نشست های تخصصی
بازنمایی ایران و ایرانیان در فرهنگ یونانی
١٥ آبان ١٣٩٥

بازنمایی ایران و ایرانیان در فرهنگ یونانی

نشست تخصصی «بازنمایی ایران و ایرانیان در فرهنگ یونانی» روز ‏ شنبه 24 مهر با حضور دکتر محمدحسین مظفری در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.در ابتدای این نشست، ...

بیشتر
نشانه‌خوانی آثار دکتر موسوی‌لر
١٢ آبان ١٣٩٥

نشانه‌خوانی آثار دکتر موسوی‌لر

دکتر اشرف السادات موسوی لر:  «طراح باید پیام خود را در قالب طراحی نشان به مخاطب منتقل کند»نشست تخصصی «نشانه‌خوانی آثار دکتر موسوی‌لر»، نهم شهریور ماه 95 با حضور دکتر ...

بیشتر
نظریه ارتباطات متعالیه (ارتباطات در حکمت متعالیه صدرالمتالهین)
١٧ مهر ١٣٩٥

نظریه ارتباطات متعالیه (ارتباطات در حکمت متعالیه صدرالمتالهین)

ششمین نشست از سلسله نشست‌های ارتباطات صدرایی با عنوان «نظریه ارتباطات متعالیه (ارتباطات در حکمت متعالیه صدرالمتالهین)» روز ‏سه‏‌شنبه 9 شهریور با حضور دکتر سیدمحمدعلی غمامی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر ...

بیشتر
رهیافت‌های ممکن پردازش فلسفه ارتباطات انسانی از منظر صدرا
٢٠ شهريور ١٣٩٥

رهیافت‌های ممکن پردازش فلسفه ارتباطات انسانی از منظر صدرا

پنجمین نشست از سلسله نشست‌های ارتباطات صدرایی با عنوان «رهیافت‏‌های ممکن پردازش فلسفه ارتباطات انسانی از منظر صدرا » روز ‏سه‏‌شنبه ۱۲ مرداد با حضور دکتر محسن بدره در پژوهشگاه ...

بیشتر
نقد مکتب مبادله معنا از دیدگاه حکمت صدرایی
١٣ مرداد ١٣٩٥

نقد مکتب مبادله معنا از دیدگاه حکمت صدرایی

چهارمین نشست از سلسله نشست‌های ارتباطات صدرایی با عنوان «نقد مکتب مبادله معنا از دیدگاه حکمت صدرایی» روز ‏سه‏شنبه 29 تیر با حضور دکتر سارا طالبی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر ...

بیشتر
نقد و بررسی کتاب «شبیه‏‌های شاد ؛درآمدی بر تعزیه و تعزیه‌‏های طنز مذهبی» و نمایش بخش‌‏هایی از فیلم شبیه‏‌شاد «باغبان»
٠٦ مرداد ١٣٩٥

نقد و بررسی کتاب «شبیه‏‌های شاد ؛درآمدی بر تعزیه و تعزیه‌‏های طنز مذهبی» و نمایش بخش‌‏هایی از فیلم شبیه‏‌شاد «باغبان»

نشست تخصصی نقد و بررسی کتاب «شبیه‏‌های شاد؛ درآمدی بر تعزیه و تعزیه‏‌های طنز مذهبی» و نمایش بخش‌‏هایی از فیلم شبیه‌‏شاد «باغبان»، روز چهارشنبه 29/2/95 با حضور آقایان: غلامرضا کارگر ...

بیشتر
مباني انسان‏شناسي نظريه ارتباطي صدرايي
٠٢ تير ١٣٩٥

مباني انسان‏شناسي نظريه ارتباطي صدرايي

سخنران: مهدی ناجی تاریخ برگزاری: ۱۱ خرداد ۹۵

بیشتر
«چگونگي بهره‏ گيري مطلوب از رسانه‏ ها و ابزارهاي نوين ارتباطي براي جامعه اسلامي ايران»
٠٢ تير ١٣٩٥

«چگونگي بهره‏ گيري مطلوب از رسانه‏ ها و ابزارهاي نوين ارتباطي براي جامعه اسلامي ايران»

سخنران: دکتر اعظم ملایی تاریخ برگزاری: ۲۹ اردیبهشت ۹۵

بیشتر
حکمت صدرایی، فلسفه ارتباطات معاصر؛ غفلت‏ زدایی، غفلت‏ زایی
٠٢ تير ١٣٩٥

حکمت صدرایی، فلسفه ارتباطات معاصر؛ غفلت‏ زدایی، غفلت‏ زایی

سخنران: دکتر ظهیر احمدی تاریخ برگزاری: ۲۸ اردیبهشت ۹۵

بیشتر
عرضه نظریه گفتمان بر فلسفه صدرا   (مطالعه تطبیقی نظریه گفتمان با مبانی حکمت صدرایی)
١٧ خرداد ١٣٩٥

عرضه نظریه گفتمان بر فلسفه صدرا (مطالعه تطبیقی نظریه گفتمان با مبانی حکمت صدرایی)

نخستین نشست از سلسله نشست‌های ارتباطات صدرایی با عنوان «عرضه نظریه گفتمان بر فلسفه صدرا (مطالعه تطبیقی نظریه گفتمان با مبانی حکمت صدرایی)» روز ‏سه‌شنبه 21 اردیبهشت با حضور میثم قمشیان در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

بیشتر
دومین گردهمایی اسفار مجازی؛ ‌ارتباطات صدرایی
١٧ خرداد ١٣٩٥

دومین گردهمایی اسفار مجازی؛ ‌ارتباطات صدرایی

دومین گردهمایی «اسفار مجازی؛ ‌ارتباطات صدرایی» روز دوشنبه 16 شهریور 94 با حضور حجت‏ الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا و حجت‌‏الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

بیشتر
نقشه نفوذ شبکه ماهواره‏ای جِم (GEM) با موضوع سبک زندگی ایرانی - اسلامی
١٧ خرداد ١٣٩٥

نقشه نفوذ شبکه ماهواره‏ای جِم (GEM) با موضوع سبک زندگی ایرانی - اسلامی

نشست تخصصی «نقشه نفوذ شبکه ماهواره‏ای جِم (GEM) با موضوع سبک زندگی ایرانی - اسلامی» روز یک‏شنبه 27دی 94 با حضور دکتر جعفر عبدالملکی و حامد معینی ‏پناهدر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

بیشتر
«کاربرد علوم شناختی در مطالعات ارتباطات اجتماعی»
١٧ خرداد ١٣٩٥

«کاربرد علوم شناختی در مطالعات ارتباطات اجتماعی»

نشست تخصصی «کاربرد علوم شناختی در مطالعات ارتباطات اجتماعی» روز ‏یک‏شنبه16 اسفند با حضور دکتر سعید ستایشی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

بیشتر
بررسی زمينه‌ها، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در کشورهای حوزۀ تمدنی مشترک
١٥ شهريور ١٣٩٤

بررسی زمينه‌ها، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در کشورهای حوزۀ تمدنی مشترک

نشست تخصصی ارائه ‏یافته‏‌های پژوهش «بررسي زمينه‌ها، موانع و راهکارهاي گسترش خط و زبان فارسي در کشورهاي حوزۀ تمدني مشترک» سخنرانان: دکتر ابراهیم خدایار و دکتر نعمت‌‏الله ایران‏‌زاده تاریخ برگزاری: 30 فروردین 94   نشست تخصصی «بررسي زمينه‌‏ها، موانع و راهکارهاي گسترش خط و زبان فارسي در کشورهاي حوزۀ تمدني مشترک» روز یکشنبه 30 فروردین با حضور دکتر ابراهیم خدایار و دکتر نعمت‌‏الله ایران‏‏زاده در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات برگزار شد. در ابتدای این نشست، دکتر خدایار گفت: ايرانِ امروز بعد از گذشت سده‏‌های پی‏‌درپی، مرزهاي سياسي و جغرافيايي مشخصي دارد که در نقشه‎هاي جغرافيا پيداست؛ ولي «مرزهاي ناپيدايي» دارد که آن را حوزه تمدنی آن نامیده‌‏اند. خط و زبان فارسی میراث مشترک ساکنان حوزۀ تمدنی مشترک ایران و کشورهای همسایه در بخش بزرگی از قارۀ پهناور آسیاست. مسأله اصلی این پژوهش، تبیین زمینه‏‌ها، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در حوزه تمدني مشترک و بررسی امکان احیای نقش تاریخی آن در این منطقه است. آیا چنین امکانی برای این زبان در این منطقه وجود دارد؟ منطقه‏‌ای که ما این را نقطه عزیمت خود قرار دادیم، همان مرزهای ناپیدایی است که در طول تاریخ، ایران را در بخش بزرگی از آسیا محور فعاليت‌های فرهنگی کرده بود. خدایار در ادامه به تشریح کلیات پژوهش پرداخته و بیان کرد: در این طرح 8 سوال اصلی سامان داده شده که سوال‏‌ها به این شرح است: ـ حوزۀ تمدنی ایران شامل چه مناطقی است؟ ـ زبان و خط فارسی در کنار زبان‏‌های ملی و رسمی این مناطق چه جایگاهی دارد؟ ـ گسترش زبان و خط فارسي در حوزۀ تمدني ايران چه اهميّت و آثاری دارد؟ ـ میزان علاقه‌‏‏مندي مردم حوزۀ تمدنی ایران به خط و زبان فارسي و نیز جذابيت این زبان براي به کارگيري آن چگونه است؟ ـ زمينه‏‌ها، امکانات و عوامل مؤثر در جهت گسترش زبان و خط فارسي چيست؟ ـ موانع گسترش و ترويج  زبان و خط فارسي در این مناطق کدام‏اند؟ ـ راهکارهاي مؤثر و مناسب براي استفاده از زمينه‌‏ها و توانمندي‌‏هاي موجود برای رفع موانع گسترش زبان و خط فارسي چيست؟ ـ توانمندي‏‌ها و ويژگي‏‌هاي خط و زبان فارسي چيست و آیا امکان احیای نقش گذشتۀ زبان و خط فارسی در حوزۀ تمدنی آن وجود دارد؟ متناظر با این 8 سوال، 8 فرضیه هم ترسیم شده است. سوال اول این است که حوزه تمدنی ایران شامل چه مناطقی است؟ می توان گفت اين حوزۀ تمدني شامل آسياي مرکزي (ازبکستان، ترکمنستان، تاجيکستان، قزاقستان و قرقيزستان)، افغانستان، قفقاز شمالی و جنوبی (آذربايجان، گرجستان، ارمنستان، داغستان و اوراسيا)، شرق چین (سین‎کیانگ)، شبه‏‌قاره (پاکستان، هند و بنگلادش) آسیای صغیر، بالکان و شامات قدیم (ترکيه، بوسنی، سوریه و عراق) است. در پاسخ به سوال دوم می‏توان گفت زبان فارسی هم اکنون با نام زبان دری (و خط فارسی ـ عربی) در افغانستان (در کنار زبان پشتو) زبان رسمی افغانستان است و با نام تاجیکی (با خط سریلیک) زبان ملی مردم تاجیکستان؛ در برخی از شهرهای مهم ازبکستان از جمله سمرقند، بخارا، ترمذ و فرغانه و در برخی دیگر از مناطق پاکستان، زبان عامۀ مردم است و در بقیۀ کشورها حضوری کم‏رنگ در نظام آموزشی (آموزش و پرورش و دانشگاه‏‌ها) دارد. در پاسخ به سوال سوم می‏‌توان گفت گسترش زبان فارسی در منطقه علاوه بر تقویت حضور ایران در این مناطق و کمک به گسترش صلح و برادری، به‌‏ویژه در کشورهای افغاتستان و ازبکستان، از نظر اقتصادی و سیاسی نیز برای این کشورها مهم است. پاسخ سوال چهارم نیز این که ‎جز افغانستان که در کنار زبان پشتو، زبان فارسی‎زبانان افغانستان است و با نام تاجیکی (و خط سریلیک) در تاجیکستان رواج دارد، در بقیۀ کشورها حضور زبان فارسی حضورِ نسبی است؛ مثلاً در ازبکستان به نسبت، نیرومندتر از بقیۀ کشورهاست. پاسخ سوال پنجم نیز این که به دلیل حضور پردامنه و مؤثر زبان و ادبیات فارسی در این کشورها، زمینه‏‌ها و امکانات فراوانی برای گسترش خط و زبان فارسی و احیای هویت ایرانی اسلامی در برخی از آنها وجود دارد که سابقۀ حضور ایران در این مناطق، زبان و ادبیات بومی و ارتباط آن با ایران، شخصیت‎های مشترک، ظرفیت‎های جهانی شاعران و ادبیان ایران، و توانمندی‏‌های اقتصادی و سیاسی ایران از جملۀ آنهاست. در پاسخ به سوال ششم که موانع گسترش و ترويج  زبان و خط فارسي در این مناطق کدام‌‏اند؟ می‏توان گفت علاوه‌ ‏بر جریان‏های مسلط زبانی و فرهنگی بین‎المللی (زبان و فرهنگ غربی) و نیز رقبای منطقه‎ای (روسی، ترکی و عربی)، شکل‏‌گیری زبان‏‌های ملی در صد تا صدوپنجاه سال اخیر، مانع اساسی در گسترش و ترویج زبان و خط فارسی در این مناطق بوده است. پاسخ سوال هفت نیز این است که استفاده از دیپلماسی فرهنگی مناسب، تدوین سند ملی احیا و گسترش نقش زبان و ادبیات فارسی در حوزۀ تمدنی آن، ایجاد زیرساخت‎های نرم‎افزاری و سخت‎افزاری مناسب، اعطای بورس تحصیلی به دانشجویان این حوزه، راه‎اندازی شبکه‎های رادیویی و تلویزیونی مخصوص حوزۀ تمدنی، چاپ و نشر کتاب‎ها و مجلات مشترک، بازنگری در سرفصل‎های رشتۀ زبان و ادبیات فارسی بخشی از این راهکارهاست. در پاسخ به سوال هشتم که توانمندي‏‌ها و ويژگي‏‌هاي خط و زبان فارسي چيست و آیا امکان احیای نقش گذشتۀ زبان و خط فارسی در حوزۀ تمدنی آن وجود دارد؟ می‌‏توان گفت زبان فارسی، زبان دوم جهان اسلام است. این زبان در شکل‎گیری بسیاری از فرهنگ‎های ملی حوزۀ تمدنی ایران نقش بارزی داشته و دارد. شاعران و ادبیان این زبان در زمرۀ بزرگ‎ترین و شاخص‌‏ترین شاعران و ادیبان جهان بوده‏‌اند. امکان احیای نقش تاریخی زبان فارسی در افغانستان و تاجیکستان وجود دارد. در بقیۀ کشورها باید به فکر برنامه‎ریزی برای ادامۀ حضور ایران و فرهنگ ایرانی و ادبیات فارسی در قالب‏‌های بیانی جدید، از جمله زبان هنر، رسانه‎های تصویری و ترجمه بود. وی همچنین بیان کرد این پژوهش با هدف بررسی زمینه‏‌ها، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در کشورهای حوزۀ تمدنی ایران با تکیه بر هفت کشور ازبکستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، پاکستان و هندوستان انجام و در پنج فصل تدوین شده است. خدایار سپس ضمن توضیح فصول تدوین شده در این پژوهش، بیان داشت که فصل اول به کلیات پژوهش اختصاص دارد. در فصل دوم ایران و حوزۀ تمدنی آن با تکیه بر شش بنیاد مشترک شاملِ 1. بستر اقليمي و جغرافيايي، 2. خط، زبان و ادبيات، 3. دين و نظام اعتقادي و اخلاقي، 4. هويت تاريخي، اعياد و جشن‏‌هاي ملي و مذهبي، و 6. هنر و معماری تعریف و پس از مقایسۀ شاخص‌های توسعۀ انسانی و تولید علم در کشورهای مورد نظر با ایران، هفت کشور یادشده در سه حوزۀ آسیای مرکزی (ازبکستان و ترکمنستان)، قفقاز (آذربایجان، ارمنستان و گرجستان) و شبه‏‌قاره (پاکستان و هندوستان) در قالب خاصی ذیل پنج عنوان کلی 1. جغرافیای طبیعی، 2. جغرافیای انسانی (جمعیت و اقوام)، 3. چشم‌‏انداز تاریخی و سیاسی، 4. وضعیت اجتماعی و فرهنگی (خط، زبان، دین، و جشن‏ها و مراسم)، و 5. اقتصاد معرفی شده است. در فصل سوم ظرفیت‏‌ها، زمینه‌‏ها و بسترهای موجود در کشورهای حوزۀ تمدنی مشترک در دو بخش 1. مراکز و بنیادهای اجرایی و پژوهشیِ دولتی و مردم‏‌نهاد مرتبط با حوزۀ تمدنی مشترک (در ایران و کشورهای هدف)؛ 2. نشریات معتبر خصوصی و دولتی دربارۀ حوزۀ تمدنی مشترک (منتشر شده در ایران و خارج از کشور) معرفی، و سپس حوزۀ تمدنی مشترک در هفت کشور یادشده ذیل سه حوزۀ پیش‏‌گفته در قالب خاصی به مخاطب شناسانده شده است. در فصل چهارم، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در کشورهای حوزۀ تمدنی مشترک، بررسی و تحلیل شده است. در فصل پنجم یافته‏‌های پژوهش و نتیجه‎‏گیری ارائه شده و برپایۀ داده‌‏های طرح به سؤال‏‌های هشت‏گانه طرح پاسخ داده شده و فرضیه‏‌های نخستین طرح بررسی شده است.‌ در ادامه اين نشست دکتر ایران‏‌زاده نيز ویژگی‏های این طرح را  اينگونه برشمرد: این پژوهش روشمند است و مبتنی بر سوال و فرضیه. همچنین در این پژوهش، تنها از روش استنادی، تاریخی یا کتابخانه‏‌ای استفاده نشده  و به پرسش‌نامه هم توجه شده و از این منظر هم این پژوهش تقویت شده است و صرفاً مبتنی بر داده‏‌هایی نیست که در کتاب‏ها آمده و پیش‏فرض‏‌هایی هم که در پژوهش مطرح شده، ارزشمند است. ایران‏‌زاده همچنین نکاتی را در خصوص گسترش زبان فارسی در حوزۀ تمدنی ایران بیان کرد که از جمله آنها می‌‏توان به این نکات اشاره کرد: 1. ضرورت تأسیس دانشگاه‏‌های مشترک در حوزه تمدنی 2. توجه به ادبیات تطبیقی که خوشبختانه این ادبیات در دنیای امروز در حال رشد است 3. جذب دانشجویان در مقاطع دکتری و مربیان و مدرسان 4. کاستن از موانع حضور برخی از هیأت‏های علمی در ایران        

بیشتر
کارکرد نگارخانه‌ها در هویت‌بخشی به جریان‌های هنری ایران»
١١ شهريور ١٣٩٤

کارکرد نگارخانه‌ها در هویت‌بخشی به جریان‌های هنری ایران»

باحضور: هادی بابایی فلاح زمان برگزاری: 13 مرداد 94 برگزار کننده: پژوهشکده هنر  نشست تخصصي ارائه يافته‏‌هاي پژوهش «کارکرد نگارخانه‌ها در هویت‌بخشی به جریان‌های هنری ایران» سيزدهم مرداد 1394 با حضور هادي بابايي ...

بیشتر
 «نسبت تئاتر با زندگی امروز در ایران»
٢٧ مرداد ١٣٩٤

«نسبت تئاتر با زندگی امروز در ایران»

گزارش نشست «نسبت تئاتر با زندگی امروز در ایران» باحضور: نصرالله قادری زمان برگزاری: 8 تیر 94 برگزار کننده: پژوهشکده هنر قادري در اين نشست، اليناسيون فردي و اجتماعي را بحراني دانست كه در دنياي امروز تئاتر به چشم می‏‌خورد. اين پژوهشگر با اشاره به اينكه همواره از بحران هراس داريم و دائماً به وجه منفي آن توجه می‌كنيم، تصريح كرد: بحران همان‌طور كه نشانگر يك مانع، يك آسيب و ضايعه است؛ نشانگر فرصتی براي رشد يا افول هم است. وي در ادامه به ابعاد مختلف بحران تئاتر پرداخت و گفت: تئاتر ما در ابتدا دچار بحران شخصي است. وي اين بحران را وضعيتی دانست كه در آن هنرمند خود را آنچنان كه واقعيت دارد حس نمی‌‏كند. وي سپس خاطرنشان كرد: در اين بحران ما الينه شده‏‌ايم و همين‌طور اليناسيون فرهنگی و هنرمندان ما در جامعه طوری رفتار می‏‌كنند كه نسبت به ساير افراد متمايز و ديده شوند.   سردبير مجله نمايش، مهمترين بحران امروز دنياي تئاتر را بحران موجود در نهضت ترجمه دانست و اظهار داشت: از همان آغاز شكل‏‌گيری تئاتر، هنرمندان بسته به اينكه تئاتری‏‌های تحصيل كرده فرانسه، آمريكا ، انگليس و ... باشند، سعي داشتند تا فرهنگ آن كشور را به ايران بياورند و از آن منظر تئاتر را ببينند. وي افزود: آنها مدعی هستند كه اساساً ما حق نظريه‏‌پردازی در دنياي تئاتر را نداريم، زيرا تئاتر ايراني نيست و از غرب آمده است و اينكه ما بايد همه اين مفاهيم را از غرب ترجمه كنيم.   نويسنده كتاب «زندگی در تئاتر» ضمن اشاره به اينكه فرهنگ ما فرهنگ متكلم وحده و نوچه‏‌پروری است تصريح كرد: فرهنگ جاری ايراني متاسفانه بر پايه ديالوگ نيست ولي ذات تئاتر، ديالوگ است؛ تئاتر فرهنگ ديالوگ و برابری است. وي در ادامه افزود: متاسفانه با همين فرهنگ وارد تئاتر شده‌‏ايم و هرگز هم حاضر به برقراری ديالوگ نيستيم كه كجاي تئاتر چنين چيزي می‏‌گويد.   قادري در ادامه گفت: پيش از اينكه علماي دين، سياستمداران و جامعه‏‌شناسان و فلاسفه، مخالفان تئاتر باشند كه هستند؛ اولين دسته مخالفان، خود تئاتری‏‌ها هستند كه به لباس اهالی تئاتر درآمده‌‏اند و سبب لطمه زدن به هنر تئاتر شده‌‏اند. وي با بيان اين‏كه براي نابود كردن هر انديشه‌‏ای بهترين فكر اين است كه از طريق همان انديشه وارد شده و آن را وارونه انجام داد، افزود: آنچه در تئاتر امروز ايران می‏‌بينيم وجود راستين تئاتر نيست آنچه هست صرفاً به اين معناست كه به ما هشدار بدهد كه واقعيت جوهری و ذاتی تئاتر اين نسيت و معنای تئاتر در وراي تئاتر قرار دارد و به وسيله خود تئاتر پنهان شده است زيرا تئاتر نيازمند تفسير، تحليل و تبيين است. وي سپس گفت: براي اينكه معنی راستين و باطنی اين هنر مقدس را بخواهيم ادراك كنيم، بايد جويای چيزی باشيم كه در ورای آن نشان داده می‌‏شود به همين دليل است كه در زندگي امروز همه نظريه‏‌پردازيم و همه آسيب‏‌شناس دنياي تئاتريم و همه تئاتر را تفسير می‏‌كنيم. وي در ادامه گفت: در اين زمينه، ماهيت و ذات تئاتر پنهان مانده زيرا بايد تئاتر ما را وادار به تفكر ‏كند.   قادری در ادامه به آسيب تئاتر خصوصی اشاره كرد و گفت: تفكر اينكه پول معيار و ارزش همه چيز است وارد هنر تئاتر هم شده است و سبب شده تا افرادی تنها به صرف تمكن مالي و نه از روي تخصص و هنرآفرينی وارد اين حرفه شوند و بدين دليل در دنيای تئاتر، كمتر شاهد انديشمند واقعی بوديم. قادري گفت: در حقيقت اخلاق تئاتری ما از بين رفت و به تبع آن شاهد بحران آموزش در دانشگاه‌ها، بحران رسانه و.... بوديم زيرا هنر سخت و دشوار تئاتر تبديل به هنر ارزاني شد كه فقط كافی است فرد توان مالی داشته باشد نه تخصص؛ و در نهايت ما انديشمند واقعی نداريم.   مدرس سینما و تئاتر، مخاطب را پارامتر اصلی در هنر تئاتر خواند و گفت: تئاتر تنها هنری است كه بدون مخاطب، نام هنر ندارد و مخاطب فعال و كنشگر در اين هنر، حائز اهميت است؛ امروزه انبوهی جمعيت مخاطب، آفت تئاتر ما شده است و در حالي‏كه تئاتر بايد مخاطب را طوری تربيت كند كه وادار به تفكر شود و آنچه امروزه در تئاتر ما ديده می‌‏شود اين است كه هنر تئاتر خيلی هم افراد را وادار به تفكر نمی‏‌كند. قادري با تاكيد بر اينكه اين اتفاق از همان ابتدا كه تئاتر از غرب وارد ايران شد با اين باور كه بايد سراپا غربي باشيم و گر نه عقب افتاده‌‏ايم شروع شد و اين تفكر باعث شد كه نظام تئاتری كه وجود داشت، فرو بريزد و هنر تئاتر به جايی برگردد كه چه كار كنيم و چون عملاً هيچ انديشه‏‌ای نداشت فلسفه، دين و جامعه‏‌شناسی هيچ كمكی به آن نمی‌‏كرد، وارد بحرانی شد كه آن را نمی‏‌شناخت و اين بحران ذات زندگي او شد و تنها راه را در اين ديد كه تمام انديشه‏‌ها، تفكرات و انديشه سنتی را كاذب و نفی كند. ما با اين كار در حقيقت تئاتر گذشته و سنت را نفی كرديم.   قادري در پايان مجدداً بحران اصلي تئاتر امروز كشور را خود تئاتری‏‌ها دانست و متذكر شد: نسبت تئاتر با زندگي امروز هيچ است. وي با اشاره به اينكه اگر امروز سالن‏‌های اجرای تئاتر تعطيل هم بشود اتفاق خاصي در جامعه رخ نمی‌‏دهد، گفت: اين مساله ربطی به حاكميت نداشته است، تئاتر نتوانسته با مردم ارتباط داشته باشد و آن را به عنوان كالايی فرهنگي در سبد خانوار قرار دهد تا به آنها شيوه درست انديشيدن و ارتقاي دانايي آنها نسبت به مطالبات خود را آموزش دهد.   قادري در پايان گفت: تا وقتي ما تئاتری‏‌ها به ذات تئاتر ايمان نياوريم و پول را معيار و ارزش ندانيم و باور به اين هنر و تقدس نداشته باشيم و رنج مقدس را نبريم، وضع همين طور خواهد بود و از بيرون كسی نمی‌‏تواند به ما كمك كند، مگر اينكه به خويشتن خويش برگرديم كه تئاتر چه بوده، چه توقعی دارد و چگونه در دنيا اتفاق و انديشه ايجاد كرده است تا بعد كم‏كم ديگران را به اين راه برگردانيم.        

بیشتر
فرهنگ ديداری
١٤ مرداد ١٣٩٤

فرهنگ ديداری

فرهنگ ديداری ارائه كننده: پرستو كشاورز نشست تخصصی «فرهنگ دیداری» شنبه 19 اردیبهشت­ 1394 با حضور پرستو کشاورز، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ­شد. کشاورز در ابتدای نشست گفت: قرن بیست و یکم، عصری است که به سختی می­‌توان خود را هم‌پای با سرعت تغییرات روزافزون آن پیش برد. در دوره‌­ای که اختراعات و نوآوری­‌ها شتابی بیشتر از گذر زمان می‌گیرند، فواصل زمانی و پیدایش انقلاب و تحولات فرهنگی کوتاه است. از آنجا که فرهنگ یک جامعه زیربنای رویکردهای اجتماعی، اعتقادی و ارزش­‌باوری آن است، لذا به صراحت می‌­توان گفت که خطر انحلال و انزوای باورهای انسانی که در قالب فرهنگ آن شکل می­‌گیرد تا بدین اندازه محتمل و نزدیک نبوده است. تولید انبوه رسانه‌­ها با سرعت و کیفیت بالا به روند این تغییرات، سرعت بیشتری داده است. روزی که نظریه­‌پردازان مکتب فرانکفورت نگاه به فرهنگ را از دریچه صنعت فرهنگ میسر دانستند، به خوبی از تاثیرات پیشرفت فناوری در زیرساخت­‌های ارزش­‌های انسانی واقف بودند و این بی­‌ثباتی و عدم بهره‌­مندبودن از چهارچوبی روشن  درباره فرهنگ را، برای آینده پیش­‌بینی کرده بودند. وی در ادامه افزود: از این دید، تعریف فرهنگ کاملاً وابسته به قدرت و نفوذ رسانه­‌های دیداری و شنیداری بر روح و روان مخاطب خویش است. در گذشته­‌ای نه چندان دور زمانی که هنوز بشر تجربه‌­ای از انقلاب صنعتی نداشت و سرعت پیدایش تحولات و نوآوری­‌ها به این شدت نبود، ضمیر و خودآگاه انسانی زمان بازسازی و منطبق ­کردن خود را با تغییراتی که به کندی رخ می­‌داد، را داشت. باورهای انسان آن دوره همچون لوحی سنگی بود که به آرامی تغییرات روی آن حک  می‌­شد و آن­طور که باید شکل می­‌گرفت ولی امروزه این تغییرات بدون مقدمه می­‌آیند و می‌­روند. ذهن و تفکرات بشر امروزی همانند خمیری می‌ماند که در دست کودک نوپای زمانه که فرصت رشد و بلوغ به آن داده نمی­‌شود مدام در حال تغییر شکل است و چه بسا این همه بی‌­ثباتی و تحولات از او دیوان‌ه­ای غیرقابل مهار بسازد. سوال اینجاست که آیا می­شود بر خلاف جریان بی‌­وقفه رود حرکت کرد؟ آیا می‌­توان سدی بر سر راه آن ساخت و آرام آرام از دریچه کوچک آن شتاب را با سرعت دلخواه هماهنگ کرد؟ آنچه روشن است پاسخ، منفی است. این گونه سوالات برخاسته از آشفتگی­‌های ذهنی بشر امروزی است، وقتی خود را در تنگنای فشار و هجمه تحولات سرسام‌آور پیدا می­‌کند. پس راه حل چیست؟ چگونه می‌­توان از این گرداب پرسروصدا به سلامت گذشت؟ کشاورز در ادامه گفت: یکی از راه­ها این است که شناخت خود را از آنچه در حال اتفاق ­افتادن است بالا ببریم، بتوانیم تغییرات را تجزیه و تحلیل کنیم و عوامل تقویت و ضعف آن را شناسایی کنیم. اگر این تغییرات، باعث ارائه تعریف جدیدی از فرهنگ شده است، پس اکنون از ابزارهای فرهنگ به شمار می‌­رود. به تعبیر بهتر از یُستمن (1985) به ابزار مکالمه فرهنگ تبدیل شده است. مشخص‌­ترين راه براي درك هر فرهنگ، مطالعة ابزار مكالمه آن فرهنگ است و تلويزيون و اينترنت اكنون ابزار قدرتمندي هستند كه به كمك تصاوير و در مورد تصاوير آموزش مي‌دهند. به جرات می‌­توان گفت تصویر از قدرتمندترین ابزارهای فرهنگی جوامع پیشرفته است که در فرایند دیدن معنی می‌­یابد. امروزه فرهنگ با فعل دیدن تعامل بی‌­سابقه­‌ای دارد، میل و گرایش به دیدن امروزه بیش از هر دوره است. برای مردم امروز با توجه به شیوه قالب برای ارائه و انتشار افکار، یک چیز بیش از همه اهمیت دارد و آن دیدن است. مردم در این دوران به دیدن، بیش از شنیدن اهمیت می­‌دهند و اطلاعات بیشتر را نیز از طریق دیدن دریافت می­‌کنند تا مطالعه و تحقیق یا خواندن و شنیدن. مردمی که عادت دارند هر شب شام خود را در حال تماشای تلویزیون و شبکه‌های ماهواره‌ای و..... غیره بخورند. در نتیجه فرهنگ جامعه امروزی از تصویر و ارتباطات تصویری بیش از گذشته تاثیر می‌­پذیرد. زبان امروز فرهنگ، زبان تصویر است مردم در این دوران بیش از گذشته، به تعبیر «با چشم دیدن مطمئن­‌تر از شنیدن است»، صحه گذاشته­‌اند و چه خوب نیکولاس میرزوف از صاحب­‌نظران به نام مقوله دیدن، این مردم را به مردمی تماشاگر تعبیر کرده در جامعه تماشاگر، ما بیش از موضوع خریدار تصویر هستیم. او در خصوص تحولات جدید در حوزه فرهنگ دیداری گفت: فرهنگ دیداری با توجه به فناوری روز در ارسال اطلاعات و حتی ایجاد سرگرمی­‌ها، از دریچه چشم مردم آرام آرام فرهنگ عمومی را تغییر داده و گاه آن را ضعیف و تخریب می­‌کند، زیرا امروزه مردم بیشتر از آنکه بخوانند یا بشنوند، ترجیح می‌­دهند ببینند، و این آسان­‌ترین شیوه انتقال فرهنگی، آن هم با سرعت نور است. یکی از مهم‌­ترین اتفاقات قرن بیست و یکم را می­‌توان نزدی­ک شدن دو حوزه فرهنگ و تصویر دانست؛ مجاورتی بی­‌سابقه که حافظه تاریخی کمتر نمونه‌­هایی از آن به یاد دارد. در گذشته طرفداران تصویر از هر نوع آن فقط به جنبه­‌های زیبایی‌­شناختی و تاریخی آن مشغول بودند، به عبارت دیگر نحوه مواجهه با تصویر، شخصی محسوب می‌­شد، سبک­‌ها و روش­‌ها می‌­آمدند و می‌­رفتند بی­‌آنکه تغییراتی بنیادی در حوزه وسیعی مثل فرهنگ ایجاد کنند. در بهترین حالت می‌­توان از آنها در نقش یک ناجی و پیامبر اخلاقی که سعی در بهبود بخشیدن و یا تغییر موضوعی را داشت نام برد. برای مثال می‌­توان از پروژه عکاسان امنیت مزارع آمریکا (1930) موسوم به FSA نام برد که با ثبت تصاویری اثرگذار، وضع نابسامان کشاورزان را به نمایش گذاشت یا به تصاویر ثبت شده توسط لوئیس هاین اشاره کرد که با نشان­ دادن کارکردن غیرقانونی کودکان، آن را به قضاوت عموم درآورد. امروزه آثار و نتیجه نزدیکی دو حوزه فرهنگ و تصویر در تار و پود جوامع پیشرفته، کاملاً مشهود است. اگر بتوان این تعامل را به صورت هدفمند در اختیار گرفت بدون شک می‌­توان به یکی از همان مولفه‌­های مثبت و پرقدرت این رویکرد جدید که حاصل از پیوند تصویر با فرهنگ است رسید، رویکردی که پیش­تر از این، از آن، به فرهنگ دیداری یاد کردیم. طبق آنچه قبلاً نیز گفته شد برای به سلامت­ گذشتن از این بی­‌ثباتی­‌ها باید شناخت جامعی از ابزارهای فرهنگ داشت. لذا مطالعه تصویر در مجاورت فرهنگ که همان فرهنگ دیداری را شکل می­‌دهد ضروری به نظر می­‌رسد. ایشان درباره در ادامه به بحث مطالعه تصویری پرداخت و گفت: هدف از مطالعه تصویر در عصر حاضر ارزشیابی و شناخت مولفه­‌ها و عوامل دیداری است که قادر به بهبود­، پیشرفت و حفاظت از زیرساخت‌های بصری هر جامعه با در نظر گرفتن بستر آفرینش آن (فرهنگ) است که تمام وجوه فعالیت‌های انسانی را در برمی‌­گیرد. تحلیل و همسان­‌سازی بین ویژگی­‌های تصویری، ساختار و علل پیدایش آن می‌­تواند در تحقیقات مربوط به حوزه تصویر و فرهنگ بسیار کارآمد باشد. به طور کلی می­‌توان گفت مطالعه تصویر به دنبال یافتن مولفه‌های زیبا و انتخاب عناصر چشم‌پسند نیست بلکه، جستجویی برای استخراج مولفه‌­هایی از زیبایی است که موجب شکوفا شدن ادراک مصرف­ کننده تصویر است. این مهم دو جنبه را دربرمی­‌گیرد، ابتدا تاکید بر همان وجه زیبایی­‌شناسی صرفا دیداری و در مرحله بعد شناخت خصوصیات ادراکی- تصویری مخاطب. با یک مثال ساده می‌­توان به فهم بیشتری از این مقوله رسید. همه ما تجربه پیدا­کردن نشانی خاص را از روی کروکی کشیده شده داریم. هر چقدر این کروکی با دقت و ساده­‌تر ترسیم شده باشد یا به عبارتی سعی شده­ باشد فقط به کدهای اصلی تصویر به طور کاملاً مشخص اشاره شده­ باشد و از دادن اطلاعات اضافی و گمراه­ کننده اجتناب شود، به طور حتم راهنمای بهتری برای رسیدن به نشانی خواهد بود. در اینجا نحوه ترسیم را می­‌توان همان برداشتی از مولفه زیبایی دانست. البته اگر در آن از رنگ­‌های جداکننده و عناصر تصویری مشخص‌­تری استفاده شود، حتما موثرتر خواهد بود. از طرفی، نوع و طراحی زیرکانه و ایجاد نقش‌ه­ای مناسب را با به کارگرفتن عناصر بصری و در نظرگرفتن قدرت ادراک و تخیل بیننده را، می­‌توان همان وجه ادراکی- تصویری برشمرد. گروه پیش‌رو مطالعه تصویری دانشگاه داک در آمریکا هدف خود را این­گونه بیان می­‌کند: مقصود از بررسی و مطالعه تصویر فقط محدودشدن به چگونگی بازنمایی تصویر نیست، بلکه مطالعه بر روی نحوه تولید، انتشار، نشانه­ها و بازسازی صحیح تصاویر و نظام بازنمایی آن به شکل­‌های مختلف هنری، مردمی، علمی و تجاری است. از این­رو اهمیت پرداختن به مطالعه جامع تصویری می­‌تواند یکی از ملزومات حیاتی برای متولیان فرهنگی باشد. زیرا با علم به شناخت تصویر قادر خواهیم بود رویکرد نوپای فرهنگ دیداری را در بسترهای مناسب هدایت کنیم. خانم کشاورز در بحث فرهنگ دیداری در تعریف آن گفت: فرهنگ دیداری مقوله­‌ای­ است فراتر از مطالعه تصویر، که در مواجهه با مخاطب در دومرحله عمل می­‌کند؛ در مرحله اول، قطعاً مانند چشم‌­اندازی است که در آن جهان تصویر به تولید معنا، ایجاد و حفظ ارزش­‌های زیباشناختی، کلیشه‌­های جنسیتی و روابط قدرت درون فرهنگ می­‌پردازد و در سطحی دیگر مخاطب متوجه می­شود که با وسعت­ گرفتن دامنه دیداری حوزه­ای به وجود می­‌آید که در آن معانی فرهنگی شکل می­‌گیرد. از سال 1980 میلادی به بعد رویکرد فرهنگ دیداری بسیار مورد توجه محافل فرهنگی- هنری قرار گرفت؛ زمانی که تغییر در نحوه دیدن منجر به ارایه جدیدی از مفهوم فرهنگ شد. این رویکرد باعث اعتبار بخشیدن به اهمیت دیدن در کنار حوزه فرهنگی شد. امروزه جدا از زبان­ها، نشانه‌­ها و باورها که از ابزارهای مهم فرهنگ محسوب می­‌شوند، نگاه بصری به کانون توجه فرهنگی در تمام وجوه آن تبدیل شده است. به علاوه از آنجا که برای درک هر فرهنگ نیاز به ابزارهای کاربردی آن است، به جرات می‌توان اذعان کرد که تمام ابزار و اتفاقات دیداری همانند اهرمی تعیین­ کننده برای مواجهه با هر نوع فرهنگ محسوب می‌­شود. در کنار تمام این خصوصیات که برای فرهنگ دیداری ذکر شد می­توان از فرهنگ دیداری به مثابه حافظه تصویری یا اگر بهتر بگوییم خاطرات تصویری نام برد که بسیار زیرکانه وارد صندوقچه خاطرات ذهنی مخاطب شده، آن را غبارروبی و زیر و رو می‌­کند. همه ما خاطراتی تلخ و شیرین را در حافظه بایگانی داریم که فقط یک اتفاق یا جرقه لازم است تا دوباره آنها را مرور کنیم و این اتفاق همان فرهنگ دیداری است که با تاکید بر نحوه دیدن هم‌سو با وفاداری به نگاهی زیبا از دریچه فرهنگ متجلی می­‌شود. بار دیگر باید یادآور شویم فرهنگ دیداری صرفا متکی به قوه باصره نیست بلکه چهارچوبی است که کدهای موسیقیایی، زبان و صدا را نیز با خود همراه دارد. وی در انتها گفت: تحول در تکنولوژی تصویر کاربرد آن را پیش از پیش در لایه لایه فرهنگ جوامع امروزی افزایش ­داده، تکنولوژی پیشرفته می­‌رود تا تمام وجوه زندگی ما را در بربگیرد. اختراعات جدید علمی همراه با توسعه تکنولوژی منجر به انقلاب در زندگی اجتماعی انسان‌ها شده است، اگر بخواهیم مهم‌ترین آن را یادآور شویم، باید به تحول چشم­‌گیری که در عرصه دیداری یا به تعبیری دیگر (چگونه دیدن) اشاره کنیم، تحولی که آنقدر با قدرت ظاهر شده که فرهنگ را معذب خویش ساخته است. در جهان معاصر ارزیابی قوه باصره همچون گذشته محدود به ارزش­‌گذاری یک بوم ساده نقاشی یا یک فریم عکس نیست بلکه آنها ارزیابی می‌شوند به این منظور که تا چه حد قابلیت انطباق­‌پذیری با فرهنگ­‌های متفاوت را دارند و در مواجه با مسایل گوناگون چگونه عمل می‌­کنند و این همان رویکرد جدیدی است که به فرهنگ دیداری از آن یاد می‌­شود. تنظیم: نجمه تاج‌مهر

بیشتر
موهبت متروكه؛ گزارش نشست اول مشق ايده (ما)
٢٢ تير ١٣٩٤

موهبت متروكه؛ گزارش نشست اول مشق ايده (ما)

  نشست اول مشق ايده (ما) با عنوان «موهبت متروكه» و با حضور دکتر نهال نفیسی، دکترای انسان‌شناسی از دانشگاه رایس Rice امریکا، در پژوهشگاه برگزار شد. متروکه‌ها، بر خلاف تصور غالب، می‌توانند برای زندگی امروز شهری ما، موهبت باشند؛ موهبتی که خود متروک مانده‌است. فضاهای متروکه‌ فراوانی در نقاط مختلف پایتخت و سایر شهرهای ما وجود دارند. فضاهایی که به دلایل مختلف به شکل رها شده باقی‌مانده‌اند. تاکنون، دو سیاست کلی در مورد این فضاها وجود داشته‌است: تخریب آن‌ها و تبدیل‌شان به فضاهایی مدرن و شیک و نوساز از قبیل پاساژ و مرکز خرید و پردیس سینمایی و مجتمع‌های مسکونی بلندمرتبه؛ و اگر چنین تغییر ممکن نباشد، «مهار و مدیریت» آن‌ها به صورت فیزیکی به طوری که کمترین «آسیب» را به فضای شهری وارد کنند. دکتر نهال نفیسی، با تکیه بر تجربه زندگی خود در کشورهای آلمان و امریکا، در اين نشست نگاهی متفاوت به متروکه‌های شهری ارائه داد؛ نگاهی که می‌تواند این متروکه‌ها را از حالت تهدید، به «موهبت» بدل کند.

بیشتر