افکارعمومی و سیاست‌ورزی رسانه‌ای

افکارعمومی و سیاست‌ورزی رسانه‌ای

چهارمین نشست کرونا و امر اجتماعی با موضوع «افکارعمومی و سیاست‌ورزی رسانه‌ای» با حضور دکتر هادی خانیکی (عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی) و دکتر فردین علیخواه (عضو هیئت‌علمی دانشگاه گیلان) دوشنبه ۹۹/۶/۳ به‌صورت آنلاین برگزار شد.

در بخش اول این برنامه هادی خانیکی با بیان اینکه در شرایط کنونی در وضعیت آشفتگی ارتباطی و تشدد در افکارعمومی هستیم، گفت: در وضعیتی هستیم که نمی‌توان گفت چه کسی در آن سیاستگذاری می‌کند و چه کسی مصرف، چه کسی کاربر است و چه کسی مصرف‌کننده، وضعیتی‌ که در آن همه هم فرصت خلق می‌کنند و هم تهدید می‌آفرینند. در این مدت یکی از مسائلی که در ایران هم وجود داشته، این است که بعد از کرونا چه بر سر افکارعمومی آمده است؟ ابعاد و زوایای آن چه خواهد بود؟ نگرانی‌ها و استرس‌ها چه پیامدهایی دارند؟ و مسائلی از این قبیل. در این مدت مطالعات و نظرسنجی‌هایی توسط دفتر مطالعات شهرداری، ایسپا و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شده که دنبال کردن آن‌ها، ابعادی از حقیقت را روشن می‌کند ولی من از منظر دیگری که عمدتاً نظری‌ست، صحبت خواهم کرد که اگر محققان و پژوهشگران و نیز سیاستمداران و تصمیم‌گیرندگان این مباحث را دنبال کنند، به نتایجی خواهند رسید.

او درباره انواع مواجهه افکارعمومی با کرونا طی این دوران، اظهار داشت: کرونا درس مهمی به ما در ایران و جهان داد و آن اینکه کمتر حکم قطعی صادر کنیم و بیشتر به دنبال ثبت پرسش‌ها باشیم؛ تغییر را بیشتر بپذیریم تا تفسیر آن‌ها. آنچه که درباره امر اجتماعی یا زیسته جامعه براساس این پدیده می‌توان گفت این است که اجتماع براساس خطوط تماسی که با کرونا داشته، مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته و اکنون یک مواجهه ترکیبی با آن دارد. افکارعمومی در مراحل اولیه شیوع کرونا، بیشتر به نجات جان و رهایی از مرگ می‌اندیشید که کم‌کم این نگرانی‌ها و دغدغه‌های افکارعمومی به سمت افق شغلی و هراس از آینده سوق پیدا کرد. مرحله سوم که همزمان شد با خیزش موج دوم کرونا، آثار فرهنگی و اجتماعی آن بیشتر نمود پیدا کرد. آیین‌ها، مناسک، عروسی‌ها و عزاها و همه آن چیزهایی که ما را پرتاب کرده بودند به خلوت، دوباره مطرح شدند و معلوم شد که بشر نمی‌تواند بدون آن‌ها زندگی کند. به عبارت دیگر، به دلیل برجسته شدن فرهنگ و تعاملات اجتماعی، ما نوع دیگری از مواجهه افکارعمومی را داریم.


خانیکی با اشاره به تحلیل‌ها و آینده‌نگری‌هایی که در سطح جهان انجام شده، درباره آشفتگی‌ها و سرگشتگی‌های پس از کرونا و ارتباط یافتن آن با شبکه‌های اجتماعی، به ایراد سخن پرداخت و ابراز کرد: این تحلیل‌ها مبتنی‌ست بر اینکه دنیای پیشین فروریخته و نوع جدیدی از روابط به وجود آمده است، این ویروس ما را به محیط خانه پرتاب کرده به گونه‌ای که در خلأ روابط اجتماعی به دنبال این هستیم که از طریق وب، روابط اجتماعی را احیا کنیم و همین یعنی مواجهه دنیای جدید. در حال عادت کردن به برقراری ارتباط به صورت مجازی هستیم و این یعنی ظهور پدیده‌ای که قبلاً هم در عالم ارتباطات و عالم نظری به آن پرداخته می‌شد. به عبارت دیگر ما در میانه یک دنیایی قرار گرفتیم که ازیک سو شبکه‌های اجتماعی ما را به سمت دیده‌شدن سوق می‌دهند و از طرف دیگر در تنهایی قرار داریم. پدیده‌ای به نام گریز به خود تنهاشده درون. این مسأله باعث افزایش وابستگی به فضای شبکه‌ای برای رهایی از نگرانی‌ها شده است. این مضمون همان آشفتگی‌ها و سرگشتگی‌هایی‌ست که در شرایط پس از کرونا، با انقلاب شبکه‌های اجتماعی، انقلاب اینترنت و اینترنت هوشمند مواجه هستیم. طبیعتاً در این شرایط که کرونا ما را به سمت آن پرتاب کرده، باید ببینیم که پیش از این چه شرایطی داشتیم. پیشتر هم ما در معرض تغییرات پردامنه‌ای قرار گرفته بودیم که همه آن تغییرات، در شبکه رسانه‌ای قرار نداشت. افکارعمومی محصول این دنیای به هم پیوسته است افکارعمومی را فقط رسانه‌ها شکل نمی‌دهند، ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... هم شکل می‌دهند. در اینجا وقتی از افکارعمومی صحبت می‌کنیم، منظور آن چیزی‌ست که تحت‌تأثیر همین ساختارها شکل گرفته است. افکارعمومی در جامعه ما هم دستخوش تأثیرپذیری از عوامل شناخته‌شده‌ای‌ست که بعضی از مؤلفه‌هایش در همین نظرسنجی‌ها هم آورده شده است. در آن‌ها سرمایه اجتماعی مثل اعتماد، امید به آینده و مشارکت پایین بوده و نسبت به آینده نگرانی‎هایی داشته‌اند. در یکی از نظرسنجی‌هایی که پس از ناآرامی‌های زمستان گذشته انجام شده بود، ویژگی بی‌امیدی نسبت به آینده و فراگیری نارضایتی‌ها در سطوح مختلف جامعه دیده می‌شد. «شهروندان بی‌قرار» نشان‌دهنده ضعف سازوکارهایی‌ست که می‌توانست اجماع و همبستگی را بیشتر کند و این ظهور شهروند ناراضی، یکی از همان مولفه‌هایی بود که در دوران کرونا هم می‌توان در افکارعمومی دید. البته روندهایی هم در این دوران، در سطح جامعه تقویت شده بود و آن روند نارضایتی را گاهی اوقات با وقفه‌هایی روبروه کرده بود. ازجمله روندهای مشارکت‌ساز، تعلق خاطر به امر نیک و خیر و راه‌اندازی پویش‌های مردمی. اگر ما با ویژگی‌های فناورانه و ارتباطی اجتماعی فضای مجازی، بخواهیم به طرح مسأله کنونی بپردازیم، باید بگوییم که در فضای شبکه‌ای، یک جهان نامتمرکز و بیش ازحد ناهمگون شکل می‌گیرد، فردگرایی در آن تقویت می‌شود و به تعبیر کسانی مثل نویسندگان کتاب «آشفتگی سیاسی»، دچار پلورالیسمِ هرج‌ومرج هم می‌شویم، گفتگو با موانعی مواجه می‌شود و ناتوانی‌هایی هم برای گفتگو شکل می‌گیرد و حوزه عمومی هم تضعیف می‌شود. در شرایطی که ما قرار گرفته‌ایم می‌توانیم از چند مفهوم جدید صحبت کنیم مثل آشفتگی در یک سیستم پیچیده، پروپاگاندای رایانشی، عصر سلطه پلتفرم‌ها و ... . این مفاهیم در نسبت بین کرونا و افکارعمومی منجربه این شده که آن چیزی که از نهاد دولت یا نهاد جامعه و از فرد و آینده‌اش، به‌صورت تصویر درمی‌آید، دچار یک نوع تشتت و آشفتگی باشد. به‌طور خلاصه، فضایی شکل گرفته که تحرک در این فضا توسط ابزارهای فنی، می‌تواند حتی بیشتر و بهتر از کنش‌های انسانی، شکل بگیرد.


عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا ما در دوره کرونا، سیاستگذاری رسانه‌ای انجام دادیم یا خیر، تصریح کرد: سیاستگذاری رسانه‌ای نداشتیم به این معنا که در کل جهان کرونا یک پیام اصلی داشت و آن، فهم تغییر بود. علت این تغییر هم، این بود که کرونا آتش به جان همه زده یعنی تحت‌تأثیر عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی و حتی عوامل سیاسی، توانش ارتباطی هم تغییر پیدا کرده است. بنابراین این شرایط، سیاست‌های جدیدی می‌طلبد. به صورت غریزی و اجباری حتماً برخی تغییرات در فضای رسانه‌ای ما رخ داد. به طور مثال، فاصله سیاسی رادیو و تلوزیون با نهاد دولت، یعنی قوه مجریه، کمتر شد ولی آن چیزی که من اشاره می‌کنم، این است که سیاست ارتباطی در ایام کرونا، بخشی از الزامات و مبانی ارتباطات سلامت و ارتباطات بحران است. هرچه که در ارتباطات سلامت و ارتباطات بحران، الزامی‌ست و اگر به آن‌ها روی آوردیم، می‌توانیم بگوییم سیاست رسانه‌ای هم داشتیم. همانطور که ما محتاج دیسیپلین‌ها و پروتکل‌های مختلف هستیم، در قالب پروتکل‌های مقابله با شیوع کرونا هم نیازمند پروتکل‌های ارتباطی و رسانه‌ای هستیم. سیاست ارتباطی موفق در شرایط کرونا، سیاستی‌ست که به فعال شدن و اعتبار دادن به نهادهای راستی‌آزما منجر شود. ما نهادهای حرفه‌ای، تخصصی و نهادهای مدنی داریم که به میزانی که در کنار نهادهای رسمی و عموم شهروندان قرار بگیرند، سیاستگذاری رسانه‌ای موفق خواهد بود. سیاست رسانه‌ای یا ارتباطی موفق، مبتنی‌ست بر جلب مشارکت عموم شهروندان و استفاده از ظرفیت‌های تخصصی و حرفه‌ای نخبگانش و نیز معتبرکردن و مرجعیت دادن به نهادهای رسانه‌ای. پیام رسانه وقتی می‌تواند در بحران‌هایی مثل بحران کرونا موثر باشد که بیش از تکنیک رسانه‌ای و توانایی‌های تکنیکی، دارای اعتبار در جامعه باشد. از سرمایه اجتماعی برخوردار باشد و به عبارت دیگر، حرفش شنیده شود. این خلأیی‌ست که در جامعه ما وجود دارد و البته یک پدیده جهانی هم هست. اطلاعات ندادن‌ها در عین انبوه اطلاعات، اخبار جعلی و نظایر اینها، پدیده‌های جهانی هستند و فقط خاص ایران نیست.

خانیکی عملکرد رسانه‌های کشور در ایام کرونا را مصداقی از گرفتارشدن در سیاست‌ورزی رسانه‌ای دانست تا سیاست‌ورزی رسانه‌ای و خاطرنشان کرد: منظور من این است که سیاست‌ورزی میدانی دارد و کنش مجازی هم میدان دیگری. وقتی این دو جابه‌جا قرار بگیرند، آنجاست که فرصت‌ها تبدیل می‌شوند به تهدیدها. به میزانی که نهادهای اجتماعی اعم از نهادهای مدنی، علمی، حرفه‌ای و حتی سیاسی، نتوانند وظایف خود را انجام دهند و یا محدودیتی در انجام وظایف آن‌ها باشد، کار و بار آن‌ها بر روی شبکه‌ها و فضای مجازی ریخته می‌شود و نوعی از کنشگری شکل می‌گیرد که به نظر می‌آید سیاسی‌ست ولی منجربه تغییر یا تأثیری در فضای اصلی سیاست و عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی نمی‌شود. نباید فضای مجازی و فضای واقعی را در فعالیت سیاسی، مستقل از هم یا در برابر هم دید. این دو جهان متفاوت ولی پیوسته به هم هستند ولی تحت‌تأثیر عوامل متعددی که یکی از آن عوامل، عوامل رسانه‌ای‌ست، مثل ظرفیت بالاتر فضاهای مجازی نسبت به فضاهای ارتباطی مکتوب یا شنیداری، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. اما در کشور ما، رسانه‌های کلاسیک و جریان اصلی، جای خود را از دست می‌دهند. این یکی از عواملی‌ست که میدان را به‌صورت لجام‌گسیخته‌ای برای شبکه‌ها باز می‌کنند. عوامل دیگر، عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی هستند. لذا اگر ما بخواهیم به این میدان‌ها مقداری نگاه اجتماعی داشته باشیم، همانطور که در سیاست عملی، نقش و شأن کنشگر الزاماً همان شأن و نقش نظریه‌پرداز و فیلسوف نیست، در فضای مجازی هم باید بین نقش کنشگر سیاسی و نقش کنشگر رسانه‌ای تفاوت قائل بود. ما شاهد ریزش از کنشگری سیاسی به فضای مجازی هستیم. چون این فضا ناشناخته‌تر و کم هزینه‌تر است و می‌توان رادیکال‌تر دست به هر عملی زد. به همین دلیل از سختی‌های دنیای واقعی به چنین وضعیتی می‌گریزند. متقابلاً رسانه‌ها هم گاهی سیاسی می‌شوند کمااینکه می‌بینیم رسانه‌ها در موضوع ورزش، سیاسی‌ترین نقش را عهده‌دار می‌شوند. این نشان‌دهنده همان عدم تمایزیافتگی‌ مورد تأکید اکثر جامعه‌شناسان است که در کشور ما وجود دارد.


این استاد ارتباطات، در پاسخ به سوالی ازسوی دبیر نشست درباره نوع نگاه سیاستمداران از عملکرد خود، سه رویداد پیش‌آمده کرونا، گرانی بنزین و مسأله کنکور را با هم مقایسه و اذعان کرد: به نظر من اطلاع‌رسانی درباره کرونا، در برابر اطلاع‌رسانی‌های دیگر مثل گرانی بنزین، بهتر بوده است که علت آن هم این بوده که نهادهای تخصصی و پزشکی یک طرف ماجرا بودند و توانست اعتماد مردم را جلب کنند. من فکر می‌کنم کنترل سیاسی نمی‌تواند اطلاعات و افکارعمومی را مدیریت کند. چراکه افکارعمومی پدیده‌ای‎ست که در معرض تعدد و تنوع به وجود آمده است. لذا آن چیزی که توانست به میزان زیادی، بی‌اعتمادی یا روند بی‌اعتمادی نسبت به اخبار رسمی را در جریان کرونا، کمتر کند، توانش ارتباطی بود. مسأله دیگری که به ما در این ایام در برابر روندهای گسیخته‌ساز کمک کرد، شکل‌گیری روندهای همبستگی‌ساز بود. کمااینکه دوباره از خرداد به بعد یعنی با شروع موج دوم کرونا، دوباره روند بی‌اعتمادی‌ها بیشتر شد به آن دلیل که زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی بی‌اعتمادی بیشتر شد. پس مسأله، مسأله سیّالیت است که این سیالیت، به کمک نهادهای ارتباطی و اجتماعی قوت پیدا نکرده و شکننده است. به همین دلیل در برخی مراحل کمتر و در مراحل دیگر می‌تواند رو به افزایش گذارد. در موضوع کنکور هم بیشترین ضعف، تشتت در تصمیم‌گیری‌ها بود. درمجموع، عوامل اجتماعی و نهادی مقدم هستند یا حداقل در پیوند با عوامل ارتباطی و رسانه‌ای هستند.

در بخش بعدی برنامه فردین علیخواه در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه ۲۰ سال قبل از عصر رسانه‌های سنتی فاصله گرفتیم، ویژگی‌هایی همانند یک‌طرفه‌بودن ارتباطات، دروازه‌بانی، عقل کل و یا ارتباط از بالا به پایین را جزء خصوصیات این عصر برشمرد و گفت: به شکل کلی مفاهیمی مثل سرمایه و سیاست، تجارت و قدرت، بازار و خودکار قرمز هرکدام به آن دوگانه بازار و قدرت سیاسی اشاره می‌کنند که در رسانه‌های سنتی وجود داشت و بحث جدی‌ای بود. با آمدن رسانه‌های جدید، اتفاقات خوبی می‌افتد ازجمله اینکه شهروند معمولی دارای قدرت قابل توجه و ملموسی می‌شود، بحث دروازه‌بانی خبر اهمیت خود را از دست می‌دهد و تولید محتوا از انحصار عقل کل یا رسانه اصلی خارج می‌شود. به‌طور کلی زیست ما در عصر رسانه‌ای جدید دگرگون می‌شود و همه عرصه‌های زندگی، ازجمله سیاست و سیاستمداران با توئیت کردن و زندگی در فضای مجازی، مجبور به رفتار معمولی می‌شوند. به عبارتی معمولی بودن را در مقامات سیاسی هم شاهد هستیم. مسأله بعدی افکارعمومی‌ست. آن پویایی و دینامیکی که متخصصان قبل از سال ۲۰۰۰ م بحث می‌کردند، متفاوت از آنچه که طی دهه‌های اخیر است، می‌شود. افکارعمومی هم با تصویری شدن همه چیز در فضای دیجیتال، قابل رصدکردن شده و به تصویر درآمده است. برداشت ما از پلورالیسم رسانه‌ای بستگی به نوع نگاه ما از آن دارد؛ اینکه آن را یک آشفتگی ببینیم یا یک وضعیت نرمال. در کنار این اشتیاق طبیعتاً نگرانی‌هایی هم درباره پیامدهای این وضعیت وجود دارد. یکی از این نگرانی‌ها، تغییرات اجتماعی کنشگری، رفتار مجازی و رفتار واقعی‌ست. عده‌ای بدبین هستند و معتقدند ما دچار نوعی تنبلی میان شهروندان خواهیم شد. نگرانی دوم، به اصطلاحاتی مثل عصر وایرال برمی‌گردد. مسأله این است که با ظهور و گسترش شبکه‌های اجتماعی شاهد ظهور فرد جدیدی هستیم که ولع دیده‌شدن دارد. به همین دلیل است که اصطلاح وایرال به کار می‌رود. کم‌کم کشورها تلاش می‌کنند صنایع خود را به سمت «صنعت توجه» ببرند که پول‌های میلیاردی به این سمت خواهد رفت. افراد به هر شکلی دوست دارند که دیده شوند که در این دیده‌شدن، دست به کارهایی می‌زنند که پیامدهای اجتماعی دارد. اخبارجعلی یکی از آن‌هاست.


عضو هیئت‌علمی دانشگاه گیلان درباره ارتباط این نگرانی‌ها با ملاحظات کلی کرونا افزود: کرونا باعث شد که به یکباره و بدون برنامه‌ریزی قبلی خانه‌نشین شویم و به این دوران پرتاب شویم. در این دوران، خانواده الکترونیک که آلوین تافلر در دهه ۸۰ م به آن اشاره کرده بود، بسیار پررنگ‌تر ظهور کرد و همه امورات به اینترنت وابسته شد. نکته بعدی بمباران اطلاعات در این دوران بود که هرکس به شکلی تولید محتوا کرد که در بسیاری از آن‌ها، رگه‌هایی از غلط‌بودن را به اشکال مختلف دیدیم. اتفاق بعدی، عطش دیده‌شدن در این ایام بود. انزوای ناشی از کرونا، این عطش دیده‌شدن را بیشتر کرد و خیلی از افراد، در پس این دیده‌شدن کارهایی کردند که فضا را آشفته‌تر کرد. در همه این موارد، هم جای نگرانی وجود دارد و هم جای امید. بررسی کنش و رفتار در رسانه‌های اجتماعی نمی‌تواند بدون سیاست‌ورزی رسانه‌ای باشد.

 علیخواه در ادامه به نقد سیاست‌های رسانه‌ای در دوران کرونا پرداخت و عنوان کرد: آنچه که ما در زمینه سیاست‌ورزی رسانه‌ای شاهد هستیم، تا اندازه‌ای به سمت کنترل رسانه‌ای می‌رود تا مدیریت رسانه. از طرف دیگر به همان اندازه که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم، در رسانه‌های رسمی هم به همان اندازه آشفتگی و اخبار ضد و نقیض را شاهد بودیم. این مسأله منجر می‌شود به افکارعمومی پریشانی که تکلیف خودش را نمی‌داند. موضوع بعدی، بحث شفافیت در سیاستگذاری رسانه‌ای‌ست که در این دوران ضعیف بوده است. مراجع و مرجعیت موضوع دیگریست که می‌توانم به آن اشاره کنم. هرچقدر حوزه عمومی پررنگ‌تر باشد و نخبگان و متفکران به میدان بیایند و صحبت کنند، افکارعمومی تکلیف خودش را خواهد دانست و می‌تواند سراغ مراجع معتبرتر برود. اما فضا برای این نخبگان و متفکران باز نیست علی‌رغم اینکه حق صحبت دارند. بنابراین با بسته بودن عرصه برای آن‌ها، نباید انتظار داشته باشیم که در فضای مجازی اطلاعات غلطی نداشته باشیم.

وی در پایان در انتقاد از سیاستگذاری رسانه‌ای در کشور کرد: متأسفانه سیاستگذاری رسانه‌ای در کشور ما، همان سیاستی‌ست که در عصر رسانه‌های سنتی بود. اعتقادی به پلورالیسم رسانه‌ای وجود ندارد. مخاطب را همواره یکی می‌بینیم که بعد از شنیدن خبر آن را بپذیرد و به ما چشم بگوید. ندیدن کثرت‌گرایی رسانه‌ای غربی برای ما مشکل ایجاد خواهد کرد.


گزارش از: فریبا رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید