تطور کاریکاتور ایران در گفتمان هنری پسا انقلاب

تطور کاریکاتور ایران در گفتمان هنری پسا انقلاب

نشست «تطور کاریکاتور ایران در گفتمان هنری پسا انقلاب» با حضور دکتر اصغر کفشچیان‌مقدم، نقاش و کاریکاتوریست و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دکتر کیارش زندی، کاریکاتوریست، مدیر گروه انیمیشن دانشگاه سوره و مدیرمسئول مجله «خط‌خطی» با دبیری دکتر زهرا عبدالله سه‌شنبه نهم مهرماه 1398 در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. 

مشروح مباحث این نشست در محورهای مهم آنها بدین شرح است:

تطورات و تحولات کاریکاتور ایران پس از انقلاب اسلامی 

در ابتدای بحث کفشچیان با این مقدمه که هنر کاریکاتور از نگاه زیباشناختی و بیانی با زبانی کمینه به گفت¬وگو پرداخته و از حیث اجرا نیز چندان پرهزینه نیست، ایده و مفهوم را مبنای تولید آثار این هنر دانست و افزود حوزة کاریکاتور در بعد از انقلاب علی‌رغم تمام فراز و نشیب¬ها، با جهشی در مفهوم و ایده مواجه گشت و بسیاری از هنرمندان این رشته از عرصة هجو و هزلی که در گذشته مرسوم بود فراتر رفته و البته چه¬بسا برخی نیز از حمایت سازوکارهای قدرت برخوردار بودند. کاریکاتور به دلیل ساختار نه¬چندان زیباشناسانه، جلوه‌های بصری را برنمی‌تابد و بیشتر با اتکاء بر ایده، به قول فوکو، گفتمانی در سطح اجتماعی ایجاد می¬کند و این همان کارکرد کاریکاتور در مجلات، نشریات و رسانه‌ها بود که در فضای گفتمان پیش از انقلاب ایجاد نشده بود. به نظر می‌رسد بعد از انقلاب زمینة اندیشیدن یا تولید اندیشه در کاریکاتور، هم خواسته و هم ناخواسته، ایجاد شد. انقلاب یک نقطة عطف تاریخی است و مفهوم ممزوج در آن، هنوز در لایه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و هنری برخی از افراد به¬طور ناخواسته یا خواسته، به صورت عادت‌واره چه در قالب نخبة فرهنگی یا هنرمند آوانگارد وجود دارد. این مفهوم نگاهی فراتر از قومیت، جغرافیا، و مناسبات سیاسی و اجتماعیِ حتی نظام جمهوری اسلامی داشته و هنرمند ایرانی از همین منظر حضور خود را در جوامع جهانی توجیه نموده و موضوعاتی نظیر دفاع از مظلوم و به¬طور کلی مفهوم انسان را حتی فراتر از مرزهای مفهومی و اعتقادی خود مدنظر قرار می¬دهد. در واقع هنرمند سعی داشت با شکل جهانی هماهنگ‌تر و همراه¬تر شده و ارزیابی خود و آثار خود را نه صرفاً از نگاه داخلی بلکه از نگاه دیگری دنبال کند. البته گاهی نیز نقاشی‌ها و آثار کاریکاتور شکل تصویرسازی گرفته و دچار روزمرگی و سیاست‌زدگی شده-اند. باید توجه داشت که در دهه¬های بعد بازگشت برخی هنرمندان کاریکاتوریست از خارج به ایران جنبة نخبه‌گری در کاریکاتور ایران را تقویت کرد. استاد دانشگاه تهران، سپس در اشاره به نشریات جبهه‌های توده و مارکسیست، حضور فعال آنها را در عرصة مطبوعات در گرو پیشینة تشکیلاتی آنها در بخش¬های فرهنگی، نظامی و پشتیبانی دانست و افزود با وقوع انقلاب برخی از هنرمندان آنها از ایران مهاجرت کردند، برخی ماندند و سکوت کردند و عده‌ای هم با ورود به ارگان‌های مختلف و سیستم‌های آموزشی و رسانه‌ای کمابیش فعالیت خود را به¬طور حرفه‌ای ادامه دادند. بدین ترتیب سالها اندوختة فکری و سیاسی ایشان در مقابل فقدان تجربة بخش تازه به قدرت رسیده (چه در بخش سیاسی و چه در بخش هنری)، گاه موجب می¬گردید که بچه‌های مکتبی یا همان حزب‌اللهی ناخواسته در دام فرهنگی آنها گرفتار شوند. به¬طور کلی نفوذ آنها در رسانه‌ها و ساختار آموزشی کشور جدی بود و آثار توفیق آنها حتی در دهة دوم انقلاب مشهود است. این هنرمند نقاش و کاریکاتوریست ویژگی شاخص هنرمندان آن دوره را صداقت برشمرد و تلاش جامعة فرهنگی را فارغ از گفتمان سیاسی و قدرت، معطوف به نیل به آرمان¬های انقلاب توصیف کرد. این شاکله با تغییر موضع نظام به گفتمان امری و سعی در تحت انقیاد درآوردن امور، رفته¬رفته به عقب¬نشینی یا استعفای برخی هنرمندان منجر شد. فارغ از بحث حسن یا قبح چنین روندی، به عنوان یک نمونه از این جریان می¬توان از خسروجردی نام برد که اعتراض خود را با طرحی از خود در حال اتو کشیدن دستش نشان می¬دهد. کفشچیان افزود وقتی که جریان توده با پیش‌فرض‌های قدرتمند و تشکیلات منظم و هماهنگ اقدام می‌کرد، متأسفانه نیروهای ما با وجود همگرایی در اهداف، با یکدیگر توافق نداشته و سلیقه‌های مختلف باعث انفکاک و افتراق آنها شده بود. نظام نیز از آن¬رو که دغدغه یا چه¬بسا درک لازم نسبت به هنر را نداشت ارادة خود را بدان مصروف نمی¬کرد. خلق اثر در چنین فضایی، برای کاریکاتوریست به عنوان هنرمند مسئول در قبال انسان معاصر بسیار دشوار است چراکه نه از منفعت مالی برخوردار است و نه از شأنی اجتماعی. از سویی باید بتواند ایده را در شکل مینیمال یا کمینة آن به¬نحوی ارائه دهد که ایجاد مشکل نکند و از سوی دیگر برای پرورش اندیشة مخاطب و وفاداری به هنر متعهد، از روزمرگی پرهیز نماید. کفشچیان خاطرنشان ساخت عامل تأثیرگذار دیگر در دهه¬های دوم و سوم، تب¬وتاب شرکت در جشنواره¬ها و مطرح شدن از رهگذر پیروزی در مسابقات جهانی بود که به¬طور فزاینده¬ای ذهن هنرمندان را به¬سوی معیارهای مورد قبول این نهادها هدایت نموده و در چارچوب¬های تعریف¬شدة آنها متوقف می¬کرد. درست به همان ترتیب که امروز، حراج کریستی ذهن هنرمند را به خود معطوف داشته و هنر کشور را تحت‌الشعاع قرار می¬دهد یا در حیطة ورزش که قهرمانی جای پهلوانی را گرفته است و ورزشکار در بدو ورود به ورزشگاه به قرارداد چند میلیاردی و تشویق‌ها و جوایز می‌اندیشد نه به شأن پهلوانی‌اش.در ادامه بحث، زندی رویکرد خود را تاریخی توصیف کرد و با اشاره به سبقة طولانی کاریکاتور در ایران، پایگاه آن را همچون دیگر کشورها در مطبوعات قید نمود. وی اظهار داشت تاریخ کاریکاتور ایران برخلاف روند مشخص آن در برخی کشورها نظیر فرانسه، سلسله‌وار نیست و با افت¬وخیزهایی همراه بوده است. برای اوج کاریکاتور پیش از انقلاب می¬توان به مجلة توفیق اشاره کرد که به لحاظ سیاسی مرز شوخی را تا بالاترین سِمت اجرایی دولت بالا برد. مجلة کاریکاتور به سردبیری دولّو از دیگر نمونه¬هاست که تمرکز کاریکاتورها را به¬سمت سینما، ستاره‌ها و هنرپیشه‌ها معطوف نمود. پس از انقلاب، تا شهریور ۵۸ که قانون مطبوعات تصویب نشده بود و انتشار مجلات نیاز به مجوز نداشت با رشد انفجاری نشریات مواجهیم، حتی مجلاتی با گرایش چپ که در زمان شاه توقیف شده بودند مثل چلنگر و آهنگر دوباره آغاز به¬کار نمودند و نشریاتی نظیر بهلول و نمکدون به مسائل سیاسی پرداخته و شاه و خانوادة سلطنت را موضوع آثار خود قرار دادند. موضوع دیگر کاریکاتورها دشمن شرقی و غربیِ خارجی و شوخی با کاراکتر عمو سام، نظامی سرخ و چهره‌های ریاست¬ جمهوری آن زمان مثل کارتر بود. البته در این میان تصاویر دیگری نیز پدید آمدند که از وجوه دیگر حائز توجه بودند. جناس تصویری از فرم جمجمه و دست در قالب سری مشت¬شده از چهره دکتر شریعتی، اثر جواد علی¬زاده از جمله پلاکاردهای مشهور و محبوب تظاهرات¬کنندگان آن ایام بود. این هنرمند کاریکاتوریست اظهار داشت به¬طور کلی، سال وقوع انقلاب اسلامی، دوران جنگ و هشت سال دفاع مقدس (از 59 تا 67)، سال‌های پس از جنگ و ورود به تجارت جهانی و جذب سرمایه، و سال‌های ارتباط جهانی و گسترش رسانه (سال¬های اصلاحات) از ادوار قابل توضیح در تحولات کاریکاتور هستند. در سال¬های اصلاحات، کاریکاتور جهشی دوباره یافت چراکه ارسال آن به دیگر نقاط دنیا بر خلاف دیگر هنرها نظیر ویدیوآرت، نقاشی و غیره ارزان بود و از سوی دیگر به دلیل گسترش رسانه¬ها، مطبوعات دوباره به کارتون اقبال نشان دادند. بین سال‌های ۵۶ تا ۵۸ به¬نوعی دوران طلایی کاریکاتور در تولید محسوب می¬شود، به¬طوری¬که در سال ۵۸، با تصویب قانون مطبوعات، ۴۱ نشریه توقیف می‌شود. به عبارت دیگر ۴۱ نشریه طبق قانون مطبوعات قابلیت چاپ نداشته¬اند. جالب آن¬که دادستانی و وزارت ارشاد آن زمان چندان هم‌سو نبودند اما در این قضیه اتفاق¬نظر داشته¬اند. در دوران جنگ همة قوا و گرایشات، به دشمن خارجی معطوف بود و همانطور که در هر کشور درگیر جنگ مشاهده می¬شود انتقادهای داخلی نوعاً همکاری با دشمن تلقی می¬شد. به¬طور مثال در طول جنگ‌های جهانی نیز بسیاری از کارتونیست‌ها و کاریکاتوریست‌ها به همین شکل قربانی شدند. از معروف‌ترین آنها اریک اُزِر Erich Ohser هنرمند آلمانی خالق مجموعه کتاب¬های مصور «قصه¬های من و بابام» است که به دلیل کاریکاتورهای سیاسی‌اش بازداشت و ممنوع‌القلم شد؛ یا ناجی علی کاریکاتوریست فلسطینی که در سال ۱۹۸۷ ترور شد. در ایران، بنا به موقعیت جنگی، بسیاری از هنرمندان اسلحه به دست گرفتند و وارد جبهه¬ها شدند، برخی نیز از ایران مهاجرت کرده و عده¬ای نیز به دلیل تنگ شدن عرصة نقد داخلی سکوت اختیار کردند. از نشریات انگشت¬شمار این دوران می¬توان فکاهیون و خورجین را نام برد که عمدتاً شکست صدام، حمایت‌های آمریکا، روسیه و کشورهای عربی از صدام، و مقاومت رزمنده‌ها را به تصویر می¬کشیدند و به¬طور کلی امیدبخشی به جامعه را مدنظر داشتند. جالب آن¬که پس از جنگ، فکاهیون به دلیل انتشار کاریکاتوری از صدام توقیف شد چراکه چنین تصویری پس از امضای قطعنامه، تهدیدی علیه امنیت ملی به حساب می¬آمد. سال 69 اتفاق مهمی در عرصه طنز مطبوعاتی ایران افتاد و آن انتشار هفته‌نامه «گل‌آقا» بود که صابری فومنی از مبارزین قبل از انقلاب و مشاور مطبوعاتی شهید رجایی و آیت الله خامنه¬ای در زمان ریاست¬جمهوری، آن را منتشر می¬کرد. مجلة گل¬آقا از محبوبیت فراوانی در میان اقشار گوناگون مردم برخوردار بود و گسترة پخش وسیعی داشت. در آن سال‌ها مجله‌هایی مثل ملون، جوالدوز، درنگ، و طنز پارسی نیز منتشر شدند که البته هیچ¬یک توان رقابت با گل¬آقا را نداشته و دیر یا زود از عرصة نشر خارج شدند.کفشچیان در تکمیل سخنان زندی به شکل¬گیری کیهان کاریکاتور در دهة ۷۰ و نام¬های بزرگ کاریکاتور ایران، استاد شجاعی طباطبایی و استاد نیرومند اشاره کرد و افزود اگرچه آقایان صادقی و خسروجردی بسیار پرکار بودند و روزانه تصاویر متعددی برای رویدادهای مربوطه رسم می¬کردند اما شاید بتوان توسعة علمی و کمّی کاریکاتور را مرهون کاریکاتوریست‌های کیهان کاریکاتور و هنرمندانی چون زندی، رحمتی، جهانشاهی، و بیناخواهی دانست. سپس زندی در ادامة بحث ضمن اشاره به عباس ثمینی نمین در کیهان هوایی و شکل‌گیری کیهان کاریکاتور، به موضوع رواج مسابقات کاریکاتور پرداخت. مدیر مسئول مجلة خط¬خطی گفت برگزاری مسابقات کاریکاتور در کنار هر رویداد (از برگزاری نمایشگاه کتاب گرفته تا مناسبت¬های مربوط به نظریة گفت¬وگوی تمدن¬ها)، و به دنبال آن اهدای جوایز مادی، همچنین پیدایش رسانه‌های جدید و ایجاد ارتباط با جهان، تأثیرات زیادی بر فضای کاریکاتور داشت. گرایش به سمت جشنواره‌ها و حتی تصویرگرشدن کاریکاتوریست‌ها را می¬توان از جمله این تأثیرات برشمرد به¬طوری¬که شاخصة ایجاز کم-رنگ شد و آثار بسیار پرطمطراق، پر جزئیات و پر آب¬ورنگ پدید آمدند. بدین ترتیب دوره‌ای طلایی برای جایزه‌بگیران کاریکاتور رقم خورد. البته در میان هنرمندان خارجی نیز کسانی هستند که از جشنواره¬ها ارتزاق می¬کنند و شغلشان جایزه‌ گرفتن است. در این زمان خانة کاریکاتور شکل گرفت و ارتباط کاریکاتوریست‌ها با مردم گم شد و مطبوعات به تدریج از کاریکاتور خالی شدند. 

ظرفیت‌های کاریکاتور در عرصة گفتمان‌های فرهنگی، هنری و اجتماعی ایران

کفشچیان با الهام از فوکو خاطرنشان ساخت معمولاً آن¬چه در زبان بیان می‌شود قصد و غرض آن نیست و مخاطب بعضاً با جلوه‌های صوری آن روبه‌رو می‌شود و چه¬بسا گوینده هدف دیگری را از چنین چیدمانی از کلمات دنبال کند، هدفی که می¬تواند کوتاه¬مدت یا درازمدت باشد. در توقیف نشریات نیز باید توجه داشت که شاید اطلاعات نظام از یک سردبیر یا کاریکاتوریست خاص بیشتر بوده باشد و چه¬بسا علی¬رغم نیت یک کاریکاتوریست مبنی بر تولید اثری مفید، کاریکاتور وی زمینه‌ساز اتفاقات بعدی باشد. از سوی دیگر باید به عدم امنیت شغلی برای کاریکاتوریست نیز توجه داشت چراکه در چنین شاکله¬ای در صورت بروز مشکل، هیچ¬یک از سردبیر، مدیرمسئول و مدیر صفحه قبول مسئولیت نکرده و همة انگشت¬ها به-سوی کاریکاتوریست نشانه می¬رود. بدین¬ترتیب در خصوص کارکردهای سیاسی کاریکاتور باید گفت این کارکردها از منظر هنرمندان به یک شکل، از منظر پژوهشگران به شکل دیگر، و از نگاه سیاست¬مداران نیز به گونه¬ای دیگری تعریف و تقسیم‌بندی می‌شود. در این میان اگر کاریکاتوریست‌ از منظر تحمیلیِ نظام سیاسی فارغ باشد شاید به¬جای تخریب و هجو و هزل شخصیت¬ها (که البته مطلوب مخالفین آن شخصیت¬هاست) به¬گونه¬ای دیگر به خلق اثر بپردازد. کاریکاتوریست‌ باید روان‌شناس، جامعه‌شناس و سیاست‌مدار باشد. آثار کاردو Cardo و سمپه Sempé از مصادیق این ویژگی¬ها هستند که ارتباطی با مدیر یا رئیس خاصی ندارند اما در پس آنها اندیشه بوده و مخاطب را نیز به تفکر وا می¬دارند. البته صرف توجه به مؤلفه¬های صوری و زیبایی‌شناسی اثر، تقسیم‌بندی‌هایی چون کاریکاتور چهره، کاریکاتور هجو و هزل، و نظائر آن را به دنبال دارد اما کاریکاتور به¬طور خاص و هنر به¬طور عام اساساً محدود به ساحت صوری نیست. هنرمند کاریکاتوریست‌ ساحت صوری را مینیمال می‌کند تا ایده فدای صورت نشود. جایی¬که کاریکاتور ایده را فدای صورت کند از حوزة منش و جایگاه کاریکاتور خارج شده است. در بحث گفتمان هنری، ضرب‌المثل‌ها و داستان‌های کوتاه مثنوی مولانا گرچه شما را می‌خنداند اما در پس آن گریه است. داستان‌های عزیز نسین و عبید زاکانی نیز بر همین سیاق روایت شده¬اند. از چنین منظری، کاریکاتور سیاسی و فرهنگی نیز باید چنین تأثیری داشته باشد. دیوید لوین David Levine در دفرمه کردن چهره‌ها منظور خاصی را دنبال می¬کند و چنین نیست که مانند برخی کاریکاتوریست¬ها به¬طور یکسان گوش¬ها را بلند و بینی¬ها را بزرگ کند.

 چالش‌های پیش روی هنرمندان کاریکاتوریست 

کفشچیان گفت کاریکاتور به¬خودی¬خود صریح، معنادار و گاهاً بی¬رحم است و افزودن هر توضیح، تیتر یا نوشته¬ای معنای آن را دگرگون می¬سازد. در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای خارجی کاریکاتوریست نمی¬تواند مانع از درج تیتر یا متن¬نوشته در صفحة مربوط به کاریکاتور خود شود. عدم امکان اختصاص یک صفحه به کاریکاتوریست و رعایت چنین استقلالی منجر به کناره¬گیری برخی از کاریکاتوریست‌های ما از این حوزه شده است. استاد دانشگاه تهران همچنین به لغزنده بودن مسیر این هنر اشاره کرد و افزود دسترسی به اطلاعات صحیح و موثق برای کاریکاتوریست اهمیت فراوانی دارد. این عامل (چنانکه در خصوص گل¬آقا و دسترسی گستردة وی از طریق کانال¬های ارتباطی متعدد به اطلاعات مشاهده می¬شود) نه¬تنها در موفقیت و محبوبیت کاریکاتوریست بلکه در امنیت و ثبات قدم وی در مسیر هنری تأثیر به¬سزائی دارد. چه¬بسا هنرمند به¬واسطة اطلاعات نادرست بازیچه قرار گیرد و به¬رغم نیت اولیة خدمت به بشریت و انسانیت بر خلاف آن گام بردارد. باید توجه داشت که در ایفای تعهد انسان به انسان، نباید مسلمان بودن مقابل انسان بودن قرار بگیرد و اگر قرار است متعهد به ساختارهای نظام باشم نباید مسئول بودنم زیر سؤال رود. به بیان دیگر عدم آگاهی و مطالعه گاه نتایج جبران¬ناپذیری به دنبال خواهد داشت و به یک معنا وقتی وارد این زبان مینیمال تصویری می‌شویم اگر نتوانیم استنتاج‌هایی از مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه داشته باشیم در چاله‌های بزرگی می‌افتیم. ممکن است از کسی که نمی‌شناسیم تبعیت کنیم و به¬واسطة اطلاعات نادرست وی در دام محدودیت‌ها، سانسورها و مدیریت‌های مالی و اقتصادی قرار بگیریم. به عنوان مصداق این امر می¬توان از نیستانی نام برد که فضای اشتباهی را کاریکاتور کرد و برایش مشکل‌ساز شد. در زبان کاریکاتور بیش از آنکه ساختار تصویری اصالت داشته باشد ساختار ایده مهم است و زمینه‌های زیرساختیِ ایده، مطالعة جامعه‌شناختی، تاریخی، سیاسی و فرهنگی است و تا زمانی که فرد اطلاع کافی ندارد نباید وارد شود. بدین ترتیب از چالش‌های پیش روی هنرمندان ما عدم وجود اعتماد در بستر فرهنگی و اجتماعی است. عدم اعتماد متقابل مدیر و کارمند یا شهروند و نظام، انتصاب¬های توجیه¬نشدة مدیران تجسمی و هنری، بلاتکلیفی در خصوص سیاست¬گذاری¬های مدیران آتی، تأسیس مراکز و نهادهایی نظیر خانة کاریکاتور بدون توجیه علّی و عدم دخالت نظر هنرمند در فرایند این تأسیس، تعیین تکلیف برای هنرمند برای تولید اثر در این فضای تعریف¬شده و مسائلی از این دست عواملی هستند که خلق اثر هنری و تولید کاریکاتور را تحت تأثیر قرار می¬دهند. این چالشی است که کاریکاتوریست با آن مواجه است و اگر استقلال، دورنمای هنری، سبقة فرهنگی و پیشینیة تاریخی نداشته باشد برایش خطرناک است و ضرورت دارد که برای ورود به این میدان احتیاط ورزد و تأمل نماید. در شرائطی که صداوسیما برای هنرهای تجسمی به¬طور کلی و کاریکاتور به¬طور خاص تدارکی نمی¬بیند و برنامه¬های طنز محتوای شایسته¬ای ندارند، در زمانی که در بحث از انقلاب فرهنگی برای هنر از واژة مهندسی استفاده می¬شود و در تنظیم سیاست‌های سند ۲۰ ساله هنرمند حضور ندارد، و در جایی که ورزشکار در شورای شهر جایگاه دارد اما از هنرمند خبری نیست، چالش پیش روی هنرمند آن است که متولی و مرجع و ملجأی ندارد و قوانین و ضوابط ساحت هنر مشخص نیست.در ادامه زندی عدم تعریف جرم از حیث حقوقی را از معضلات فرا روی هنرمندان کاریکاتوریست دانست و ابهام موجود در این زمینه را از دلائل خالی شدن مطبوعات از کارتون در سال¬های اخیر برشمرد. وی با بیان این¬که شاید بتوان مجلة خط-خطی را تنها نشریة منحصر به کارتون دانست، از محدود شدن کاریکاتور به ضمیمه و صفحه سخن گفت به¬طوری¬که بین سال‌های ۷۸ تا ۸۷ تقریباً آثار صرفاً نمایشگاهی شده و در مطبوعات جولانی ندارند. این تعبیر که مجرم در صحنة جرم اثری باقی نمی¬گذارد با امضای هنرمندان در پای آثار خود (که از دهة 60 به بعد رواج یافت) منافات دارد. کاریکاتوریستی که اثر خود را امضا می¬کند خود را مجرم نمی¬داند و از آنجاکه ماهیت کاریکاتور و به‌ویژه کاریکاتورهای غیرمطبوعاتیِ بدون خبر و بدون دیالوگ از قابلیت تفسیری بالایی برخوردارند، انواع برداشت¬ها از آنها امکان¬پذیر است، برداشت¬هایی که شاید اصلاً به ذهن خود کاریکاتوریست نیز خطور نکرده باشند و همین مایة ایجاد دردسر می¬گردد. از دیگر آسیب¬های کاریکاتور ورود بیش از حد هنرمندان تجسمی فاقد پشتوانة شناختی از مباحث جامعه‌شناسی و سیاسی به این حوزه است. آثار این افراد اغلب از حیث فرم مقبول و برجسته¬اند و داوران جشنواره‌ها را مرعوب تکنیک خود نموده و منجر به کسب جایزه و به تبع آن شهرت برای صاحبان خود می‌شوند. زندی همچنین به تأثیرات رسانه¬های جدید از جمله شبکه¬های اجتماعی و فضای نت اشاره کرد و افزود به¬واسطة این فضا فیلتری که بنگاه‌های انتشاراتی در مقابل کاریکاتوریست نهاده بودند برداشته می‌شود. بدین ترتیب هنرمند برای چاپ اثر نیازی به تأیید سردبیر، دبیر بخش کارتون و مدیر مسئول ندارد. شبکه¬های اجتماعی چه¬بسا برای یک کاریکاتوریستِ نه-چندان شاخص شهرت و محبوبیت به ارمغان آورند یا مایة افول معیارهای زیباشناختی و سلیقة مخاطب شوند. به¬هرحال بحث دربارة آورده¬های این بستر مجال دیگری می¬طلبد. در پایان این جلسه سخنرانان به پرسش¬های حاضرین پاسخ دادند.

اوج هنر کاریکاتور ایران را در چه دوره‌ای می‌دانید؟ آیا اساساً به نظارت نهادهای بالادستی در هنر و در کاریکاتور اعتقاد دارید یا خیر؟ 

کفشچیان: شاید بتوان اوج استقبال مردم از کاریکاتور را در چند سال اول انقلاب دانست که کاریکاتور به هنری مردمی تبدیل شده و شرائط اجتماعی بر جذابیت آن افزوده بود. از حیث موفقیت و تعداد جوایز دریافتی در عرصه‌های ملی و بین‌المللی، می¬توان به دهة سوم اشاره کرد اما به لحاظ کیفی، نقطة اوجی در زمینة کاریکاتور مشاهده نمی¬شود. به عبارت دیگر، بنابر همان چالش¬هایی که ذکر شد هنوز بستر لازم برای توسعة زبان کاریکاتور فراهم نشده است. کاریکاتوریست‌های ما نمی‌دانند چرا کاریکاتوریست می‌شوند و به چه دلیل این زبان را انتخاب می‌کنند و اقتضائات، امکانات و ضرورت‌های مورد نیاز یک کاریکاتوریست را نمی‌دانند‌. از سوی دیگر کاریکاتور ایران همیشه بر آن بوده است که به نهاد یا ارگانی وابسته باشد تا برای معیشتش گرفتاری ایجاد نشود و البته چنین معضلی در همة حوزه‌های هنری ما به چشم می¬خورد. به-طور مثال اعضاء انجمن¬های هنری حاضر نیستند برای مکان و دیگر نیازهای خود هزینه کرده و بدون وابستگی به دولت عمل کنند. انتظار دارند بودجه، مکان و دیگر اقتضائات تأمین شود و ایشان با فراغ خاطر به نقد وضع موجود بپردازند. در چنین شرائطی لازم است که ان. جی. او ها تشکیل شوند و هنرمندان به استقلال برسند. نکته دیگر آن¬که برای برخی شرائط قوانین و ضوابط خاصی نداریم و در پاره¬ای دیگر قوانینمان سیال و فردمحور است. برای رابطة میان هنرمند و نهادی که خود را ناظر بر هنرمند می‌داند هیچ ضابطه‌ای تعریف نشده است. اگرچه قوانین مشخصی برای بعضی هنرها تدوین شده (به¬طور مثال در سینما گفته می¬شود اجازه ندارید از زن کلوزآپ بگیرید و سینماگران هم رعایت می¬کنند)، در خصوص کاریکاتور چنین قوانینی به روشن تدوین و تبیین نشده¬اند. به¬علاوه، انتظاری که از کاریکاتوریست می¬رود باید (چه¬بسا برای خود وی) مشخص باشد. اگر کاریکاتور به عنوان هنر مطرح است باید آزاد و بدون نظارت باشد اما اگر با غرض سیاسی تولید می¬شود باید انتظار پاسخ از سوی ناظرین جامعة مدنی و نهادهای نظارتی را داشته باشد. هنر تا زمانی¬که در کنج خانه تولید می¬شود آزاد است اما وقتی انتشار می¬یابد نشر هنر است و نشر تابع ضوابطی است که بر اساس حدود و ثغور زمان و مکان، و برای نظام¬بخشیدن به جامعه تبیین شده است.زندی: در اینجا وضع قوانین و واضع قوانین محل بحث است و ضرورت حضور سازمان‌های مردم‌نهاد برای جلوگیری از تک‌بعدی‌شدن و تدقیق در مسائل خرد و کلان حس می‌شود. نمونة این مداخله را می‌توان در فشار همین سازمان¬ها برای حذف سیگار از لبان لوک خوش‌شانس مشاهده کرد که نهایتاً طراح آن را با تکه¬چوبی جایگزین نمود. ایران کشوری پهناور و مجموعه¬ای از قومیت‌ها با باورها، گویشها و لهجه‌های مختلف است که همگی بر این باورند که حقوق آنها به¬درستی رعایت نشده است و چه¬بسا همین سازمانهای مردم‌نهاد بتوانند در حل اختلافات و برخی سوء تفاهم¬ها راهگشا باشند. 


موفقیت مهندسی هنر که توسط شورای انقلاب تعیین شد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

کفشچیان: اگر از منظر بالادستی¬ها بنگرید بله موفق بوده است چراکه برای آنها هنر در حد سرگرمی است. دقت کنید که در زیرساخت‌های کلان کشور، مجلس، دولت، شوراهای شهر و در ارگان‌های زیر نظر آنها تعریف هنر چیست و بودجه‌ای که به آن اختصاص می‌دهند چقدر است. از نظر من هنرمند اتفاقی رخ نداده است و این موفقیت باید از نظر کسانی که واضع طرح بوده‌اند پرسیده شود چراکه آنها تعریف دارند و برای آن قوانینی وضع کرده¬اند و به اهدافشان که نمی‌دانیم چیست رسیده‌اند.


ویراستار و تدوین کننده: زهرا عبدالله


از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید