مباني انسان‏شناسي نظريه ارتباطي صدرايي

مباني انسان‏شناسي نظريه ارتباطي صدرايي

سومین نشست از سلسله نشست‌های ارتباطات صدرایی با عنوان «مباني انسان‏شناسي نظريه ارتباطي صدرايي» روز ‏سه‏شنبه 11 خرداد با حضور مهدی ناجی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در ابتدای این نشست، مهدی ناجی ضمن بیان خلاصه‌‏ای از زندگی ملاصدرا، گفت: ﺻﺪراﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺷﻴﺮازي ﻣﺸﻬﻮر ﺑﻪ ﺻﺪراﻟ‌ﻤﺘﺎﻟﻬﻴﻦ از چهره‌‏هاي درخشان عرصه حکمت، فلسفه و عرفان اسلامي است. حکیم ملاصدرا حکمت خود را متعاليه خواند. ملاصدرا نه تنها مراتب وجود بلکه فلسفه خود را تشکيکي مي‏‌داند و در نهایت به عرفان مي‏رسد. فلسفه صدرا دارای مراتب و تشکیکی است و حکمت متعالیه به همين معناست. ملاصدرا تمام آثار فلسفي اسلامی و یونانی قبل از خود را خوانده بود و به درستي مي‏دانست.



ناجی با اشاره به سوالات و فرضیه‌‏های مبحث خود، گفت: سوالات عبارتند از:

-    نسبت ارتباط انساني از منظر صدرا با نظريه‏های هنجاري رسانه چيست؟

-    نسبت ارتباط انساني از منظر صدرا با نظریه‏‌های کارکردی رسانه چيست؟

فرضیه‏‌ها نیز عبارتند از:

-    ارتباطات انسانی در حکمت صدرا با ارتباطات رسانه‌‏های سکولار (لیبرال و مارکسیستی) متفاوت است.  

-    در ارتباطات صدرایی تأکید بر مسئولیت‌‏پذیری و آزادی عدالت‌‏محور است. رسانه در خدمت سرمایه‏‌داری نیست و عدالت به معنای پرورش متوازن ارزش‏‌های انسانی است.

ناجی با اشاره به هستی‌‏شناسی صدرایی گفت: ملاصدرا قائل به اصالت وجود است و وجود را دارای مراتب می‏داند؛ معتقد است هستی دائماً در حال پویایی و دگرگونی همیشگی است. وی هستی را نظامی معقول و هدفمند می‏داند.

ملاصدرا وجود را اصیل و قطب و مرکزی می‏داند که علم توحید و دانش معاد بر گرد آن می‏‌چرخد. بنابراین چهره حکمت متعالیه صدرا در اسناد حقیقی هستی به واجب‌‏الوجود و اسناد مجازی آن به ممکنات ظاهر می‏شود. وی وجود را دارای مراتب می‏داند. وی علم را هم از مقوله وجود می‏داند و ارتباطی ژرف میان هستی‌‏شناسی و معرفت‏‌شناسی پدید می‏آورد. حرکت جوهری نیز یکی از پایه‏های بنیادین در هستی‏شناسی ملاصدرا است و آن حرکتی است که در ذات اشیاء و جوهر آنها رخ می‏دهد. بر اساس حرکت جوهری، خداوند لحظه به لحظه آفرینندگی را به هستی افاضه می‏‌کند. در جهان‌‏بینی توحیدی صدرا جهان ماهیتی از اویی (انا لله) و به سوی اویی (انا الیه راجعون) دارد.  

در ادامه ناجی با تأکید بر مبانی نظری فلسفه صدرايي گفت: مبانی نظری ملاصدرا بر ﻫـﺴﺘﻲ‏ﺷﻨﺎﺳـﻲ ﺗﻮﺣﻴﺪي و ﺧـﺪاﻣﺤﻮري (ﺗﻜـﻮینی و ﺗـﺸﺮیعی) اﺳـﺘﻮار ﺷـﺪه اﺳـﺖ. همة عالم به سوي خدا در حركت اسـت و امكانـات زمـين و آسـمان، مـسخّر انـسان و در خدمت هدف نهايي و سعادت وي قرار دارد. خـالقي مـدبّر بـر جهان حكمراني می‏كند، جهان سيري هدفمند دارد و راهبرانـي، راه را بـراي انـسان‏هـا ترسـيم کرده‏اند.

در هستي‏‌شناسي حكمت متعاليه، جامعه در جهت سعادت و عدالت گام برمي‌‏دارد. جهان دارای طبقات متعدّد طولی است. در بالاترین مرتبه بعد از وجود منبسط، عالم جبروت است که عالم عقول و مجردات تامّ است و در مرتبه بعد، عالم نفوس و ملکوت قرار دارد و عالم طبیعت آخرین مرتبه نظام هستی است. بر پاية نظرية حركت جوهري، تمام نظام هستي از جمله جامعه و انسان در حركتي دائمي هستند.

وی با اشاره به مبانی انسان‏‌شناسي ملاصدرا، افزود: انسان ترکیبی از روح و بدن است اما انسانيت انسان به روح مجرد اوست. روح مرتبه‌‏ای از انسان است که در نهایت تکامل عالم جسمانی است. براساس حرکت جوهری، انسان مراتب کمال را از قبل تولد تا آخر عمر و سپس در عالم برزخ طی می‏کند. انسان‏ها به رغم فطرت و طبیعت مشترک، منحصر بفرد هستند. انسان عالم ماده، عالم مثال و عالم عقل را در خود دارد. انسان نمونه مختصری از عالَم کبیر است، از همه این مراتب و عوالم برخوردار است، به این صورت که بدن مادی او جزئی از عالم طبیعت است و نفس و روحش از سنخ عالم مثال و قوای عقلی او از سنخ عالم عقول است.

در ادامه، ناجی گفت: ملاصدرا سه مرحله برای (شناخت) انسان در سیر وجودی‏اش برمی‏شمارد: انسان طبیعی، انسان نفسانی و انسان عقلی. انسان از آغاز طفولیت تا زمانی که تخیّلات در او شکل می‏گیرد، انسانی طبیعی یا انسان اول است. در این مرحله قوای ادراکی او در حدّ محسوسات فعّال است تا این که رفته رفته ادراکات خیالی در او شکل می‏گیرد و وارد مرحله انسان نفسانی یا انسان دوم می‏شود و قوای حسی او به صورت قوایی واحد و مشترک، وحدت و اجتماع می‏یابد تا این که به مرحله ادراک معقولات رسیده و انسان عقلی یا انسان سوم می‏شود. انسان از طریق خودکاوی می‏تواند به خودشناسی برسد.

انسان یک هویت اولیه و یک هویت در حال شکل‏گیری یا ثانویه (ادراک، گرایش‏ها، اعمال و صفات انسانی) دارد. الگوی حرکت تکاملی انسان به گونه‏ای است که رفتار و صفات باید همدیگر را تقویت کنند تا رشد و تعالی طولی حرکتی وجود انسان میسر شود. حرکت اشتدادی نفس از مبدأ وجود حسی نفس آغاز می‏شود و تا مقصد عقل مستفاد مي‏تواند ادامه یابد. حرکت جوهری لزوماً با استعلای اخلاقی همراه نیست بلکه صرفاً حرکت از قوه به فعل است، بنابراین حرکت و فعلیت ممکن است در جهت شقاوت و رذیلت باشد.

ناجی با اشاره به غايت انسان از ديدگاه ملاصدرا، گفت: انسان در دنیا با عقاید و رفتارش صورتی از خود را در آخرت می‏سازد؛ بهشت و جهنم ساخته عمل انسان است. انسان عالم ماده، عالم مثال و عالم عقل را در خود دارد. انسان موجودی است از سرحد عالم جسمانی تا عالم عقول. عدالت در ساحت فردي، اجتماعي و نظام هستي به صورت يكپارچه و هماهنگ، وجود دارد. سـعادت، عدالت اجتماعي، آزادي و رهبري خردورزانه هدف فیلسوف الهی است.

ملاصدرا دو سیر کمال و قهقرا را برای انسان قائل است: صراط مستقیم همان راهی است که خداوند حرکت در آن و استقامت بر آن را بر همه بندگانش واجب گردانید و هر راه و مسیری غیر از آن که موجودات دیگر و غیر اهل حق می‏روند، به غایت دیگری غیر از لقای حقیقت مطلق و منزل دیگری غیر از رضوان و جوار حق می‏انجامد، مانند طبقات جهنم و درکات نیران.

انسان در دنیا با عقاید و رفتار ارادی خود صورتی از خود را در آخرت می‏سازد؛ اگر خود را کامل کند، آن‏جا نیز کامل خواهد بود و در هر زمینه‏ای که کاستی داشته باشد، در آخرت نیز همان نقص تبلور می‏یابد. خواستن آخرت به معنای تلاش برای آخرت است. بهشت و جهنم ساخته عمل انسان‏هاست. عالم عقل، عالم مثال و یا به عبارتی عالم آخرت، پا به پای تکوین هویت انسان در همین عالم تکوین می‏یابد. عمل ما یک صورت مُلکی و ظاهری دارد و یک صورت ملکوتی و باطنی. آنچه در دنیا صورت می‏پذیرد صورت مُلکی و ظاهری عمل است که در یک لحظه محقق می‏شود و فانی می‏گردد؛ لکن صورت باطنی و ملکوتی عمل انسان باقی و فناناپذیر است و هرگز از عامل آن جدا نمی‏شود و یکباره در آخرت ظاهر می‏گردد.

وی گفت: اسفار اربعه ملاصدرا عبارتند از:

 - سفر من الخلق إلي الحق؛ براي تكامل نفس و رسيدن به عدالت است.

 -  سفر بالحق في الحق؛ سير در صفات و اسماي خداوند به ياري وي است.

-  سفر من الحق إلي الخلق بالحق؛ سالك به سوي مردم مي‏آيد.

 -  سفر بالحق في الخلق؛ روندة راه به ارشاد و هدايت مردم مي‏پردازد. انسان كامل در اين مرحله به مقام نبوت رسيده و از مضار و منافع دنيا و آخرت آگاه است.

وی با تأکید بر جايگاه ارتباطات انساني در اسفار اربعه، گفت: اسفار حكمت متعاليه به تبعيت از عارفان، به چهار سفر اشاره دارد. اين اسفار، حركت انسان به سوي كمال و بازگشت به اجتماع را به تصوير مي‏كشد. ملاصدرا با مطرح کردن اسفار اربعه کوشیده است تا فرايند حركتي سالك را در قالب سفرهاي چهارگانه به شكلي نظام‏مند ارائه كند. اين چهار مرحله، نشان و الگويي از حركت انسان به سوي خلافت الهی است. رهرو در اين سفرها (اسفار اربعه) و مراحل، در جست‏وجوي كسب شناخت كامل از مابعدالطبيعه، اسماء و صفات الهي و رسيدن به مقام خلافت الهی است. رسیدن به مقام خلافت الهی با توجه به سرشت اجتماعي انسان در جامعة عادلانه و پيرو قانون الهی، به دست مي‏آيد. لذا وی معتقد است تركيب و حركت جامعه باید به صورتي باشد كه وي را از رسيدن به كمال، باز ندارد. ملاصدرا معتقد است: جانشيني و خلافت الهي هركس به علت مناسبت تامي است كه وي را سزاوار خلافت مي‏سازد و آن شايستگي در ديگري يافت نمي‏شود.  

در ادامه، ناجی نظریه‏های هنجاری ارتباطات را تشریح کرد و افزود: هنجارها به چند دسته تقسیم می‏شوند: هنجارهای قانونی، اخلاقی و آداب و رسوم.

«نظریه‏های هنجاری» با بررسی بایدها و نبایدهای موجود در هر جامعه در مورد رسانه‎ها که بر اساس نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن جامعه تعیین می‎شود، به یک تئوری خاص جهت تبیین رابطة دولت، رسانه‎ و جامعه می‎رسد. نظریه‏های هنجاری، معمولاً برخاسته از دیدگاه‏های لیبرالیزم و مارکسیسم بوده و از دیدگاه‏های الهی و توحیدی بی‏بهره‏اند. در جوامع پیشرفته کنونی، رسانه‎ها و وسایل ارتباط جمعی، نقشی اساسی در نظارت اجتماعی (مسئولیت اجتماعی) یافته‎اند و توجه به افکار عمومی در این زمینه اهمیت زیادی یافته است. در کشورهایی که وسایل ارتباط جمعی در اختیار دولت است، شناخت افکار عمومی و واکنش مردم در برابر پیام‏ها از اهمیت خاصی برخوردار است.

از ميان نظريه‏هاي هنجاري ارائه شده، تنها نظريه‏اي که به نظر می‏رسد سازگاري بيشتري با نظريه هنجاري و ارتباطي صدرا دارد، نظريه موسوم به «مسئوليت اجتماعي» است. البته مفهوم مسئوليت در بينش توحيدي، فقط در مقابل خدا اصالت دارد که برخاسته از جهان‏بيني اسلامی است. بقيه مسئوليت‏ها در شعاع مسئوليت خدا شكل مي‏گيرد. بي‏شك، تعهد و مسئوليت صاحبان رسانه و پيام‏آفرينان در مقابل خداوند، يكي از مؤلفه‏هاي كليدي هر نوع الگوي هنجاري داراي مباني ديني است.

در پایان، مهدی ناجی با جمع‏بندی و نتیجه‏گیری سخنانش، بیان کرد: تحول و گسترش روزافزون ديدگاه‏هاي الهي- اجتماعي در شرق و غرب جهان توجه به اين ديدگاه‏ها را ضروري ساخته است. اين ديدگاه‏ها در کليه اديان الهي مي‏تواند به عنوان جايگزيني براي ديدگاه‏هاي مادي در سپهر رسانه‏اي مطرح باشد. نگاه به نظريه ارتباطي ملاصدرا بر اساس مباني انسان‏شناسي وي نشان مي‏دهد که ديدگاه خدامحوري، عبوديت و بندگي ملاصدرا در نقطه مقابل ديدگاه انسان‏محوري قرار دارد. در ديدگاه انسان‏محوري، انسان و خواسته‏هاي جسماني وي و کوشش براي کسب قدرت و لذت‏جويي‏هاي جسماني مطرح است؛ اما بر اساس ديدگاه ملاصدرا حرکت در جهت کمال و عدالت در چهارچوب هدايت انبياء و قانون الهي مطرح مي‏شود. بر اساس ديدگاه ملاصدرا همانطور که در وجود تشکيک وجود دارد و موجودات به حسب ميزان نقص و ضعف در مراتب وجودي مختلف قرار مي‏گيرند و موجودات و افراد انساني در حرکت رو به کمال هستند، جامعه نيز در سير و حرکت رو به کمال است.

بر اساس ديدگاه انسان‏شناختي و جامعه‏شناختي ملاصدرا رسانه‏اي ديني تعريف مي‏شود که علاوه بر رعایت هنجارهای حاکم بر جامعه اسلامی و عمل به کارکردهای تعریف‏شده برای تمامی رسانه‏ها، خود را در مقابل خداوند مسئول و رساندن پیام‏های او را وظیفه اصلی خود بداند. اين رسانه بر خلاف رسانه‏هاي انسان‏محور که تبليغات را براي جلب نظر آگهي‏دهندگان، مشتريان يا دولت، محور کار خود قرار مي‏دهند حتي در جذب مخاطب هم در جهت رضايت خداوند عمل مي‏کنند. بر اساس نظريه ارتباطي صدرا، ارتباطات انساني برخلاف نظريه‏هاي ارتباطي سکولار فقط بين فردي و فارغ از ارتباط انسان با خدا و انسان با طبيعت نيست. در نظريه ارتباطي صدرا، هم ارتباط انسان با خود، هم ارتباط وي با خدا و هم ارتباطش با طبيعت مطرح است. محتواي پيام‏هاي چنين رسانه‏اي بايد مشروع، مقبول و منطبق بر مصلحت و نيازهاي مختلف مخاطب باشد. بر خلاف رسانه‏هاي ديگر که تابع نياز، ميل، هوس و شهوت مخاطب هستند و براي اينکه مخاطب را تابعي از کالاهاي مصرفي رسانه‏اي خود بسازند سعي مي‏کنند بر اساس هوس‏ها و شهوت‏ها او را به عنوان يک مصرف‏کننده دائمي براي خود حفظ نمايند؛ در مقابل اين تفکر، نظام رسانه‏اي قرار دارد که هدفش مصرف‏کننده‏ای تابع شهوات نيست بلکه مصرف‏کننده‏اي است که بر صراط مستقيم و رو به کمال قرار دارد. در یک کلام بر اساس آرمان‏شهری که ملاصدرا ترسیم می‏کند، می توان به شاخص‏های فرد، جامعه، نظام حاکمیتی و نظام ارتباطی مطلوب از دیدگاه ملاصدرا دست یافت.



از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید