقویت مشروعیت و حمایت داخلی و در خارج برای تعریف نقش بازیگر، تعریف ماهیت سیستم و چالشهای پیش رو عمل میکنند. اگرچه ابزارها، روایتهای راهبردی و نیز آنچه را که رهبران در مورد آنها میتوانند بگویند و انجام دهند محدود میکنند، ولیکن به غیر از این نیز روایتها مبتنی بر یک تجربه تاریخی ملی یا فرهنگی هستند، بنابراین چنین نیست که یک رهبر بتواند یک روایت راهبردی را از پشت کوه قاف بسازد. علاوه بر این، اثربخشی روایتهای راهبردی رابطهای است و به تفسیر و پاسخ بازیگران دیگر بستگی دارد. اگر برای دیگران بیهوده به نظر برسد، حتی داشتن یک روایت قوی درباره سرنوشت ملی شما فایدهای ندارد، چرا که تنها از طریق واکنش مخاطبان قدرت میگیرد.
تحلیل شکلگیری، طرحریزی و دریافت روایتهای راهبردی بسیار مهم است. روایتهای راهبردی شکل میگیرند (اغلب توسط یک حزب حاکم، یک دولت و یا یک رهبر ). سپس از طریق سخنرانی رهبران و از طریق گزارشهای خبری، دیپلماسی فرهنگی، با برگزاری رویدادهای ورزشی، و راههای دیگر برای برقراری ارتباط با هویت و آرزوهای ملتها، طرحریزی میشوند. و اساساً، روایتها توسط مخاطبان داخلی و خارجی دریافت و تفسیر میشوند. (Miskimmon et al,2018)
تمرکز بر روایات راهبردی دسترسی و درک بسیار گستردهتری از نحوه کارکرد قدرت و نفوذ در روابط بینالملل ارائه میدهد. آنها یک جزء حیاتی از چگونگی تلاش دولتها برای ایجاد و حفظ نفوذ در جهان اطراف هستند. (Antoniades,2010) به طور خلاصه، روایت راهبردی چارچوبی برای ارائه این درک است که، بازیگران سیاست خارجی چگونه به دنبال شکل دادن به زمینی هستند که نفوذ در آن اتفاق میافتد. روایت راهبردی به آن بازیگران اجازه میدهد تا بفهمند چگونه میتوانند نفوذ متقاعدکننده طولانیمدت روی دیگران ایجاد کنند و به بازیگران شخص ثالث تأثیر بگذارند. (Miskimmon et al,2018)
نفوذ دیجیتالی
اهمیت درک روایتهای راهبردی به عنوان ساخته شدن متقابل در زیست بوم ارتباطی جدید ما از اهمیت بیشتری برخوردار است. وسایل ارتباطی جدید و توانایی بیشتر مردم در سراسر جهان برای دسترسی به این فناوریهای ارتباطی جدید، جریان نفوذ را امروز شکل میدهد. نخبگان، قدرت نسبی بر اطلاعات را از دست دادهاند، امروزه همه بازیگران سیاسی از جمله افراد، دولتها، سازمانهای غیردولتی، هستههای تروریستی و سازمانهای بینالمللی و... به فناوریهای ارتباطی دسترسی داشته و مخاطبان زیادی را در اختیار دارند. هرگز احساسی قویتر از اهمیت ارتباطات و ارتباطات نادرست در روابط ملل وجود نداشته است. این اهمیت با دیجیتالی شدن حوزه عمومی تقویت شد. دیجیتال زمین و بازی را مختل کرده است. به میدانی که سیاست در آن بازی میکند نگاه کنید. دیجیتال باعث میشود زیرساخت ارتباطات در امور بینالملل شکننده به نظر برسد. دیجیتال با توزیع مجدد قدرت بین انواع مختلف بازیگران، بازی را برهم زده است. ظهور القاعده و سپس داعش و همچنین جریانهای جنایتکار مختلف، دولتها را به دنبال «برنده شدن» در «جنگ» یا «نبرد» روایتها با دشمن فعلی برانگیخته است. به هر حال، دولتها باید روایتهای منسجمی از هویت و آرمانهای ملی خود داشته باشند. عصر اختلال، فناوریهای جدید را به ارمغان می آورد، نه اهداف جدید.
نفوذ دیجیتالی به عنوان تأثیر کلی ابزارهای دیجیتال بر روی عملکرد جریان نفوذ تعریف میشود. این شامل یک بعد کارکردی (استفاده از ابزارهای دیجیتال در فعالیتهای نفوذی)، بعد هنجاری (نحوه تاثیر ارزشهای جامعه دیجیتال بر رویه جریان نفوذ)، بعد تحلیلی (استفاده از ابزار دیجیتال برای ارزیابی فعالیتهای جریان نفوذ) و بعد نهادی (چگونه ابزارهای دیجیتال بر عملکرد نهادها و سازمانهای مسئول جریان نفوذ تأثیر گذاشته است.) است.
رسانههای اجتماعی به عنوان یکی از حوزههای نفوذ دیجیتالی، نقشی محوری در به راه انداختن تخریب و تحریف روایتها و به نوعی جنگ روایتها ایفا میکنند. نقش رسانههای اجتماعی در تغییر شکل درگیری در قرن بیست و یکم غیر قابل انکار است. رسانههای اجتماعی یک نهاد مهم است که شیوه جنگ، پوشش و مصرف را متحول کرده است. جنگ مدرن، جنگ روایتها و رسانههای اجتماعی میدان نبرد است. تفاوت اصلی جنگ سنتی و جنگ روایی مدرن در این است که میدان نبرد در جنگ سنتی فقط در دسترس مبارزان بود و جنگ بین ارتشهای دو کشور در میگرفت. ولیکن، میدان نبرد جنگ روایتها شبکههای اجتماعی است که تقریباً برای همه قابل دسترسی است و این جنگ به مبارزان محدود نمیشود. دسترسی رسانههای اجتماعی به تعداد زیادی از مخاطبان، جنگ روایتها را برای جریان نفوذ محبوبتر کرده است. اکنون جنگها در سکوی رسانههای اجتماعی است و گلولههای مجازی در قالب یک روایت خاص شلیک میشوند و برای اصابت به هدف از طریق شبکههای اجتماعی مهیا میشوند.
اگر بخواهیم در این جنگ روایتها پیروز شویم و «محاصره تبلیغاتی» (بیانیه گام دوم،1397) را بشکنیم، تنها راه باور کردن و معتقد شدن به این جنگ و محاصره است. رهبر معظم انقلاب به اهمیت و ضرورت این باور چنین اشاره میفرمایند: «من در یک جمله ساده و کوتاه عرض کنم که یک ملت، با نیروی ایمان و اعتقادش مبارزه میکند. اصلاً مبارزه و جنگیدن و مقاومت کردن، با ایمان است، نه با دست و چشم و بدن. دست و چشم و بدن ابزار است. یک آدم سالم و قوی، یک تیراندازماهر و آگاه به همه فنون جنگی را در نظر بگیرید که به جنگیدن ایمان ندارد. یک نفر ناوارد را هم در نظر بگیرید که بلد نیست چگونه تفنگ را به دستش بگیرد؛ اما معتقد است که باید با چنگ و دندان جنگید. این دو نفر، کدامشان بهتر میجنگند؟ آن که جنگیدن بلد است، اما معتقد نیست، نمیجنگد! درست است که بلد است، اما بلدیِ خودش را به کار نمیاندازد. یکی هم هست که جنگیدن بلد نیست، اما معتقد است که باید جنگید. لذا با چنگ و دندان میجنگد و جنگیدن را در اسرع وقت یاد میگیرد. مگر بسیجیهای ما چه کار کردند؟ بسیجیهای ما مگر دورههای آنچنانی دیده بودند؟ دورههای بیست روزه، دورههای چهل و پنج روزه، دورههای دوماهه و سهماهه دیدند؛ اما دیدید در میدان جنگ چه کردند. چرا؟ چون معتقد بودند که باید دفاع کرد و جنگید.»( بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 15/2/72)
منابع
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار پرستاران و خانواده شهدای سلامت، 1400/9/21
- بیانیه گام دوم، 1397
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 1372/2/15
- خجسته، حسن (1400)، متن مصاحبه در سایت موسسه نشر آثار مقام معظم رهبری به نشانی:
https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=49194
- Antoniades, Andreas. A. Miskimmon, and B. O’Loughlin. “Great Power Politics and Strategic Narratives”. (2010). Working Paper. Centre for Global Political Economy, University of Sussex. Available at: http://sro.sussex.ac.uk/12302/
- Graaf, Beatrice De. George Dimitriu. Jens Ringsmose(2015). Strategic Narratives, Public Opinion and War: Winning domestic support for the Afghan War. Routledge
- Miskimmon, A., O'Loughlin, B., O'Loughlin, B., Roselle, L., & Roselle, L. (2018). Strategic Narrative: 21st Century Diplomatic Statecraft. Available at: https://revistadigital.sre.gob.mx/images/stories/numeros/n113/miskimmonoloughlinrosellei.pdf
- Nye, Joseph S.(2008). “The Powers to Lead”. Oxford University Press.
- Roselle, Laura J. Alister Miskimmon and Ben O’Loughlin (2014). “Strategic narrative: A new means to understand soft power”. Media, War & Conflict 2014, Vol. 7(1) 70–84. SAGE
- Roselle, Laura J. (2017). “PUBLIC DIPLOMACYANDSTRATEGIC NARRATIVES”. In CAN PUBLIC DIPLOMACY SURVIVE Edited by Shawn Powers and Markos Kounalakis. the U.S. Advisory Commission on Public Diplomacy (ACPD)